شهید حسین نیکوصحبت
گردان تخریب لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیه السلام)
نام پدر: رضا
تولد: 1349 - قم
شهادت: 1365/10/4 کربلای 4 - شلمچه
محل دفن: گلزار شهدای علی بن جعفر قم - قطعه 12 ردیف 8 شماره 73
تا نشستیم روی موتور، حسین گفت: روضه بخون. هرچی بهونه آوردیم؛ زیر بار نرفت. گفت: حسین! من چند شب دیگه مهمون امام حسین(علیه السلام) هستم. می خوام به آقا بگم: همه جا برات گریه کردم. شب، روز، صبح، ظهر، خلوت، جلوت، توی سنگر، حسینیه، پشت خاکریز، پشت ماشین؛ فقط مونده روی موتر گریه کنم.
قسمم داد که براش روضه بخونم. یه سلام دادم به امام حسین(علیه السلام) و یه خط شعر برای حضرت علی اکبر(علیه السلام) خوندم؛
روضه من تموم شده بود ولی حسین داشت گریه می کرد. رسیدیم به اردوگاه شهدای تخریب؛ هنوز گریش تموم نشده بود. چند دقیقه ایستادیم تا گریش بند اومد...
چند شب بعد مهمون امام حسین(علیه السلام) شد همونطور که گفته بود...
راوی: حاج حسین کاجی از گردان تخریب لشکر 17 علی بن ابیطالب (علیه السلام)
منبع: سایت فاطمیون
گردان تخریب لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیه السلام)
نام پدر: رضا
تولد: 1349 - قم
شهادت: 1365/10/4 کربلای 4 - شلمچه
محل دفن: گلزار شهدای علی بن جعفر قم - قطعه 12 ردیف 8 شماره 73
تا نشستیم روی موتور، حسین گفت: روضه بخون. هرچی بهونه آوردیم؛ زیر بار نرفت. گفت: حسین! من چند شب دیگه مهمون امام حسین(علیه السلام) هستم. می خوام به آقا بگم: همه جا برات گریه کردم. شب، روز، صبح، ظهر، خلوت، جلوت، توی سنگر، حسینیه، پشت خاکریز، پشت ماشین؛ فقط مونده روی موتر گریه کنم.
قسمم داد که براش روضه بخونم. یه سلام دادم به امام حسین(علیه السلام) و یه خط شعر برای حضرت علی اکبر(علیه السلام) خوندم؛
روضه من تموم شده بود ولی حسین داشت گریه می کرد. رسیدیم به اردوگاه شهدای تخریب؛ هنوز گریش تموم نشده بود. چند دقیقه ایستادیم تا گریش بند اومد...
چند شب بعد مهمون امام حسین(علیه السلام) شد همونطور که گفته بود...
راوی: حاج حسین کاجی از گردان تخریب لشکر 17 علی بن ابیطالب (علیه السلام)
منبع: سایت فاطمیون