به گزارش مشرق، شهریار زرشناس، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتوگو با فارس درباره فیلم «من مادر هستم» اظهار داشت: فیلم «من مادر هستم» نشان میدهد فقدان حضور شرع و اخلاق در روابط خانوادگی و نادیده گرفتن حریم خانواده، چه مسائلی را ایجاد میکند، بنابراین از این نظر خوب بود.
* با کمکردن صحنههای مشروبخواری و برخی شیطنتها و کنایهها، فیلم «من مادر هستم» جلوه بهتری پیدا میکرد
وی اظهار داشت: اینکه در این فیلم نشان داده میشود اگر حدود شرعی رعایت نشود، چه خواهد شد، به ویژه بیانات نادر که آخر فیلم در دادگاه صحبت میکرد خیلی خوب بود. به نظرم جا داشت بعضی از افراطها، نیشها و برخی از وجوه تأکیدی فیلم، کمرنگ میشد. شاید اگر صحنههایی مثل مشروبخواری و شیطنتهایی که در فیلم وجود داشت -نظیر نگهبان نابینای ساختمان، بازی با نور شمعها و روشنایی بازداشتگاه- فیلم جلوه بهتری پیدا میکرد.
زرشناس در پاسخ به این سؤال که آیا تلخی و سیاهی فیلم «سعادت آباد» بیشتر از «من مادر هستم» نبود، عنوان کرد: بعضی از نکات کلی را درباره این فیلم و فیلم سعادت آباد عنوان میکنم. به نظر بنده، سعادت آباد داشت سیاهی جامعه مدرن را نشان میداد که فیلم به همین خاطر واقعاً سیاه بود.
وی افزود: من به هیچ کس توصیه نمیکنم آثار «کافکا» و «کوندرا» را بخواند اما معتقدم در آثار این دو نویسنده به ویژه کافکا، سیاهی جامعه مدرن را خیلی خوب میتوان دید. یعنی گاهی اوقات، به طرفداران مدرنیته که به بنده میگویند «تو چرا مدرنیته را نقد میکنی، در صورتی که جامعه مدرنیته، این قدر با طراوت و زنده است؟»، میگویم این چه جامعه با طراوت و شکوفایی است که نویسندگانی مانند «کافکا» در آن ظهور کرده است. مگر او چه چیزی را نشان میدهد؟!
* ماحصل فیلمهای «سعادتآباد» و «من مادر هستم» زندگی مدرنیته را محکوم میکند
مؤلف «نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری» ادامه داد: توصیه نمیکنم آثار کافکا و کوندرا خوانده شود اما معتقدم اگر میخواهیم برای طرفداران نظامهای لیبرال و امثالهم مؤیدانی پیدا کنیم که ماهیت این عالم را خوب به آنها نشان دهد، این آثار مناسب هستند. به واقع، عمق فاجعهآلود عالم مدرن، بحران انسان و از خود بیگانگی در این آثار به خوبی ظاهر شده است یعنی آن زندگی بحرانزده و متشتت قهرمانان و یا زندگی انسان مسخ شده، داستان سقوط چه چیزی را نشان میدهند این عالم، عالمی است که آزادیهای انسان را از او گرفته و آن را مسخ کردهاند.
وی گفت: ممکن است آقای میری کارگردان «سعادت آباد» یا آقای جیرانی کارگردان «من مادر هستم» نخواسته باشند مدرنیته را محکوم کنند اما معتقدم در ماحصل کارشان، به نوعی این مسئله وجود دارد؛ در سعادتآباد از یک جهت و در من مادر هستم به یک لحاظ دیگر.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: سعادت آباد، بحران روابط انسانی در طبقه متوسط مدرن ایران را در لایههای فوقانی و در قشر سرمایهدار سکولار به خوبی نشان میدهد. یک نفر در این فیلم راست نمیگوید، هیچ رابطه سالمی میان زن و شوهر وجود ندارد، یک نظام خانوادگی سالم را نمیبینیم، چهار خانواده در کنار هم، همه به یکدیگر دروغ میگویند، به نوعی همه با هم غریبهاند و دارای مسائل منفی ضد اخلاقی هستند. در واقع ما شاهد یک فضای از خود بیگانهای هستیم که شخصیتهای آن به ظاهر، همه در کنار هم بوده و شاد هستند.
زرشناس افزود: «سعادت آباد» فضایی پر از توطئه، دروغ، دشمنی را تصویر میکند و نشان میدهد ماحصل مدرنیته چه میشود. این فیلم، فضای شبهمدرنیته ایران را نشان میدهد و شاید این موضوع، هدف کارگردان نبوده است همچنان که هدف «کافکا» این نبود که مدرنیته را نقد کند. او فقط دنیایی را که لمس کرده بود نشان داد، گویا افسردگی در وجود او محقق شده و آن را ظاهر میکند.
وی یادآور شد: «سالوادور دالی» نقاشی است که خیلی خوب، بحران مسخ شدن انسان، تقلیل انسان به حیوانیت، تقلیل انسان به شهوت، تقلیل انسان به جنسیت و ... را خیلی خوب نشان میدهد اما او چنین قصدی ندارد، بلکه بازتاب آثارش این است. معتقدم «سعادت آباد» حتی بیش از فیلم «من مادر هستم» این موضوع را نشان میدهد.
* نمایش «من مادر هستم» بدون درجهبندی اشتباه است
این محقق و پژوهشگر در ادامه تصریح کرد: شیطنتهایی در «من مادر هستم» وجود دارد و تا حدودی هم در جنبههای ضد شرعی افراط شده است اما گمان میکنم چون ما در جامعهای زندگی میکنیم که به هر حال طبقات اجتماعی مختلفی در آن هستند، خصوصا آنهایی که بیشتر به سمت مدرنیته متمایل هستند، حریم و حدود شرعی و مرزها را نادیده میگیرند و به سمتی پیش میروند که سبک زندگی مدرن غرب زده و یا حداقل شبهمدرن داشته باشند.
وی ادامه داد: برای این دسته از افراد باید چنین فیلمهایی ساخته و نشان داده شود. گاهی اگر بخواهیم تجربههایی را خودمان کسب کنیم، آن تجربه بسیار سخت، تلخ و پر هزینه خواهد بود اما برخی اوقات میتوان این تجربه را از طریق خواندن یک کتاب و یا دیدن یک فیلم و با هزینه بسیار اندکی به دست آورد. مثلاً یک فیلم را میبینیم و چند روز هم از دیدن آن ناراحت هستیم اما ممکن است عبرتهایی را از آن بگیریم که در تجربه عینی، چندین سال طول بکشد و به قیمت از دست دادن بسیاری از چیزها تمام شود.
زرشناس تأکید کرد: پایان تلخ فیلم «من مادر هستم» تا یکی - دو روز حالم را بد کرد و از این لحاظ، این تیپ فیلمها نباید بدون اخطار و درجهبندی نمایش داده شود.
* جای یک خانواده اصیل در «من مادر هستم» خالی است
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، متعرض ساخت چنین فیلمهایی نشد و گفت: باید فیلمها ساخته شود اما جامعه هدف و مخاطب خاص خودش را پیدا کند. مسئله این است که سینمای ما در سیاستگذاری برای ارائه جنبه ایجابی، ضعیف عمل میکند و نمیتواند توازن را رعایت کند.
زرشناس با بیان اینکه بحران سینمای کنونی ایران را عدم سیاستگذاری صحیح دانست و افزود: در چنین شرایطی، عمده مسائل به کارگردان سپرده میشود؛ بسیاری از کارگردانها نیز با هر انگیزه و نیتی، به سمتی میروند که بتوانند بحرانهای جامعه را نشان دهند. آنها خوب عمل میکنند اما چون نه در خود فیلم و نه در سیاستگذاریها جنبه ایجابی و وجه سازنده نداریم، بنابراین وقتی این فیلمها ساخته میشود، یکباره فضای تلخ جلوه میکند و بازتابها ظاهر میشود.
وی درباره فیلم «من مادر هستم» عنوان کرد: اگر امکان داشت در این فیلم، یک خانواده اصیل و سالم را نیز میآوردیم و به نوعی سرنوشت آنها نیز نشان داده میشد، علاوه بر اینکه از تلخی و سیاهی فیلم کم میکرد، بر جنبه عبرتآموزی آن میافزود. همچنین عمق فاجعه را بیشتر نشان میداد.
این نویسنده با اشاره به رمان «ابله» گفت: در داستاننویسی میگویند وقتی چند شخصیت منفی و سیاه خلق میشود، جا دارد یک شخصیت مطلوب هم گنجانده شود. در رئالیزمهای آرمانگرا این کار صورت میگیرد و تولستوی و داستایوفسکی هم این قاعده را رعایت کردهاند.
* «سینما» توازن را در انعکاس واقعیات جامعه رعایت نمیکند
زرشناس، هنر را بازتاب واقعیتهای جامعه دانست و گفت: «هنر سینما» توازن را در انعکاس واقعیات جامعه رعایت نمیکند. اگر 10 فیلم با موضوع خیانت ساخته میشود، حداقل چند فیلم خوب هم در کنار آن ساخته شود و یا در همان فیلم خیانت چند شخصیت مثبت هم گنجانده شود، چرا که تمام رمانهای بزرگ همینطور هستند. مثلا برخی از شخصیتهای «بینوایان» اثر معروف ویکتورهوگو، بسیار سیاه و تلخ هستند ولی دو سه شخصیت درست و حسابی هم وجود دارد که مخاطب به آنها تکیه میکند.
زرشناس در پایان این مصاحبه گفت: چه ایرادی داشت که در فیلم «من مادر هستم» همان قدر که تلخی و سیاهی را نشان میدادیم، وجه مقابل آن را هم نشان میدادیم تا مخاطب خودش متوجه زیباییهای سبک زندگی اصیل و دینی شود؟! البته نه به صورت شعاری بلکه به صورت واقعی؛ مگر در «آناکارنینا» شعار هست؟! باور کنید «ابله» شعاری نیست.