- ۱۲ نظر
- چاپ
محسن بیات می نویسد :پدر نقل می کردند که روزی یک بندۀ خدائی در نجف، خدمت حاج آقا مصطفی خمینی رسیده و مثلاً معمائی نقل کرده بود که ما در هند یک قرآن داریم که هر صفحه اش هر چقدر وزن دارد، تمام قرآن هم همانقدر وزن دارد و طبعاً منظورش این بود که یک قرآن در آنجا دارند که مجموعه اش در یک صفحه نوشته شده؛ حاج آقا مصطفی هم که طلبۀ فوق العاده شوخی بود و ارتباطات بسیار صمیمانه ای هم با برخی از طلاب بویژه مرحوم آقای خلخالی داشت، رو به طراح سؤال با اشاره به مرحوم آقای خلخالی گفته بود که اتفاقاً ما هم یکی از رفقایمان، چه بایستد و چه بنشیند یک قد دارد؛ وقتی این موضوع به گوش مرحوم آقای خلخالی رسیده بود و چون روابط بسیار صمیمانه ای بین این دوستان جاری بود، اتفاقاً با موضوع به عنوان یک شوخی برخورد می کرد و حتی در جاهائی هم آن را نقل می کرد تا جائی که این داستان بین انقلابیون، مدت ها دهان به دهان می چرخید و حتی مرحوم آقای خلخالی هم این داستان را به عنوان یکی از شوخی های مرحوم حاج آقا مصطفی همیشه نقل می کرد و به آن می خندید…. تا اینکه انقلاب شد و بخشی از این رفقا وارد مجلس اول شدند و در قضایا نقش داشتند تا آن روز در مجلس در جریان نطق پیش از دستور یکی از نمایندگان که منجر به دعوا هم شد، آقای خلخالی از جای خود بلند شد و فریاد زد که من اعتراض دارم! آقای هاشمی هم رو به آقای خلخالی کرد و گفت: آقای خلخالی! شما الآن نشسته اید یا ایستاده اید؟ نمایندگانی که در جریان بحث بودند، از یک طرف می خواستند این دعوا تمام شود و از طرف دیگر خنده شان هم گرفته بود. ظاهراً این عکس هم همانجا گرفته شده و همگان تصور می کنند آقای هاشمی به دعوا می خندد!