هدف دولت از واگذاری سهام دولتی به بخش خصوصی چیست؟ آیا واگذاری‌های اخیر اقتصاد را کاراتر کرده است؟ آیا هم‌اکنون فضای رقابتی در اقتصاد ایران نسبت به سال‌های گذشته تغییر محسوسی داشته است؟ آیا نتایج خصوصی‌سازی آنگونه که انتظار می‌رفت در اقتصاد ایران نمود پیدا کرده است؟

به گزارش مشرق ، ارقام متفاوتی از میزان واگذاری‌های سهام دولتی به بخش خصوصی و غیردولتی نقل می‌شود. اما آن‌چه کاملاً مشهود است اینکه این رقم بیش از 100 هزار میلیارد تومان است. حال سؤال این است آیا واگذاری شرکت‌های دولتی به رقم مذکور کارایی را در اقتصاد ایران افزایش داده است. آیا دولت محمود احمدی‌نژاد توانسته است در نحوه واگذاری‌ها به درستی عمل کند؟ سؤال‌هایی این چنینی ، محور گفت‌وگوی برهان با دکتر «علی چشمی» محقق و پژوهشگر اقتصادی است که خلاصه آن از نظرتان می گذرد :
 
*همه‌ی کشورها خصوصی‌سازی را به عنوان سیاستی دنبال کرده‌اند تا کارایی را در اقتصاد افزایش دهند. این یک رویه است، چون می‌گویند مالکیت خصوصی نسبت به مالکیت دولتی در برخی صنایع می‌تواند کاراتر باشد.

*در صنایع رقابتی مانند خودروسازی و صنایع غذایی، خصوصی‌سازی توزیع درآمد را بدتر نمی‌کند؛ اما در صنایعی که خدمات عمومی ارائه می‌کنند باید در فرآیند خصوصی‌سازی به جنبه‌های توزیع درآمدی و عدالت بیشتر دقت کرد، چون این صنایع می‌توانند دسترسی افراد محروم را کمتر کنند یا با افزایش قیمت، به مردم محروم آسیب بزنند.
 
*برای رسیدن به کارایی اقتصادی باید رقابت را هم در بخش خصوصی و هم در بخش عمومی توسعه دهیم. این 2 به گونه‌ای لازم و ملزوم هم هستند و نمی‌توان آن‌ها را از هم جدا دانست.
 
*در حال حاضر در کشور، دارایی‌های دولت به نهادهایی واگذار می‌شود که در حق مالکیت اعضای آن مقداری ابهام وجود دارد. برای مثال، تأمین اجتماعی به یک نهاد خصوصی تبدیل می‌شود تا کارایی‌اش افزایش یابد، ولی با این کار نظارتی که از سوی مجلس بر روی این نهاد، به عنوان جزئی از دولت، وجود داشت از بین می‌رود. همچنین اعضای تأمین اجتماعی از حق رأی خود استفاده نمی‌کنند. به همین دلیل، نهادی مثل تأمین اجتماعی نمی‌تواند چندان برای خصوصی‌سازی مناسب باشد.
 
*اینکه چرا تصمیم‌گیری‌های سیاسی کارا نیستند را باید از طریق نظریه‌های اقتصادی دنبال کرد. زمانی تصور این بود که وقتی رقابت وجود نداشته باشد، تصمیمات کارا هم گرفته نمی‌شود. در سیاست چون هزینه‌ی مبادله وجود دارد، تصمیمات کارا نخواهند بود. سیاست‌گذاران باید به گفته‌های خود پایبند باشند؛ یعنی واقعاً اهداف مردم را به خوبی پیگیری کنند، اما در دنیای سیاست به این شکل نیست. اطلاعات دقیق به ذی‌نفعان نمی‌رسد.
 
*مثلاً در طرح سهام عدالت دولت ادعا دارد که 40 هزار میلیارد تومان از طریق این طرح خصوصی سازی کرده است. از طرف دیگر، عده‌ای می‌گویند این طرح خصوصی‌سازی نیست، چون حق مالکیت قبلی و فعلی تنها تفاوتش این است که مثلاً بانک ملت قبلاً دولتی بود و مجلس روی آن نظارت می‌کرد و بودجه‌اش در بودجه‌ی کل کشور درج می‌شد، در حالی که امروز چند درصد آن برای سهام عدالت است که ظاهراً غیردولتی شده است و مجلس هم روی آن نظارت نمی‌کند. سیاست‌مداران این تصمیمات را می‌گیرند، اما نتایج به طور شفاف اعلام نمی‌شود که مردم بفهمند این سیاست‌ها چه نتایجی برایشان دارد. خصوصی‌سازی ما امروز به این شکل است.
 
*از کل خصوصی‌سازی کشور می‌توانیم این گونه نتیجه بگیریم که کارایی مد نظر حاصل نشده است. در واقع رقابت، که ابزار مهم این کار بود، چندان توسعه پیدا نکرده است و دولت‌مردان از کسب‌وکار اقتصادی جدا نشده‌اند.

*عده ای از مردم ما تصورشان این است که همه چیز را دولت باید ارائه کند، به همین دلیل فرهنگ ما مقابل خصوصی‌سازی است. این عده می‌گویند حتی فرهنگ سیاست‌مداران ما هم این گونه است که دوست دارند همه‌ی کارها را خودشان انجام دهند.منبع :برهان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس