گروه سیاسی مشرق _ محمد شریعتمداری وزیر بازرگانی در دولت اول و دوم محمد خاتمی و همچنین عضو جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی در گفت و گو با مثلث به نکات جالبی اشاره کرد که خواندن آن خالی از لطف نیست.
شریعتمداری در بخشی از سخنان خود به برخی از سیاست های دولت خاتمی اشاره می کند و در خصوص تحصن نمایندگان مجلس ششم می گوید:من به هیچ وجه با این کار موافق نبودم و معتقد بودم که تحصن راهکار مناسبی برای حل مشکل تایید صلاحیت ها نیست.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به نقش هاشمی و خاتمی اشاره می کند و می گوید: من فکر میکنم که برای آقای هاشمی و خاتمی اگر شرایط به گونه ای باشد که هرکدام از این بزرگان بتوانند شور و هیجان و حضور حداکثری مردم در انتخابات را فراهم کنند، برای کشور بسیار مفید خواهد بود.
در ادامه بخشی از سخنان محمد شریعتمداری را به انتخاب مشرق می خوانید:
** من تصور میکنم دوستانی که در دولت اول آقای خاتمی مشغول به فعالیت بودند، در زمینه تصمیم گیری ها براساس دیدگاهها و صلاح دید خود عمل میکردند.
** برخی در دولت خاتمی بودند که اعتقاد داشتند تحصنی که صورت گرفت در حوزه سیاست، کاری معمول است و کار بدی نبوده و باید انجام میشد. آنها آن تحصن را کاری ضدانقلابی تشخیص نمی دادند، اما گروهی دیگر هم در همان دولت حضور داشتند که معتقد بودند این کارها در معیارهای سیاسی جمهوری اسلامی ایران نمیگنجد، یک تخلف بزرگ سیاسی تلقی میشود و به مثابه ضربه زدن به مصالح نظام است.
** من به هیچ وجه با این کار (تحصن مجلس ششم) موافق نبودم و معتقد بودم که تحصن راهکار مناسبی برای حل مشکل تایید صلاحیت ها نیست. حتی وقتی آقای خاتمی از تحصن کنندگان خواست که به این تحصن خاتمه دهند، آنها با درخواست ایشان مخالفت ورزیدند و اعلام کردند که قصد برهم زدن این تحصن را ندارند.
** همه افرادی که حداقل شرایط را در خود میبینند این امکان را پیدا میکنند که امیدوار باشند، خدمتگزار مردم باشند. البته نگاه من به این موضوع، نگاه عملی و اجرایی است. من اهل این نیستم که کاندیداتوری در انتخابات شغلم باشد. ممکن است افرادی علاقه مند به کاندیداتوری در هر انتخاباتی باشند و هر انتخاباتی پیش آمد بگویند بسم الله! اما من چنین انگیزه ای ندارم. یا ممکن است برخی افراد شهرت حداقلی را آرزو کنند؛ در حالیکه به قول معروف «اگر نعمت بود چشیدیم و اگر نقمت بود کشیدیم.» من این مساله را هم تجربه کرده ام.
** یکی از معیارهای من این است که اگر از نگاه کاریزماتیک در انتخابات ریاست جمهوری کشورمان فاصله بگیریم، طبیعی است که حضور امثال بنده در انتخابات بیشتر محتمل است.
** من انتخاب روحانیون سیاستمدار تراز اول کشور همچون آقای هاشمی و یا آقای خاتمی ، آقای ناطق نوری و آقای حسن خمینی را از این دست میدانم که تعدادشان چندان هم زیاد نیست. اینها افرادی هستند که انتخاب آنها اصولا انتخابی کاریزماتیک از سوی مردم است و قشرهای مختلفی از مردم علاقه زیادی به آنها دارند و نگاه دقیقی هم به دیدگاه سیاسی آنها ندارند. این چهره ها چتر وسیعتری دارند و میتوانند مجموعه بیشتری از تفکرات سیاسی موجود و معتقد به نظام را به کار دعوت کنند.
** من فکر میکنم که برای آقای هاشمی و خاتمی اگر شرایط به گونه ای باشد که هرکدام از این بزرگان بتوانند شور و هیجان و حضور حداکثری مردم در انتخابات را فراهم کنند، برای کشور بسیار مفید خواهد بود.
** اگر ما دو شخصیت روحانی داشته باشیم که از نظر مردم شخصیت کاریزماتیکی دارند و از یک جناح سیاسی وارد عرصه انتخابات شوند، حسن چندانی در زمینه مشارکت مردم نخواهد داشت. اما اگر این افراد از میان طرز تفکرهای مورد قبول نظام جمهوری اسلامی باشند از این جهت که امکان جذب حداکثری و مشارکت بیشتر مردم در عرصه اجرایی فراهم میشود.
** آقای خاتمی هنوز از من مشورتی نخواسته است. من تصور میکنم که زمینه های حضور ایشان و امثال ایشان فقط متوجه تصمیم گیری شخصی آنها نیست، بلکه مسئولان نظام نیز که باید شرایط سیاسی کشور را رصد کنند در این زمینه نقش دارند.
** یعنی باتوجه به سلایق و مواضع متفاوتی که البته در چارچوب قانون اساسی با همین قواره و نظام اسلامی با همین شکل دارند امکان حضورشان فراهم است و مانعی بر سر راه آنها نیست و نشانه های عملی هم برای این امیدبخشی وجود دارد و حضورشان هم در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور ضروری است و هم موجب قوام جمهوری اسلامی و موجب ایجاد وحدت ملی است.
** هم من شریعتمداری هستم هم مدیرمسئول روزنامه کیهان جناب شریعتمداری است، اما حرفهای من و حسین آقا با هم تفاوت دارد. احتیاجی هم نیست که مثل هم صحبت کنیم. اگر هم ضرورتی باشد که من بیایم و در این عرصه اظهارنظر کنم به خاطر این است که حرفهای من با حسین آقا تفاوت دارد؛ اگرچه هر دو شریعتمداری هستیم.
** کسی که نسبت به مفاهیمی مهم نظیر اسلام، جمهوری اسلامی، رهبری، میزان رای ملت است، فقر ستیزی و مشارکت مردم بی تفاوت است در واقع اعتقاد به جمهوری اسلامی ندارد. اگر به نگاه اساسی جمهوری اسلامی به حکومت داری یعنی مردمسالاری دینی معتقد هستیم میتوانیم صاحبان سلایق و اندیشه های گوناگون را در نحوه اداره کشور و خدمت رسانی به مردم مشارکت دهیم.
** همه گروهها بیایند حرفهایشان را بزنند و مردم بهترین آنها را انتخاب کنند؛ فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه. اگر کسی زمین خورده باشد، لگد زدن به او هنری نیست.
شریعتمداری در بخشی از سخنان خود به برخی از سیاست های دولت خاتمی اشاره می کند و در خصوص تحصن نمایندگان مجلس ششم می گوید:من به هیچ وجه با این کار موافق نبودم و معتقد بودم که تحصن راهکار مناسبی برای حل مشکل تایید صلاحیت ها نیست.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به نقش هاشمی و خاتمی اشاره می کند و می گوید: من فکر میکنم که برای آقای هاشمی و خاتمی اگر شرایط به گونه ای باشد که هرکدام از این بزرگان بتوانند شور و هیجان و حضور حداکثری مردم در انتخابات را فراهم کنند، برای کشور بسیار مفید خواهد بود.
در ادامه بخشی از سخنان محمد شریعتمداری را به انتخاب مشرق می خوانید:
** من تصور میکنم دوستانی که در دولت اول آقای خاتمی مشغول به فعالیت بودند، در زمینه تصمیم گیری ها براساس دیدگاهها و صلاح دید خود عمل میکردند.
** برخی در دولت خاتمی بودند که اعتقاد داشتند تحصنی که صورت گرفت در حوزه سیاست، کاری معمول است و کار بدی نبوده و باید انجام میشد. آنها آن تحصن را کاری ضدانقلابی تشخیص نمی دادند، اما گروهی دیگر هم در همان دولت حضور داشتند که معتقد بودند این کارها در معیارهای سیاسی جمهوری اسلامی ایران نمیگنجد، یک تخلف بزرگ سیاسی تلقی میشود و به مثابه ضربه زدن به مصالح نظام است.
** من به هیچ وجه با این کار (تحصن مجلس ششم) موافق نبودم و معتقد بودم که تحصن راهکار مناسبی برای حل مشکل تایید صلاحیت ها نیست. حتی وقتی آقای خاتمی از تحصن کنندگان خواست که به این تحصن خاتمه دهند، آنها با درخواست ایشان مخالفت ورزیدند و اعلام کردند که قصد برهم زدن این تحصن را ندارند.
** همه افرادی که حداقل شرایط را در خود میبینند این امکان را پیدا میکنند که امیدوار باشند، خدمتگزار مردم باشند. البته نگاه من به این موضوع، نگاه عملی و اجرایی است. من اهل این نیستم که کاندیداتوری در انتخابات شغلم باشد. ممکن است افرادی علاقه مند به کاندیداتوری در هر انتخاباتی باشند و هر انتخاباتی پیش آمد بگویند بسم الله! اما من چنین انگیزه ای ندارم. یا ممکن است برخی افراد شهرت حداقلی را آرزو کنند؛ در حالیکه به قول معروف «اگر نعمت بود چشیدیم و اگر نقمت بود کشیدیم.» من این مساله را هم تجربه کرده ام.
** یکی از معیارهای من این است که اگر از نگاه کاریزماتیک در انتخابات ریاست جمهوری کشورمان فاصله بگیریم، طبیعی است که حضور امثال بنده در انتخابات بیشتر محتمل است.
** من انتخاب روحانیون سیاستمدار تراز اول کشور همچون آقای هاشمی و یا آقای خاتمی ، آقای ناطق نوری و آقای حسن خمینی را از این دست میدانم که تعدادشان چندان هم زیاد نیست. اینها افرادی هستند که انتخاب آنها اصولا انتخابی کاریزماتیک از سوی مردم است و قشرهای مختلفی از مردم علاقه زیادی به آنها دارند و نگاه دقیقی هم به دیدگاه سیاسی آنها ندارند. این چهره ها چتر وسیعتری دارند و میتوانند مجموعه بیشتری از تفکرات سیاسی موجود و معتقد به نظام را به کار دعوت کنند.
** من فکر میکنم که برای آقای هاشمی و خاتمی اگر شرایط به گونه ای باشد که هرکدام از این بزرگان بتوانند شور و هیجان و حضور حداکثری مردم در انتخابات را فراهم کنند، برای کشور بسیار مفید خواهد بود.
** اگر ما دو شخصیت روحانی داشته باشیم که از نظر مردم شخصیت کاریزماتیکی دارند و از یک جناح سیاسی وارد عرصه انتخابات شوند، حسن چندانی در زمینه مشارکت مردم نخواهد داشت. اما اگر این افراد از میان طرز تفکرهای مورد قبول نظام جمهوری اسلامی باشند از این جهت که امکان جذب حداکثری و مشارکت بیشتر مردم در عرصه اجرایی فراهم میشود.
** آقای خاتمی هنوز از من مشورتی نخواسته است. من تصور میکنم که زمینه های حضور ایشان و امثال ایشان فقط متوجه تصمیم گیری شخصی آنها نیست، بلکه مسئولان نظام نیز که باید شرایط سیاسی کشور را رصد کنند در این زمینه نقش دارند.
** یعنی باتوجه به سلایق و مواضع متفاوتی که البته در چارچوب قانون اساسی با همین قواره و نظام اسلامی با همین شکل دارند امکان حضورشان فراهم است و مانعی بر سر راه آنها نیست و نشانه های عملی هم برای این امیدبخشی وجود دارد و حضورشان هم در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور ضروری است و هم موجب قوام جمهوری اسلامی و موجب ایجاد وحدت ملی است.
** هم من شریعتمداری هستم هم مدیرمسئول روزنامه کیهان جناب شریعتمداری است، اما حرفهای من و حسین آقا با هم تفاوت دارد. احتیاجی هم نیست که مثل هم صحبت کنیم. اگر هم ضرورتی باشد که من بیایم و در این عرصه اظهارنظر کنم به خاطر این است که حرفهای من با حسین آقا تفاوت دارد؛ اگرچه هر دو شریعتمداری هستیم.
** کسی که نسبت به مفاهیمی مهم نظیر اسلام، جمهوری اسلامی، رهبری، میزان رای ملت است، فقر ستیزی و مشارکت مردم بی تفاوت است در واقع اعتقاد به جمهوری اسلامی ندارد. اگر به نگاه اساسی جمهوری اسلامی به حکومت داری یعنی مردمسالاری دینی معتقد هستیم میتوانیم صاحبان سلایق و اندیشه های گوناگون را در نحوه اداره کشور و خدمت رسانی به مردم مشارکت دهیم.
** همه گروهها بیایند حرفهایشان را بزنند و مردم بهترین آنها را انتخاب کنند؛ فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه. اگر کسی زمین خورده باشد، لگد زدن به او هنری نیست.