مشرق - بچه كه بودم، روزي در كوچه بخشي از يك كتاب را كه پاره شده بود، پيداكردم. از سر بيكاري، بيحوصلگي و تنهايي آن را ورق زدم. هنوز هم نام آن كتاب خواندني را كه با كاغذ كاهي چاپ شده بود، به دليل آنكه ورق ها از صفحات مياني بود، نميدانم؛ اما نكات آن در ذهن من به شدت حكاكي شده است. نكاتي كه بارها در زندگي از آن استفاده كردهام. در قسمتي از كتاب در قالب طنز و جدي آمده بود كه اگر ميخواهيد راحت زندگي كنيد، هيچگاه سعي نكنيد خود را توانمند نشان دهيد و بعد مثال هاي مختلفي زده بود. نوشته بود كه اگر قرار است مثلا در خانه ظرفي شسته شود، سعي كنيد چند ظرف را بشكنيد تا از آن به بعد ديگر كسي به شما نگويد ظرف بشوئيد چرا كه همه مي ترسند ظروف شكسته شود. در مورد مهماني رفتن نيز توصيه كرده بود اگر ميخواهيد هميشه شما را به مهماني ببرند، سعي كنيد در خانه بچه پر شرو شوري باشيد تا از ترس آنكه مبادا اگر تنها بمانيد خانه را به هم ميريزيد، شما را به مهماني ببرند و برادر يا خواهر شما را كه ساكت است، در خانه نگه دارند.
ازاين دست مثالها بسيار بود كه حالا با اين پيش زمينه، ميتوانيد نمونههاي بسياري را بيان كنيد. اما نكته جالب آن است كه گويا اين موضوع طنز گونه اندك اندك در ورزش ما دارد رنگ واقعيت به خود ميگيرد و مسئولان ما به آنها كه پرتلاشتر هستند، كمتر اهميت ميدهند.
تيم ملي فوتبال ما مقابل كرهجنوبي در ورزشگاه آزادي با نتيجه يك بر صفر به پيروزي رسيد؛ اما اين پيروزي ساده چنان بزرگ شد كه مسئولان ورزشي سر از پا نشناخته به رختكن رفتند و در كمال ذوق زدگي اعلام كردند علاوه بر 4/5 ميليون توماني كه فدراسيون پاداش داده، نفري 20 ميليون تومان هم اضافه پرداخت ميكنند. وقتي ميگوئيم آقاياني كه خارج از دايره ورزش ميآيند، حتماً بايد مشاوراني اهل فن داشته باشند، دقيقاً به همين دليل است كه مبادا دچار هيجان شوند و تصميمهايي بگيرند كه چندان منطقي نيست.
راستي به چه كسي بايد پاداش داد و به چه دليل؟ بيائيد به دور از موج احساسات و هيجانات بعد از پيروزي قضاوت كنيم. تيمي كه روزي و شايد هنوز هم، ادعای آقايي آسيا را ميكرد، به چنان روزي ميافتد كه براي اولينبار در طول تاريخ در مقابل لبنان شكست ميخورد و موجب نگراني اهالي فوتبال ميشود، چرا كه در بازي هاي قبلي هم مقابل قطر مساوي كرده و با چاشني شانس و اشتباه داور ازبكستان را ميبرد. از مثال اول مطلب به عنوان استعاره استفاده كنيد تا موضوع كاملاً روشن شود.
آقاياني داراي ساق هاي چند صد ميليوني كار فوتبال ما را به جايي ميكشند كه همه نگران شوند و در ميان اين نگراني، ماهي خود را صيد ميكنند تا از ترس بدتر نشدن نتيجه، مسئولان غير ورزشي، بلافاصله براي يك برد كه در ورزشگاه آزادي و مقابل يكصد هزار تماشاگر نصيب ما شده، دست به خزانه بيتالمال بزند و پاداش بدهند. ميدانم اين پول براي حضرات فقط پول قاقالي است؛ اما چرا؟ چه اتفاقي افتاده كه آقايان در عوض پاسخگويي براي نتيجههاي بدي كه گرفتهاند، حالا بايد براي كاري كه وظيفه آنها بوده پاداش هم دريافت كنند! به راستي پاداش را به چه كساني بايد داد؟ به كساني كه تيم ملي ما را مسخره گرفته و آن نتايج را به بار ميآورند يا به تماشاگراني كه عليرغم آن همه جفايي كه ديدهاند و با دل شكسته باز هم از سر غرور ملي به ورزشگاه ميآيند تا به تشويق كساني بپردازند كه مدت هاست همين غرور ملي آنها را جريحهدار كردهاند؟
آري بايد پاداش واقعي را به تماشاگران داد و اين مبالغ را خرج راحتي و رفاه آنها كرد و نه كساني كه اين مبالغ، خرج پول توجيبي فرزندان آنهاست. در پس اين پرداختهاي بيهوده اين نكته نهفته است كه اگر ميخواهيد پاداشي بگيريد، اول لرزه بر تن مسئولان و مردم بياندازيد تا بعد بتوانيد هرگونه كه ميخواهيد گربه رقصاني كنيد.
اشتباه نكنيد. نميخواهم بگويم برد كره جنوبي كار سادهاي بود؛ بلكه ميخواهم بگويم چرا كار فوتبال ما به آنجا كشيده كه بردن كره چنان تابويي ميشود كه در جا پاداش به بازيكنان ميدهيم. آيا تا به حال تنبيهي براي مسابقاتي كه بيهوده باختهايم در نظر گرفتهايم كه امروز تشويق ميكنيم؟
عين همين اشتباه را يك مدير غير ورزشي ديگر يعني آقاي رويانيان مرتكب شدند. پرسپوليسي را كه در سال هاي نه چندان دور، گاهي چند هفته مانده به پايان مسابقات جشن قهرماني ميگرفت، به دليل عدم مديريت صحيح تبديل به تيمي كردهاند كه حالا بايد هواداران آن دست به دعا بردارند كه سقوط نكند. اين همان بردن به لبه پرتگاه و لرزه بر تن مسئولان و هواداران آن تيم انداختن است تا براي يك برد معمولي هم پاداش بگيرند. به جدول نگاه كنيد آيا واقعاً جايگاه پرسپوليس اينجاست؟ چه تشخيصي براي كساني كه اين تيم را به چنين سرنوشتي دچار كردهاند اعمال كردهايم كه حالا بايد به ضرب و زور پاداش نگذاريم سقوط كند؟
جناب آقاي دكتر عباسي وزير محترم ورزش، آقاي رويانيان مديرعامل محترم باشگاه پرسپولیس! با فوتبال ما چنين نكنيد و به دليل عدم آگاهي از شرايط فوتبال، سنت اشتباهي را پيريزي نكنيد كه بعديها را دچار مشكل كنيد و سال ها تلاش لازم باشد تا كارها اصلاح شود. نميگويم پاداش ندهيد؛ بلكه سخن من اين است كه پاداش بيموقع همانقدر زيان آور است كه تنبيه بيموقع و عدم تنبيه به موقع كه عدم پرداخت پاداش به موقع بودن.
بدون ترديد آقاي عباسي كه خود يك معلم بودهاند، به خوبي متوجه اين نكته هستند؛ اما نميدانم چرا چنين ميكنند؟ آيا با كسي مشورت ميكنند يا فقط تحت تأثير احساسات قرار ميگيرند و به دليل عدم تجربه در بردها و باختهاي ورزش، چنين تصميماتي ميگيرند؟
اما كلام پاياني را براي آنكه جنبه شعار به خود نگيرد، مختصر و مفيد عرض ميكنم: برادران! مردم در شرايط بداقتصادي هستند و تاثيرات تحريمها و گرانيها را كه بهتر از من ميدانيد، آيا در چنين شرايطي اينگونه ولخرجيها صحيح است؟ آيا بناي ما اين نبود كه حكومت مستضعفين باشيم و به درد آنها رسيدگي كنيم؟ آيا اينها مستضعفين جامعه هستند و مستحق پاداش؟ آيا رضاي خدا در اين ريخت و پاشهاست؟ اين كارها در اين شرايط كه بندگان او در عسرت هستند، اسباب خشنودي او را فراهم ميكند يا موجب غضب است؟ نميگويم پول ورزش را خرج جايي ديگر كنيد؛ اما ميگويم در همين ورزش هم هزينههايي واجبتري داريم.
اميدوارم آقاي عباسي و آقاي رويانيان فقط لختي در آنچه كه گفته شد تأمل نمايند و ببينيد ميتوانند جواب اين رفتارها را بدهند. البته منظور از جواب، پاسخ دادن به ما و مردم و نمايندگان وغيره نيست كه جناب وزير فرمودهاند «البته ممكن است كسي هم باشد كه نسبت به پرداخت اين پاداش انتقاد داشته باشد؛ اما نه ميشود جواب داد و اصلاً چكار داريم كه جواب دهيم» ارزش قائل شدن براي مردم و پاسخگو بودن را ميبينيد. آقاي عباسي باور كنيد غرور ملي در پاداش به فوتباليستها نيست بلكه در از بين بردن بيكاري و حل مشكل جوانان است.
*غلامحسین شعبانی
ازاين دست مثالها بسيار بود كه حالا با اين پيش زمينه، ميتوانيد نمونههاي بسياري را بيان كنيد. اما نكته جالب آن است كه گويا اين موضوع طنز گونه اندك اندك در ورزش ما دارد رنگ واقعيت به خود ميگيرد و مسئولان ما به آنها كه پرتلاشتر هستند، كمتر اهميت ميدهند.
تيم ملي فوتبال ما مقابل كرهجنوبي در ورزشگاه آزادي با نتيجه يك بر صفر به پيروزي رسيد؛ اما اين پيروزي ساده چنان بزرگ شد كه مسئولان ورزشي سر از پا نشناخته به رختكن رفتند و در كمال ذوق زدگي اعلام كردند علاوه بر 4/5 ميليون توماني كه فدراسيون پاداش داده، نفري 20 ميليون تومان هم اضافه پرداخت ميكنند. وقتي ميگوئيم آقاياني كه خارج از دايره ورزش ميآيند، حتماً بايد مشاوراني اهل فن داشته باشند، دقيقاً به همين دليل است كه مبادا دچار هيجان شوند و تصميمهايي بگيرند كه چندان منطقي نيست.
راستي به چه كسي بايد پاداش داد و به چه دليل؟ بيائيد به دور از موج احساسات و هيجانات بعد از پيروزي قضاوت كنيم. تيمي كه روزي و شايد هنوز هم، ادعای آقايي آسيا را ميكرد، به چنان روزي ميافتد كه براي اولينبار در طول تاريخ در مقابل لبنان شكست ميخورد و موجب نگراني اهالي فوتبال ميشود، چرا كه در بازي هاي قبلي هم مقابل قطر مساوي كرده و با چاشني شانس و اشتباه داور ازبكستان را ميبرد. از مثال اول مطلب به عنوان استعاره استفاده كنيد تا موضوع كاملاً روشن شود.
آقاياني داراي ساق هاي چند صد ميليوني كار فوتبال ما را به جايي ميكشند كه همه نگران شوند و در ميان اين نگراني، ماهي خود را صيد ميكنند تا از ترس بدتر نشدن نتيجه، مسئولان غير ورزشي، بلافاصله براي يك برد كه در ورزشگاه آزادي و مقابل يكصد هزار تماشاگر نصيب ما شده، دست به خزانه بيتالمال بزند و پاداش بدهند. ميدانم اين پول براي حضرات فقط پول قاقالي است؛ اما چرا؟ چه اتفاقي افتاده كه آقايان در عوض پاسخگويي براي نتيجههاي بدي كه گرفتهاند، حالا بايد براي كاري كه وظيفه آنها بوده پاداش هم دريافت كنند! به راستي پاداش را به چه كساني بايد داد؟ به كساني كه تيم ملي ما را مسخره گرفته و آن نتايج را به بار ميآورند يا به تماشاگراني كه عليرغم آن همه جفايي كه ديدهاند و با دل شكسته باز هم از سر غرور ملي به ورزشگاه ميآيند تا به تشويق كساني بپردازند كه مدت هاست همين غرور ملي آنها را جريحهدار كردهاند؟
آري بايد پاداش واقعي را به تماشاگران داد و اين مبالغ را خرج راحتي و رفاه آنها كرد و نه كساني كه اين مبالغ، خرج پول توجيبي فرزندان آنهاست. در پس اين پرداختهاي بيهوده اين نكته نهفته است كه اگر ميخواهيد پاداشي بگيريد، اول لرزه بر تن مسئولان و مردم بياندازيد تا بعد بتوانيد هرگونه كه ميخواهيد گربه رقصاني كنيد.
اشتباه نكنيد. نميخواهم بگويم برد كره جنوبي كار سادهاي بود؛ بلكه ميخواهم بگويم چرا كار فوتبال ما به آنجا كشيده كه بردن كره چنان تابويي ميشود كه در جا پاداش به بازيكنان ميدهيم. آيا تا به حال تنبيهي براي مسابقاتي كه بيهوده باختهايم در نظر گرفتهايم كه امروز تشويق ميكنيم؟
عين همين اشتباه را يك مدير غير ورزشي ديگر يعني آقاي رويانيان مرتكب شدند. پرسپوليسي را كه در سال هاي نه چندان دور، گاهي چند هفته مانده به پايان مسابقات جشن قهرماني ميگرفت، به دليل عدم مديريت صحيح تبديل به تيمي كردهاند كه حالا بايد هواداران آن دست به دعا بردارند كه سقوط نكند. اين همان بردن به لبه پرتگاه و لرزه بر تن مسئولان و هواداران آن تيم انداختن است تا براي يك برد معمولي هم پاداش بگيرند. به جدول نگاه كنيد آيا واقعاً جايگاه پرسپوليس اينجاست؟ چه تشخيصي براي كساني كه اين تيم را به چنين سرنوشتي دچار كردهاند اعمال كردهايم كه حالا بايد به ضرب و زور پاداش نگذاريم سقوط كند؟
جناب آقاي دكتر عباسي وزير محترم ورزش، آقاي رويانيان مديرعامل محترم باشگاه پرسپولیس! با فوتبال ما چنين نكنيد و به دليل عدم آگاهي از شرايط فوتبال، سنت اشتباهي را پيريزي نكنيد كه بعديها را دچار مشكل كنيد و سال ها تلاش لازم باشد تا كارها اصلاح شود. نميگويم پاداش ندهيد؛ بلكه سخن من اين است كه پاداش بيموقع همانقدر زيان آور است كه تنبيه بيموقع و عدم تنبيه به موقع كه عدم پرداخت پاداش به موقع بودن.
بدون ترديد آقاي عباسي كه خود يك معلم بودهاند، به خوبي متوجه اين نكته هستند؛ اما نميدانم چرا چنين ميكنند؟ آيا با كسي مشورت ميكنند يا فقط تحت تأثير احساسات قرار ميگيرند و به دليل عدم تجربه در بردها و باختهاي ورزش، چنين تصميماتي ميگيرند؟
اما كلام پاياني را براي آنكه جنبه شعار به خود نگيرد، مختصر و مفيد عرض ميكنم: برادران! مردم در شرايط بداقتصادي هستند و تاثيرات تحريمها و گرانيها را كه بهتر از من ميدانيد، آيا در چنين شرايطي اينگونه ولخرجيها صحيح است؟ آيا بناي ما اين نبود كه حكومت مستضعفين باشيم و به درد آنها رسيدگي كنيم؟ آيا اينها مستضعفين جامعه هستند و مستحق پاداش؟ آيا رضاي خدا در اين ريخت و پاشهاست؟ اين كارها در اين شرايط كه بندگان او در عسرت هستند، اسباب خشنودي او را فراهم ميكند يا موجب غضب است؟ نميگويم پول ورزش را خرج جايي ديگر كنيد؛ اما ميگويم در همين ورزش هم هزينههايي واجبتري داريم.
اميدوارم آقاي عباسي و آقاي رويانيان فقط لختي در آنچه كه گفته شد تأمل نمايند و ببينيد ميتوانند جواب اين رفتارها را بدهند. البته منظور از جواب، پاسخ دادن به ما و مردم و نمايندگان وغيره نيست كه جناب وزير فرمودهاند «البته ممكن است كسي هم باشد كه نسبت به پرداخت اين پاداش انتقاد داشته باشد؛ اما نه ميشود جواب داد و اصلاً چكار داريم كه جواب دهيم» ارزش قائل شدن براي مردم و پاسخگو بودن را ميبينيد. آقاي عباسي باور كنيد غرور ملي در پاداش به فوتباليستها نيست بلكه در از بين بردن بيكاري و حل مشكل جوانان است.
*غلامحسین شعبانی