سرویس جهان مشرق _ در کنار مسئله جنگ غزه و جنایات بی شمار رژیم صهیونیستی در حق مردم مظلوم فلسطین، ناکامی آنها در اشغال نظامی این منطقه و تلاش دولت ترامپ برای بیرون کشیدن صهیونیست ها از باتلاق غزه، تلاش جناح های تندرو کابینه نتانیاهو برای رسمیت بخشیدن به اشغال منطقه کرانه باختری و آنچه آنها "یهودا و سامره" می نامند جنجال سیاسی بزرگی در ماه های گذشته برپا کرده است.
بر خلاف باور عمومی، تلاش صهیونیست ها برای الحاق کرانه باختری به سرزمین های اشغالی تحت کنترل خود مسئله ای جدید نبوده و قدمتی حتی بیش از تشکیل این رژیم جعلی در سال ۱۹۴۸ دارد؛ منطقه ای که اهمیت تاریخی،مذهبی و ایدئولوژیک آن برای صهیونیست ها حتی بیشتر از تل آویو و حیفا بوده و تنها با بیت المقدس قابل قیاس است.
به همین بهانه قصد داریم در ۴ گزارش تحلیلی، به بررسی سابقه تاریخی و دلایل اهمیت منطقه کرانه باختری برای رژیم صهیونیستی و تلاش آنها به منظور رسمیت بخشیدن به اشغال آن بپردازیم.
قسمت اول:
از دیوارکشیهای نژادپرستانه تا تلاش برای کوچ اجباری ساکنین/ علی رغم مخالفت نمایشی ترامپ؛ اسرائیل همچنان به دنبال اشغال کرانه باختری +تصاویر
ظهور جنبش فتح و پیروزی درخشان الکرامه
جنبش فتح به رهبری یاسر عرفات، فلسطینی متولد مصر که پدری اهل غزه و مادری اهل قدس داشت پس از جنگ شش روزه به شکل جدی وارد صحنه سیاسی فلسطین شد.
فتح در سال ۱۹۵۹ از سوی برخی فعالان سیاسی فلسطینی ساکن کشورهای عربی تاسیس شده بود و با ایدئولوژی ملیگرای فلسطینی خود موفق شد حمایت بسیاری در میان فلسطینیان کسب کند. در پایان جنگ شش روزه، فتح که اکنون بخشی از مجموعه گستردهتر سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) بود با حمایت دولت اردن توانست اردوگاهها و آموزشگاههای نظامی در خاک اردن برپا کند و نیروی قابل توجهی نیز طی مدت کوتاهی جذب شاخه نظامی PLO شد.

نیروهای مقاومت فلسطینی موسوم به فدائیان طی مدت کوتاهی پس از پایان جنگ شش روزه حملات خود از خاک اردن به سرزمینهای اشغالی و قوای نظامی صهیونیست در کرانه باختری را آغاز کردند و به دردسر بزرگی برای اشغالگران تبدیل شده بودند.
نقطه عطف تاریخی که نام فتح و عرفات را در صحنه سیاست جهانی برجسته کرد نبرد کوتاه الکرامه بود که نام خود را از روستایی در غرب اردن گرفته است.

روستای الکرامه که به مقر اصلی سازمان آزادیبخش فلسطین تبدیل شده بود در روز ۱۵ مارس سال ۱۹۶۸ و طی فرآیند جنگ فرسایشی میان ارتشهای مصر، سوریه و اردن با رژیم صهیونیستی شاهد نبردی ۱۵ ساعته بود. نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی با نیرویی به استعداد یک تیپ زرهی، یک تیپ پیاده، یک گردان نیروی ویژه، یک گردان مهندسی و ۵ گردان توپخانه به قصد نابودی اردوگاههای PLO و کشتن یا دستگیری یاسر عرفات حمله خود را آغاز کردند و اگرچه موفق شدند کنترل روستا را برای چند ساعت به دست بگیرند، با آتش موثر نیروهای توپخانه و پیاده ارتش اردن و فدائیان فلسطینی که مواضع دفاعی مناسبی داشتند دچار تلفات و خساراتی از جمله سرنگونی یک بمبافکن فرانسوی اوراگان شدند که برایشان نسبت به جنگ ۶ روزه غافلگیرکننده بود، و ناچار شدند در پایان همان روز دست به عقبنشینی و تخلیه منطقه بزنند.
جنبش PLO پس از نبرد الکرامه شهرت و محبوبیت گستردهای در جهان عرب کسب کرد و سیل داوطلبان جدید و حمایتهای مالی از کشورهای مختلف عربی به آن جلب شد. سازمان آزادیبخش فلسطین ایده اصلی خود را حق تعیین سرنوشت برای مردم فلسطین و برپایی دولت در سرزمینهای فلسطینی اعلام کرده بود و اقدامات سیاسی-نظامی خود را بر این بنیان قرار داد.
چرا یاسر عرفات در جلوگیری از اشغال کرانه باختری شکست خورد؟
حملات فدائیان فلسطینی به اشغالگران در کرانه باختری از طریق خاک اردن طی دوره جنگ فرسایشی ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ تداوم داشت اما شروع درگیری خونین موسوم به سپتامبر سیاه در ماه سپتامبر ۱۹۷۰ میان ارتش اردن و گروههای مسلح فلسطینی مستقر در خاک این کشور نقشه های عملیاتی سازمان آزادیبخش فلسطین و دیگر گروههای مبارز برای عملیاتهای موثرتر در کرانه باختری را بسیار محدود کرد.

ملک حسین پادشاه وقت اردن به دستور امریکا و برای جلب رضایت و صلح با رژیم صهیونیستی، اقدام به سرکوب مبارزان فلسطینی در خاک اردن کرد. با کشته شدن تعداد زیادی از فدائیان فلسطینی و اخراج آنان از اردن از سوی دولت این کشور، لبنان به مقصد بعدی این نیروها تبدیل شد و طی سالهای دهه ۱۹۷۰ تا سال ۱۹۸۲ کرانه باختری تحت اشغال اسرائیل شاهد فعالیتهای جدی سیاسی-نظامی فلسطینیان نبود.
با ترک اردن از سوی نیروهای مسلح فلسطینی، حالا سوریه و مصر بودند که نقش اصلی حمایت از این نیروها را برعهده گرفته بودند. جنگ یوم کیپور در پاییز سال ۱۹۷۳ در ابتدای امر و با پیروزیهای اولیه ارتشهای عربی شعله امیدی در دلهای فلسطینیان برای رسیدن به آرمانشان ایجاد کرد، اما در پایان تنها به ورود مصر به مذاکرات با صهیونیستها جهت اعاده حاکمیت بر صحرای سینا منجر شد و با امضای پیمان کمپ دیوید در سال ۱۹۷۹ مصر به عنوان موثرترین کشور عربی در جبهه حمایت از فلسطینیها از این جرگه خارج گردید که ضربه مهمی به مبارزات فلسطینیان در جهت احقاق حقوق اساسی خود محسوب میشد.

یاسر عرفات رهبر سازمان آرادیبخش فلسطین که دیگر امیدی به عملیات مستقیم از طریق خاک اردن در کرانه باختری نمی دید، ناچار به انتخاب کشوری دیگر برای ادامه فعالیت خود بود؛ یعنی کشور لبنان.
پایان بخش دوم




