به گزارش گروه فرهنگی مشرق به نقل از مهر، بحث درباره نسبت سینمای ایران با محافل بینالمللی و بهویژه جشنوارههای جهانی بحثی است که بهرغم اهمیت فراوان، در سالهای اخیر بیشتر به حواشی آن توجه نشان داده و کمتر بهعنوان یک مقوله مرتبط با سیاستگذاری فرهنگی با آن مواجه شدهایم.
این حاشیهها البته در مواردی همچون حضور بیبرنامه برخی تولیدات بهعنوان نمایندگان رسمی سینمای ایران در سطح جهانی، خودبهخود وجود نقصانهایی جدی در متن این جریان را عیان کردهاند. امیر اسفندیاری یکی از چهرههایی است که نزدیک به دو دهه در متن تعاملات بینالمللی سینمای ایران حضور فعال داشتهاست.
مدیریت بخش بینالملل بنیاد سینمایی فارابی این فرصت را در اختیار او قرار داده تا از نزدیک شاهد پستی و بلندیهای پیش روی سینمای ایران برای رسیدن به جایگاه امروزش در سطح جهانی باشد. این مدیر سینمایی که کمتر تن به گفتگوی مشروح با رسانهها میدهد در این گفتگو با خبرگزاری مهر به برخی ابهامات درباره مناسبت بینالمللی سینمای ایران پاسخ گفتهاست.
*****
جناب اسفندیاری درباره نسبت سینمای ایران با جهان، برداشتها و تحلیلهای متفاوتی وجود دارد. برخی کماکان مدعی انزوای ما هستند و برخی دیگر سینمای ایران را بر قله تعامل با سینمای جهان میدانند. تحلیل شما بهعنوان کارشناسی که بیش از دو دهه مستقیماً در جریان تعامل سینمای ایران با جهان بودهاید، در این زمینه چیست؟
دوستانی که در اوایل انقلاب سعی میکردند تولیدات هنری و وزین سینمای ایران به خارج از مرزها راه پیدا کند، سختیها و مرارتهای زیادی متحمل شدند تا امروز سینمای ما حضوری قابل توجه در سطح جهان داشته باشد. تحقق این امر در آن سالها بسیار دشوار بود اما این اتفاق امروز رخ دادهاست و سینمای ایران بهعنوان یک سینمای انساندوستانه، خلاق و در عین حال جذاب برای مخاطبان جهانی جا افتاده است.
پس از 3 دهه، امروز سینمای ایران بیش از هر کشور دیگری در منطقه در مرکز توجهات قرار دارد. البته قطعاً برای رسیدن به این نقطه فرازوفرودهایی را هم تجربه کردهایم اما در مجموع سینمای ایران حضوری مداوم و نه دورهای و کوتاهمدت در سطح جهانی در تمام این 30 سال داشته است.
من درباره کلیت جریان صحبت میکنم. قطعاً درباره جزئیات و مصادیق نکات و اختلافنظرهایی وجود دارد. ممکن است حتی به برخی از مصادیق ایرادات جدی وارد باشد اما روند کلی حرکت خوب و مثبت بودهاست...
اسفندیاری: اساسا معتقدم فیلمی ماندگار است که در وهله اول فیلمساز آن را برای خود و مردمش ساخته باشد. اگر فیلمسازی بخواهد فیلمی را منطبق بر خواست و سلیقه دیگران بسازد قطعاً حاصل کارش موفق نخواهد بود. آثاری چون "خانه دوست کجاست" و "بچههایآسمان" امروز در کلاسهای فیلمسازی خارج از کشور تدریس میشوند و حتی برخی کشورها اقدام به بازسازی نسخههایی از این فیلمها کردهاند.
فکر میکنم بهتر است وارد مصادیق نشویم...
اسفندیاری: به استناد تجربهای که در این زمینه دارم معتقدم اینگونه پرداختن به مصادیق بیش از آنکه در راستای آسیبشناسی کمک کند، باعث فراهم آوردن بستر برای سوءاستفاده بیشتر محافل سینمایی خارج از کشور میشود.
نباید فراموش کرد که در جریان حضور فیلمهای سینمای ایران در جشنوارههای خارجی قطعاً هستند نمونههایی که خارج از مجاری رسمی، پروسه تولید را طی میکنند و این نکته مختص سینمای ایران هم نیست و در خیلی کشورهای دیگر هم مصداق دارد.
به نظرم واکنش علنی در این مورد خیلی پاسخگو نیست اما قطعاً باید رایزنی کرد تا سطح تعاملات مشخص شود. هرچند در این میان بازهم بعضی جشنوارهها به گونهای عمل کردهاند که اساسا رایزنی هم دیگر جواب نمیدهد چراکه جنس برخی از آنها اساسا سیاسی و غیرسینمایی است. در این موارد هم به راحتی میتوانیم ارتباط با جشنواره را قطع کنیم. سینمای ایران سینمای بزرگی است و بهواسطه همین قدرت و نفوذ میتواند در برابر برخی از این قبیل جشنوارهها با درایت سیاست خودش را دنبال کند.
درباره همه مدیران سینمایی که نمیتوانم نظر بدهم چراکه بنده هم به بخشی از عملکرد مدیران سینمایی نقدهایی دارم اما در بنیاد فارابی قطعاً این رویکرد در اکثر مواقع وجود داشته و پس از این هم وجود خواهد داشت. قطعاً بهترین رویکرد در این موارد برخورد خردمندانه است. برخورد هیجانی در هر موردی غلط است و به نتیجه نخواهد رسید. حتی در مواردی شاهد هستیم برخی مدیران اظهاراتی را درباره جشنوارههای خارجی طرح میکنند که صرفاً کارکرد داخلی دارد.
بحث جاسوسی و مواردی از این دست که متأسفانه چندباری توسط طیفهای خاصی مطرح شدهاست، بیشتر یک شوخی است که ارزش جواب دادن هم ندارد. بیشتر در راستای دفع حداکثری و جذب حداقلی است که طبعا سیاست هیچ نظامی هم نیست. مشکل واقعی بیشتر کسانی که این حرفها را میزنند هم مطرح نشدن خودشان در جشنوارهها، علیرغم تلاشهای بسیار است. به قول معروف، آب ندیدهاند و گرنه شناگران قابلی هستند!
به این ترتیب هم که میگویید نیست، مگر اینکه هدف اصلی یک کشور انزوای بینالمللی باشد! باید چارچوبها را شناخت و بر اساس مفاد مندرج در اساسنامه این بنیادها، پروژههایی ارائه کرد که متضمن منافع سینمای ایران باشند. برخی از این بنیادها هم برای رفع همین شبههای که میگویید، چهرههای شناخته شده بینالمللی را در هیاتی گردهم میآورند تا تصمیمگیریها در خصوص پروژهها، در چارچوب اساسنامههایی که عمدتا اهدافی انساندوستانه را مطرح کردهاند، با شک و تردید روبرو نشود.
بله ما باید با برنامهریزی حرکت کنیم تا به نتیجه برسیم. همین فیلم "یه حبه قند" که امسال در جشنوارههای بسیاری سینمای ایران را نمایندگی کردهاست آیا فیلم بد و سیاهنمایی است؟ اثری است که شناسنامهای کاملاً ایرانی دارد. باید انصاف را رعایت کنیم و اظهارات غیرکارشناسانهای که هر از گاهی به هر بهانهای در رسانهها طرح میشود را کنار بگذاریم.
مهمترین نکته همان است که فیلمساز در هر شرایطی باید حرف خودش را بزند. آنچه دل و قلبش حکم میکند را باید به تصویر درآورد. اگر اینگونه نباشد و بخواهد طوری فیلم بسازد که مورد توجه فلان جشنواره قرار بگیرد قطعاً حاصل کارش اگر هم مورد توجه قرار بگیرد مقطعی و زودگذر خواهد بود.