به گزارش مشرق کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
چند دفعه بگم غلط كردم؟! حالا ميخوام برگردم!
طنزنويس سرخورده نشريات زنجيره اي كه چند سالي در اروپا اقامت گزيده، مي گويد «بيرون آمدن از ايران كار به شدت بيهوده اي است». ابراهيم-ن كه سپر بلاي مهاجراني در افتضاح درازگوش تروا شد، سال گذشته نيز ابراز افسردگي كرده بود. وي اين بار در سايت نداي سبز آزادي نوشت: آنها كه مي خواهند تازه از ايران بيرون بيايند بيشتر فكر كنند. من از صدها نفر شنيده ام اين جمله را كه كاش نيامده بودم. خودم هم قبلا مي گفتم، چون واقعيت اين است كه مدتها توليد نمي كردم يا توليدي نمي كردم كه فكر كنم از فضاي فرنگ استفاده مي كنم. حالا هم چند كار دارم كه بايد همين جا تمام شان كنم. به نظرم مي رسد بيرون آمدن از ايران كار به شدت بيهوده اي است. بخصوص براي كسي كه نمي خواهد فعاليت سياسي و فرهنگي خارج از قاعده حكومت بكند.
گفته مي شود كم آوردن مخارج يللي تللي در اروپا و جدي گرفته نشدن از طرف گروه هاي اپوزيسيون و رسانه هاي آنها، باعث پشيماني و سرخوردگي نامبرده شده است. او خاطرنشان كرده است: آقاجان! من چهار سال قبل تصميم گرفته بودم مطلبي بنويسم و موضوع هم همين بازگشت به خانه بود. اينكه مطلب را ننوشتم به خاطر اين بود كه يك دفعه ماجراي جنبش سبز پيش آمد و اصلاً نوشتن اين مطلب به نظرم آمد خيلي موضوعيت ندارد. نه اينكه موضوعيت ندارد، بلكه گمانم اين بود كه زمانش نيست. ولي خيلي فكر كردم، اساسي هم فكر كردم و همه جوانب داستان را هم بررسي كردم، اصلا جاي معطلي ندارد.
وي با اشاره به حضور عناصر سرخورده در شهرهايي نظير لس آنجلس، كلن و تورنتو مي نويسد: حالا مي بيني طرف از سن چهل سالگي ديگر اصلاً كاري به سياست ندارد، در فرنگ هم جا نيفتاده، دائم هم ناله مي كند. خوب برگرد وطن. يكي در معرض اعدام بوده، حالا 20 سال گذشته، نه خودش ديگر به گذشته اعتقاد دارد و نه دولت و سيستم قضايي كاري به او دارد و نه اصلاً كسي او را مي شناسد. خوب رفيق جان! جناب سرهنگ! تو كه كاري نداري در فرنگ برگرد به يك شهرستاني يا تهران يا هر جاي ديگر زندگي ات را بكن.
«ا-ن» مي افزايد: البته كه چهل درصدي معيارها و اصول شان عوض شده، و شكي نيست كه نمي توانند برگردند. ده هزار نفري هم فكر مي كنند كه اگر برگردند بلافاصله در فرودگاه اعدام مي شوند، در حالي كه في الواقع حداكثر هزار نفرشان ممكن است زير رصد جمهوري اسلامي باشند، به نظر من بين يك تا دو ميليون نفر نه وابستگي به فرنگ دارند ونه دلبستگي و كار خاصي هم نمي كنند و تازه از محيط فرنگ هم حال شان به هم مي خورد. يعني چه كه آدم نه وابستگي مادي و معنوي داشته باشد و نه فضاي فرهنگي فرنگ را دوست داشته باشد، هر روز هم به پاريسي ها و لس آنجلسي ها فحش بدهد و بيست سال يك پا اين طرف جوب يك پا آن طرف جوب علاف مانده باشد؟
وي اين را هم نوشته كه: اصلاً حرف من اين نيست كه وسط اين بزن بزن بروين كه وضع خراب است. بمان و 6 ماه ديگر برگرد. البته اين را هم يادتان نرود و اصلاً به اين فكر نكنيد كه سه ماه يا شش ماه يا يك سال يا ده سال ديگر طول مي كشد تا همه چيز بهتر شود. چنين خبري نيست. بيست سال پيش آمدي چون مي ترسيدي زندان بروي، حالا ديگر اصلاً كسي كاري به تو ندارد. ده سال پيش فكر كردي ببينم خاتمي چه مي كند، نشد آنچه مي خواستي، الان پنج سال است كه منتظري حكومت عوض شود. حالا حكومت هم عوض شود، مردم را چه مي كني؟ قبلاً مي توانستي روحيه مردم را تحمل كني هرچه بيشتر زمان بگذرد آن را هم نمي تواني تحمل كني.
گفتني است «ا-ن» مرداد ماه سال گذشته ضمن مطلبي تصريح كرده بود در جمهوري اسلامي فردي معتدل تر از آيت الله خامنه اي نمي توان يافت و اگر نظام مجبور به برخورد قدرتمندانه با اپوزيسيون شده، به خاطر تندروي هاي اپوزيسيون بوده است.
وي ضمن دعوت مخالفان به سازش با نظام، نوشته بود: من متأسفم كه بايد در چنين شرايطي اين نكته را بگويم ولي كمتر كسي معتدل تر از [آيت الله] خامنه اي و دورتر از او به استبداد در ميان نيروهاي سياسي آن زمان وجود داشت. او تنها [!] روحاني بود كه هنر و ادبيات را به واقع مي شناخت، تندرو نبود. حتي سخنراني او در مخالفت با بني صدر بيشتر بر تخلفات قانوني بني صدر تأكيد داشت. وقتي رئيس جمهور بود دولت به ميزان زيادي در اختيار موسوي بود. از كسي مانند كيومرث صابري مشورت مي گرفت و سعي مي كرد در كار دولت دخالت نكند. تنها او نبود كه شمشير را از رو عليه اصلاح طلبان بست. ما بوديم كه تندروي كرديم.
نبوي با اشاره به اينكه تندروي هاي اصلاح طلبان باعث مواضع شديدتر و بعدي نظام شده، نوشته بود: كشتگان تا سال 88 چقدر بود؟ چند نفر به دلايل سياسي زنداني شدند يا كشته شدند؟ از 1368 تا 1378 را مي گويم. در آن ده سال چند مخالف زنداني يا كشته شدند. طبيعي است وقتي در يك كشور ما روشي را براي تغيير انتخاب مي كنيم كه معناي آن نابودي يك حكومت است آن حكومت هم از خودش دفاع مي كند.
در پي انتشار اين مطالب، سايت بالاترين از اين طنزنويس به زور سياسي شده به عنوان «بازيكني كه گل به دروازه خودي مي زند و اسباب خوشحالي كيهان و سردبير آن حسين بازجو [؟!] را فراهم مي كند» ياد كرد و سايت خودنويس نيز تصريح كرد: «از اتاق فكر اسب تروا بهتر از اين در نمي آيد. او دلقك بازي و سيرك بازي مي كند و اگر قصد خودكشي داشت موفق شد... يك مشكل اين است كه يارو كه هجو ميگه، يا بوش رم مي كنه و ورش ميداره و يكهو خودش رو در لباس مفسر مي بينه! آن وقت هم راضي به تفسير يه قل و دوقل نيست، يكراست ميره سراغ نتايج سياسي گرفتن از تحقيقات عميق جامعه شناسيش!». خودنويس همچنين كاريكاتوري را منتشر كرده بود كه در آن يك درازگوش به اسب تروا مي گويد «تو ديگه خيلي [...] هستي»!
نيويورك تايمز: طرفداران رابطه با آمريكا در ايران منقرض شده اند
برنگار روزنامه آمريكايي پس از ملاقات با عباس عبدي او را آخرين گونه در حال انقراض ايرانياني دانست كه به شدت علاقمند رابطه با مقامات آمريكايي هستند.
نيويورك تايمز به تازگي گزارشي از ملاقات همكار خود با اين عضو ظاهرا مستعفي حزب مشاركت منتشر كرد. اين ملاقات مقارن روز 13 آبان (روز ملي مبارزه با استكبار جهاني) انجام شده است. گزارشگر تاكيد مي كند با عبدي در سي و سومين سالگرد تسخير سفارت آمريكا و در حالي كه مردم ضمن تظاهرات مقابل سفارت، اين روز را جشن گرفتند، ملاقات كرده است. «عباس عبدي 55 ساله به جاي پيوستن به جمعيت حاضر در تظاهرات، در كتابخانه اش در زيرزمين آپارتماني شيك كه دو سال پيش آن را ساخت، خواهد بود».
نيويورك تايمز مي نويسد: عباس عبدي گروگانگير سابق كه نسخه اي قاچاقي از فيلم «آرگو» را كه براساس ماجراي گروگانگيري در سفارت آمريكا در تهران در سال 1979 ساخته شده، به تازگي تماشا كرده بر اين باور است كه از يك جهت شرايط خيلي تغيير نكرده است. او مي گويد «تنها راه حل براي برطرف كردن تنش ها پيرامون برنامه هسته اي، مذاكرات پنهاني است». آقاي عبدي همچنان كه مخلوطي از پسته و كشمش و بادام (آجيل) را به مهمانانش تعارف مي كرد، گفت: فكر مي كنم آنها در آن زمان ما را آدم بدها مي دانستند و حالا هم ما را آدم بدها مي دانند.
گزارشگر ضمن بيان اينكه «عبدي موفق شده بيرون زندان بماند و همين باعث شده خيلي ها فكر كنند او هنوز به حكومت وابسته است»، خاطرنشان مي كند: مثل يك گونه در حال انقراض آقاي عبدي به عنوان يكي از آخرين ايرانياني شناخته مي شود كه شديداً علاقه مند رابطه با مقامات آمريكايي است. در سال 1998 آقاي عبدي در چارچوب «ابتكار شخصي» براي كاهش تنش بين دو كشور با گروگان سابقش باري روزن وابسته مطبوعاتي سفارت آمريكا ديدار كرد.
نيويورك تايمز كه چند هفته پيش شايعه مذاكرات پنهان ميان ايران و آمريكا را در قالب عمليات رواني موردنياز دولت اوباما منتشر كرد، از قول عبدي نوشت: بهترين راه حل، مذاكرات پنهاني است و اين دقيقا همان چيزي است كه دارد اتفاق مي افتد(!؟)
نيويورك تايمز مي نويسد: «او مي گويد مشخص است كه ايالات متحده و ايران همانطور كه نيويورك تايمز ماه گذشته نوشت، در حال سبك و سنگين كردن اوضاع براي مذاكره هستند»!
طرف ملاقات با روزن ديپلمات جاسوس آمريكايي در پاريس، در حالي كه بي هيچ سندي مدعي بودند مذاكرات در جريان است، اذعان كرد: رهبران ما پيش بيني مي كنند مصالحه با آمريكا فايده اي ندارد.
به گفته او، «چيزي كه براي ايالات متحده بيشترين اهميت را دارد فهميدن اين نكته است كه با اعمال تحريم ها عليه ايران، يك بازيگر داخلي شده است. مقامات ايران تصور مي كنند كاخ سفيد پنهاني در تلاش است كه از مخالفان براي تغيير نظام سياسي ايران استفاده كند».
خسته، آشفته، افسرده... همه اينها را جمع كنيد، مي شود اپوزيسيون
«اپوزيسيون رژيم اسلامي به شدت در هم ريخته است و طيفي از آنها به سيم آخر زده و اصل استقلال ايران را زير پا گذاشته اند».
پايگاه اينترنتي اخبار روز وابسته به طيفي از گروهك هاي مقيم اروپا با تصريح بر مطلب فوق نوشت: اپوزيسيون ايراني دچار يك آنارشيسم و درهم ريختگي سياسي است كه نظيرش را كمتر در جاي ديگري از دنيا مي توان مشاهده كرد. آنها انبوه سنگرها را دارند كه تا دلتان بخواهد شعار و پلاتفورم در آن هست اما نحوه اثرگذاري آنها همواره بي پاسخ مانده است. يكي از فريبنده ترين شعارها در سال 88 شعار هر نفر يك خبرنگار و هر فرد يك فرمانده بود. القاپذيري ما دوباره گل كرد و يكباره به كشف «جنبش بدون رهبري» نائل آمديم!
اين سايت اينترنتي در ادامه نوشت: حاكميت موفق شده اپوزيسيون را به حاشيه براند ما خود نيز در ايجاد اين بحران نقش روشني داريم. بخشي از اپوزيسيون به سيم آخر زده و اصل استقلال ايران را آشكارا زير پا مي گذارد.قدرت هاي غربي در صدد سر هم كردن آلترناتيوهاي دست نشانده هستند. رژيم هم آنها را به طور تاريخي نامشروع كرده است.
از سوي ديگر سايت خودنويس در تحليل مشابهي نوشت: اپوزيسيون خارج نشين چنان مي گويد و مي نويسد كه انگار در قلب ايران نشسته است. بسياري از خارج نشين ها به خاطر رايانه و اينترنت و تلويزيون هاي ماهواره اي خود را در ايران مي پندارند حال آن كه چنين نيست. آنها هم كه در داخل هستند گاه در ذهن خود به خواسته هايي دامن مي زنند كه گويي در قلب پاريس و لندن نشسته اند و چون امكان پياده كردن آنها را نمي يابند دچار افسردگي و ياس مي شوند.
يكي ديگر از عناصر فراري به نام «رضا -ت» در وب سايت راديو فرانسه خاطرنشان كرده است: واقعيت اين است كه افكار عمومي داخلي 33 سال جدا از اپوزيسيون خارجي و مدعيان هدايت آن زندگي كرده است. اين گروه پير و خسته، اول بايد هويت فراموش شده خود را براي داخل احراز كند.
وي در اين تحليل تصريح كرد كه مدل هاي براندازي انقلاب مخملي مداخله نظامي و كودتا (اروپاي شرقي، ليبي، شيلي و...) هيچ كدام عليه جمهوري اسلامي كارگر نيست.
وي اضافه مي كند: گروهي بدون ذكر الگو، نقش خود را تنها در تبديل شدن ايران به سوريه دوم مي بينند. اين فرضيه همان قدر داراي اعتبار اجرايي و حمايت محلي و در نتيجه شانس توفيق است كه عمليات موسوم به «مرصاد» و يا «فروغ جاويدان» داشت! براساس گمانه زني هاي غيررسمي ولي لمسي، بخش بسيار بزرگي از مردم ايران با جنگ، بخصوص درگير شدن در يك جنگ مخرب داخلي كه روش آرماني يك شاخه از اپوزيسيون خارجي است، قويا مخالف اند.
اين مهره فراري مقيم فرانسه مي نويسد: بي ترديد قدرت پايداري نظام كنوني حاكم بر ايران دهها برابر بيشتر از توان براندازي مجموع اپوزيسيون است، چه رسد به توان و بضاعت پراكنده آنها به صورت جداگانه.
وي خواستار بسيج اپوزيسيون در داخل و بزرگ كردن ترك ها در بدنه نظام شد.
قدرت بازدارندگي اسرائيل در حال نابودي تدريجي است
الكس فيشمن تحليلگر روزنامه يديعوت آحارونوت ضمن تاكيد بر تحليل فوق به نقل از منابع نظامي اسرائيل، خاطرنشان كرد: اعتراض ها در درون دستگاه هاي امنيتي افزايش مي يابد و آنها هشدار مي دهند كه اگر بازدارندگي را در مقابله با حز ب الله زنده نكنيم با مسائل غيرمنتظره اي در مرز با لبنان روبرو خواهيم شد.
وي افزود: شواهدي بر اين ادعا كه قدرت بازدارندگي اسرائيل در مقابل حزب الله در حال نابودي تدريجي است، وجود دارد. مدتهاست سيدحسن نصرالله دبير كل حزب الله ديگر مثل گذشته خود را پنهان نمي كند و در ماه هاي اخير به طور روزافزون به صورت علني در انظار ظاهر شده است و به گونه اي رفتار نمي كند كه وي از اهرم هاي اسرائيل (جوخه هاي ترور) نگراني دارد.
اين خبرنگار صهيونيست افزود: موضوع فقط به خود سيدحسن نصرالله محدود نمي شود بلكه كل حزب الله را شامل مي شود و آنها هم نگراني از اسرائيل ندارند به گونه اي كه نيروهاي حزب الله عليه اسرائيل و اسرائيلي ها در خارج و منطقه اقدام مي كنند بدون اينكه هزينه اي بپردازند. آخرين اين حوادث نفوذ پهپاد تجسسي به آسمان منطقه نقب بود.
فيشمن در ادامه تحليل يديعوت آحارونوت نوشت: موشك هاي «اسكاد دي» در لبنان وجود دارد و اگر روشن شود كه موشك هاي ضد هواپيماي پيشرفته نيز به لبنان قاچاق شده است، وضعيت حساس خواهد شد و اگر اسرائيل بعد از ورود 60 هزار فروند موشك انبار شده از سوي حزب الله تا امروز جنگي به راه نيانداخت، تفسير اين موضوع كه جنگي به علت سامانه موشكي ديگري از اين يا آن نوع به راه بيفتند، دشوار خواهد بود.
نظر شما
نظرات
- انتشار یافته: 3
- در انتظار بررسی: 0
- غیر قابل انتشار: 0
-
آخه اسم این هم دیگه کلمه اختصاری داره بابا راحت بگو ابراهیم نبوی
-
والا!
-
نفهمیدی چرا می نویسه ... یه خورده دقت کنی می فهمی ... !!