متاسفانه تاریخی برای عملی شدن برنامه‌ها در آن قرارداد نیامده است. آن زمانی که این قرارداد را امضا کردیم، قرار شد تمام پروسه مندرج در قرارداد به سرعت طی بشود؛ اما ظاهراً ملاحظاتی وجود دارد. یا سرشان شلوغ است یا هر چیز دیگری من نمی دانم. به هر حال کار ما در این سه مرحله که گفتم به کلی خوابیده است. و فقط در حوزه برنامه‌های تلویزیونی در حال پیشروی است.

گروه فرهنگی مشرق - دفتر تاریخ شفاهی و تصویری ایران، نهادی مستقل و مرکب از جمعی از تاریخ‌پژوهان ایرانی مقیم داخل و خارج از کشور است که با همکاری برخی از نهادهای فرهنگی ایرانی و بین‌المللی، پژوهش‌های خود را انجام می‌دهد. از جمله این پژوهش‌ها در خلال دوازده سال گذشته، پروژه‌ای به نام "تاریخ شفاهی و تصویری ایران در عصر پهلوی دوم" است که شامل ده‌ها برگ اسناد و مدارک شخصی و ملّی از زمان آخرین شاه پهلوی و و راس آنها صدها ساعت مصاحبه اختصاصی و تصویری با مدیران ارشد و تصمیم‌سازان فعال در آن دوره نظیر: سیدحسین نصر، شجاع‌الدین شفا، داریوش همایون، اردشیر زاهدی، هوشنگ نهاوندی، علینقی عالیخانی، منوچهر رزم‌آرا، خداداد فرمانفرمائیان و ... است. با حسین دهباشی مدیر دفتر تاریخ شفاهی و تصویری ایران درباره این مجموعه به گفتگو نشستیم که ماحصل آن پیش روی شماست.

***آقای دهباشی مختصری درباره مجموعه تاریخ شفاهی و تصویری ایران در عصر پهلوی دوم توضیح دهید؟
حدود 12 سالی هست که بر روی این مجموعه کار انجام می شود. چند نهاد مختلف در به ثمر رسیدن آن نقش داشتند و کمک مالی می کردند. این پروژه ابعاد مختلفی دارد و هر بعد آن فعلا در یک مرحله پیش رفته است. یک بعد آن فهرست نویسی درباره آرشیو محرمانه تلویزیون ایران بود که سالها قبل اینها را به صورت فله‌ای در گوشه‌ای انداخته بودند و خاک میخورد. ما با همکاری آقای نجمی و دیگر همکاران، شروع کردیم به فهرست نویسی آرشیو. تا یک حدی پیش رفتیم و بعد به دلیل مشکلات درون ساختاری تلویزویون، حدود 54 جلد یعنی 40000 صفحه فهرست نویسی شد و بخشی از آن هنوز باقی مانده است. بخش دیگر  در واقع گفتگوهایی بود که ما خودمان با چهره‌های عصر پهلوی گرفته بودیم. این مصاحبه ها با 47 نفر و به مدت 800 ساعت انجام و پیاده‌سازی شده بود. از اردشیر زاهدی و داریوش همایون و آدمهای دیگر. اما در مرحله کتاب کار به کندی پیش می رود. مرحله دیگر تعهدات و قرارهایی بود که ما اسناد را به صورت حضوری در اختیار پژوهشگران قرار دهیم؛ اما متاسفانه فعلا متوقف شده است.

***چرا؟
حدود 5 ماه قبل قرار بود یک رونمایی در کتابخانه ملی انجام شود. نسبت ما با کتابخانه ملی بدین ترتیب است که از زمان روسای قبلی این کتابخانه، یک فضای فیزیکی در اختیار ما قرار گرفت و در ازای این فضا، ما از هر سند خودمان یک نسخه را به صورت رایگان در اختیار کتابخانه می گذاریم. آنها هم متقابلا تعهداتی دارند که یکی از این تعهدات، این است که ما منابع را در اختیار آنها قرار بدهیم و آنها این منابع را در اختیار پژوهشگران بگذارند، که به صورت کاتالوگ یا مقاله استفاده کنند. همچنین برای کتابخانه آمریکا یک نسخه ارسال شود؛ چرا که در خارج از کشور خیلی ها به اعتبار کتابخانه کنگره به سراغ این منابع می روند. چون کتابخانه ملی 15 سال قبل با این کنگره قرارداد بسته بود و ما روی این قرادداد حساب کردیم.

***چقدر این برنامه جدی بود؟
این پروژه بزرگترین روایت  شفاهی از قبل از انقلاب ایران در تاریخ جهان است. و مجموعه اسنادی که تاکنون به صورت دسته اول پیاده سازی شده، حدود 60000 برگ است. تمام آن را هم خودمان ضبط کردیم و وارد اجزایی شدیم که قبلا کسی به آن وارد نشده بود. در واقع شیوه تاریخ نگاری ما به گونه ای بود که دو دسته تحقیق داشتیم. تاریخ عصر پهلوی از منظر انقلابون که برخی آر انها مسئولان جمهوری اسلامی بودند و تاریخی که مورخین و کارشناسان به آن پرداخته اند.

طبیعتا همیشه این ذهنیت برای مخاطب ما وجود داشته که اون کسانی که آمدند جانشین حکومت پهلوی شدند، ممکن است یک نکته ای را علیه پهلوی بگویند چون خودشان جای انها را گرفته اند و باید آنها را نقد کنند. اما وقتی شما با اردشیر زادهدی یا داریوش همایون صحبت می کنید و خود انها آمار می‌دهند که فساد مالی و اقتصادی در چه حدی بوده است،  وابستگی به امریکا در چه حدی بود، بحث مستشاران تا چه حد نفوذ داشته، حضور اسرائیل در مباحث امنیتی ایران چقدر بود؛ حالا دیگر اینها صحبت یک مقام امنیتی جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه حرفهایی کسانی است که هیچ دلیلی برای طرفداری از جمهوری اسلامی ندارند و مخاطب این را می داند که این شخصیت ها در بهترین حالت بی طرف هستند و در حالت معمولی از جمهوری اسلامی کینه دارند. ما از این دسته اطلاعات گرفته ایم. دسته ای که شاید در میان حرف‌هایشان تلاش کرده‌اند خودش را تبرئه کند؛ اما دست دیگران را هم رو کرده است.

مثلا وقتی ما در مورد ارتش شاهنشاهی صحبت می کنیم، دوستان ما در دوران پس از انقلاب ناظر بودند، فرمانده که نبودند! اما وقتی شما پیش سپهبد آذر ورزین می روید، که جانشین فرمانده نیروی هوایی بود، حتی یک دوره فرمانده نیوری هوایی بود، او شروع می کند به انتقاد از ساختار نظام و ساختار مستشاری و ترفیعات و غیره. حالا شما به یک منابع دسته اول خواهید رسید که اساسا در مخیله ما هم نبوده است. علاوه بر این که مخاطب هم این را راحت باور می کند ضمن این که اینها ضبط تصویری هم شده. یعنی طوری نیست که بتوانند بگویند، صدا سازی و فوتوشاپ است.

متاسفانه وقتی در حال انجام آن بودیم در شان پروژه، در کشور با آن برخورد خوبی نشد. یکی این که کتابخانه ملی تا همین امروز هنوز بخش دسترسی پژوهشگران را فعال نکرده است. علی رغم این که ما تمام منابع را در اختیار آنها گذاشتیم، توقع نداشتیم مردم عادی دسترسی داشته باشند. ولی حداقل پژوهشگران، خبرنگاران، دانشجویان فوق لیسانس و دکترا و امثالهم از وجود این منابع باید آگاه باشند. مثلا اگر خواستند بدانند که اصلاحات ارزی از منظر مقامات عصر پهلوی، چه بوده است؟ماجرای اصلی کاپیتولاسیون چه بوده؟ روزهای انقلاب کلا به چه صورت بود؟ باید دسترسی داشته باشند.

دوستان ما در کتابخانه ملی هنوز نه مراسم رونمایی انجام دادند و نه وظیفه شان را انجام دادند. هیچ دلیلی هم ندارند. متاسفانه برای کتابخانه کنگره هم نسخه‌ای ارسال نشده. مورد آخر خیلی مهم است. از این جهت که کنگره احساس نکند ما می خواهیم کلاه سرشان بگذاریم.

***کار شما کاملا به پایان رسیده؟
ما تا مرحله جمع آوری دیتا پیش رفتیم؛ اما در مرحله عرضه یا متوقف شده است یا کند پیش می رود.

***اگر تمام مشکلات مرتفع شود، چقدر زمان می‌خواهید تا کار را به اتمام برسانید؟
ما تاکنون فقط از مصاحبه‌های خودمان 65 جلد کتاب در حدود 700 صفحه تهیه کردیم. مثلا گفتگوی سیاسی ما با دکتر سید حسین نصر، بالغ بر 35 ساعت شده است. صحبتهایی که ایشان قبل از این در هیچ کجا مطرح نکرده بودند. آقای نصر ادعاهایی را مطرح می‌کنند که به لحاظ تاریخی بسیار حائز اهمیت و بحث برانگیز است. مثلا ادعای او این هست که دکتر شریعتی از روز اولی که وارد ایران شده است، یک بخشی از بودجه حسینه ارشاد را  از ساواک گرفته است. شاید این اشتباه باشد، شاید با قصد و غرض باشد؛ اما به هر حال مطرح شده است. یا مثلا ماجرای دیدار فرح با کارتر، صدام و ...ما شنیدیم که این دیدار ها رخ داده، اما این که چه چیزی در آنها مطرح شده را کسی نمی داند. در مجموع دستمان خواهد آمد که چرا حکومت پهلوی دچار فروپاشی شد.

من و اغلب همکارانم از بچه‌های روایت فتح هستیم و با همان روحیه بسیجی وار در حال پیشبردن این کار هستیم. کار سختی هم هست چون باید متن صحبت‌های افراد مختلف را با اسناد موجود انطباق بدهیم. به دنبال حمایت ویژه هم نیستیم. یک حمایت معمولی می خواهیم. فقط انتشار کتاب های ما 3 سال طول می کشد که امیداوریم امسال 15 نسخه را با کمک ناشران داخلی به مرحله انتشار برسانیم. ما به لحاظ کیفی بسیار تحت فشار بودیم.

برنامه تلویزیونی مفصلی هم در حال آماده سازی با این موضوع است که سال گذشته یک قسمت از آن تحت عنوان رونمایی از یک پروژه نا تمام پخش شد. که البته ای کاش پخش نمی‌شد چون با افرادی که مصاحبه کردیم، یک قرارداد حقوقی و اخلاقی امضا کردیم و قرار بر این شد که هر وقت خواستیم تکه هایی از صحبت های آنها را پخش کنیم، متن کامل آن را منتشرکنیم. البته نقل نظر خودمان را هم می آوریم. هرجا که احساس کردیم تخریف تاریخ یا اشتباه مصاحبه شونده بوده است.

چون کار کتابها به کندی پیش می زود طبیعتا کار فیلم سازی هم با کندی جلو می رود. امیدواریم تا دهه فجر امسال 3 کتاب آماده شود و در ادامه 10 برنامه تلویزونی 100 دقیقه‌ای هم برای مخاطبان پخش شود. این برنامه‌ها نه فقط در حوزه تاریخ بلکه در حوزه رسانه هم، بزرگترین برنامه مستند در تاریخ قبل و بعد از انقلاب است. بزرگ از آن جهت که خیلی از همکاران ما تاریخ نگاران خبره جنگ و بهترین پزوهشگران در حوزه خود هستند. همین طور بسیاری از اساتید بزرگ ایرانی در خارج از کشور که در این پروژه ما را یاری کردند. کلاً ما در حوزه منابع انسانی بسیار غنی بودیم. اما در حوزه های دیگر یک خرده‌پا هم محسوب نمی‌شدیم.

به هر حال ما امیدواریم به زودی پژوهشگران ما بتوانند، قبل از انتشار کتاب‌ها از طریق کتابخانه ملی به این منابع از جمله فیلم، صوت و متن اسناد دست پیدا کنند.

***بفرمایید که دقیقا چه کسی باید مشکل شما را حل کند؟ چه کسی مسئول این بی‌برنامگی است؟
آن چه که ما به آن استناد می‌کنیم، مجموعه هایی از قراردادها است که از زمان آقای بجنوردی (رئیس اسبق کتابخانه ملی) با تلویزون و با ما به صورت سه جانبه  امضا شد. بعد در زمان آقای اشعری ادامه پیدا کرد و در آخرین مرحله بحث رونمایی، در اختیار پژوهشگران قرار گرفتن و  ارسال آن برای کتابخانه کنگره آمریکا و البته خود مصاحبه شوندگان، به صورت کتبی به امضا رئیس کتابخانه ملی رسیده است.

منتهی متاسفانه تاریخی برای عملی شدن برنامه‌ها در آن قرارداد نیامده است. آن زمانی که این قرارداد را امضا کردیم، قرار شد تمام پروسه مندرج در قرارداد به سرعت طی بشود؛ اما ظاهراً ملاحظاتی وجود دارد. یا سرشان شلوغ است یا هر چیز دیگری من نمی دانم. به هر حال کار ما در این سه مرحله که گفتم به کلی خوابیده است. و فقط در حوزه برنامه‌های تلویزیونی در حال پیشروی است.


***یک توضیحی هم درباره زندانی شدنتان در آمریکا بدهید؟
ببینید من زمانی که در آمریکا برای تحصیل در دوره دکتری به سر می بردم، به جرم امنیت ملی مدتی به زندان افتادم. اول اعلام کردند که مدارکم ایراد دارد، اما بعد منافع ملی را طرح کردند. حرفشان این بود که شما هم  در اکیپ آقای احمدی‌نژاد رفت و آمد می کنید و هم خواهان دیدار با فرح پهلوی هستید. بالاخره شما کدام طرفی هستید؟ انگار در کشوری که ادعای آزادی دارند، هنوز جا نیفتاده که خبرنگار "ور" ندارد. ضمن این که تمام اطلاعات من به عنوان یک پژوهشگر در سامانه های اطلاعاتی ثبت شده است. به هر حال این منجر شد که دو ماه در آمریکا به زندان بروم و پس از آن هم بیماری سختی به سراغم آمد و بعد از آن به کشور بازگشتم.

متاسفانه رسانه های ضد انقلاب، مثل کیهان چاپ لندن، رادیو فردا و جاهای دیگر، چون ما به برخی از تعهداتمان مثل کتابخانه کنگره عمل نکرده ایم و از طرفی حرفهایی بر ضد تبلیغات آنها در فیلم ها و کتابهای ما مطرح شده، اقدام به فرافکنی و دامن زدن به برخی ذهنیت ها علیه ما دست می زنند. مثلا شبکه من و تو به ماجرای جشن های 2500 ساله می پردازد و ادعا می کند این جشن ها بسیار کم خرج و در خدود 19 میلیون تومان بودند. اما ما مصاحبه ای داریم با شجاع‌الدین شفا که مسئول برگزاری این جشن ها بوده، که می گوید، هزینه جشن ها به مدت یک هفته در حدود 500 میلیون دلار آمریکا بوده است. طبیعتا چون اینها این موضوع و مصاحبه شونده را نمی توانند زیر سوال ببرند، ناچار مصاحبه کننده را مورد هجوم قرار می دهند و می گویند این پروژه امنیتی بوده و کاسه ای زیر نیم کاسه است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۳:۵۹ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۳
    0 0
    این پروزه کپی‌برداری شده از تاریخ‌شفاهی هاروارد و موسسه مطالعات زنان دانشگاه کلمبیا به ریاست مهناز افخمی است، با همان نثر و ادبیات. ضمنا دهباشی .... علت توقف در کتابخانه ملی هم وقوف

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس