شباهت آنها در عقیده¬ای است که مردم در مسئلة «تفدیه» پیدا کردند و خیال کردند که آنها کشته شدند که گناه دیگران را به گردن بگیرند و دیگران آزاد باشند و تکلیف ساقط شود. دربارة عیسی اصل کشته شدن دروغ است و در بارة سیدالشهدا فلسفة کشته شدن این نبود.
موضوع فیلم ستارة خضرا، بردن رأس مبارک حضرت سیدالشهدا(ع) به شام و مسلمان شدن آن راهب دیرنشین مسیحی به سبب رؤیت کرامتهایی است که از آن سر نورانی می بیند. به بیان محدث جلیلالقدر شیخ عباس قمی، این واقعه را اکثر مورخین شیعه و سنّی با اندک تفاوتی نقل کرده اند. جناب کارگردان که فیلمنامه را نیز خودش نوشته است گرچه در عنوان¬بندی فیلم به منبع خود اشاره نکرده، لکن به راقم این سطور گفت که مأخذش همین کتاب منتهی¬الآمال محدث قمی بوده است.
راهب گفت هلاکت باد شما را بر آنچه کردید. همانا اخبار و علمای ما راست گفتند که می گفتند هر وقت این مرد کشته شود آسمان خون خواهد بارید. و این نیست جز در قتل پیغمبر و وصیّ پیغمبر. اکنون از شما خواهش می کنم که ساعتی این سر را با من گذارید آنگاه رد کنم. (منتهی الآمال، ص 500)
خولی به بهای ده هزار درهم رأس مبارک را ساعتی به راهب می سپارد و او در دیر خود آن رأس را شسته با مشک خوشبو می گرداند. سپس در سجادهاش با آن سر منور مناجات کرده و از این مصیبت می-نالد و آنگاه کلمة شهادت گفته به واسطة آن حضرت اسلام می آورد. راهب از آن پس از صومعه بیرون می شود و تا پایان عمر در کوهستان می زید. خولی نیز در راه شام، کیسة دراهم می گشاید و آنها را سکه-هایی سفالین می یابد که بر یک سمت آن نوشته است ﴿وَ لا تحسبنَّ اللهَ غافلاً عمّا یَعملُ الظالمون ـ ابراهیم/ 42﴾ و در جانب دیگر این مبارکه درج است که ﴿وَ سَیَعلَمُ الذین ظَلَموا أیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبون ـ شعراء/ 227﴾. آنگاه خولی گفت زیانکار دنیا و آخرت شدم و سپس آن سفال ها را در نهر بَرَدی در دمشق ریخت.
این مطالب را بنده به مشاور مذهبی شبکة اول سیما گفته و تکلیف خود ادا نمودم. خصوصاً که راهب صومعه نشین اگر راهب است نباید ازدواج کرده و دختران داشته باشد تا اینکه یکی از آن دو به نام ماریان به سبب سقوط از بام کور گشته(!) و در رؤیاهای خود عیسی را به وقت دستگیری و محاکمه اش ببیند که او را به خون خدا ارجاع می دهد(!)، و اینکه آن رأس مبارک معجزه ای جدید کرده و دختر را شفا دهد. کوتاه سخن اینکه در همیشة تاریخ انبیای کذبه ای بوده اند که ادعای معجزات جدید کنند و در دین خدا دست ببرند و بدعت بنهند.
پانوشت:
[1]. برخي ديگر از اين تشابهات را ميتوان اينگونه برشمرد که حضرت موسي(ع) با حضرت رسولالله(ص) به سبب مؤسس بودنشان شباهت دارند، و حضرت هارون(ع) به لحاظ معاونتش در امر رسالت با امام علي(ع) (چنانکه در حديث منزلت آمده است) و همچنين يوشع بن نون(ع) از جهت وصايت موسي(ع) با اميرالمؤمنين(ع)، حضرت فاطمه(س) با حضرت مريم(س)، حسنين(ع) و امامان از نسل ايشان با دو پسر هارون و نسلشان از لاويان، امام سجاد(ع) به لحاظ مزامير و مناجاتهايش با حضرت داوود(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) به جهت تعاليمشان و زدودن تحريفات با حضرت عيسي(ع)، امام کاظم(ع) به سبب زندان رفتنش با حضرت يوسف(ع)، چنانکه امام رضا(ع) نيز به لحاظ صدارتش به يوسف(ع) ميماند، و حضرت امام مهدي(عج) به جمال و چند وصف ديگرش و همچنين به سبب غايب از نظر بودنش به يوسف(ع) در دوران غيابتش شبيه است، و به لحاظ جنگهايي که عليه دشمنان خواهد کرد به داوود نبي(ع)، و براي حکومتي که در آتيه خواهد داشت به حضرت سليمان(ع) بن داوود(ع). مضافاً به اينکه حضرت صاحبالزمان(عج) در نام و کنيه و ساير خصال خود بيش از همه به حضرت رسول الله(ص) مانند است.
*امیر اهوارکی