وی در ادامه به ذکر خاطرهای از حضورش در یکی از تیمهای لیگ برتری پرداخت و گفت: زمانی مرا به عنوان مربی به جلسه هیات مدیره فرا خواندند و به من گفتند که نمیتوانم حق تیمم را بگیرم. وقتی دلیلش را از آنها پرسیدم، گفتند که در زمین هر کاری داور میکند من آرام هستم در حالی که مربیان حریف با ایجاد سر و صدا و شلوغ کردن سعی میکنند فضا را عوض کنند! به هر حال وقتی گرایشها به سمت پیروزی و کسب نتیجه است، احتمال دارد اتفاقی که برای من رخ داد برای مربیان دیگر هم رخ دهد که قطعا این گونه هم هست.
** فوتبال به یک نظام ارزشیابی دقیق نیاز دارد
سرمربی اسبق تیم فوتبال پاس در ادامه به لزوم ایجاد یک نظام ارزشیابی قوی در فوتبال اشاره کرد و گفت: مسئولان فرهنگی در کشور باید نظامی را طراحی کنند که رفتارها و گفتارهای همه اهالی فوتبال را راهبری کند. این نظام ارزشیابی میتواند در پایان فصل، بهترینها را از بازیکن، مربی و مدیر گرفته تا داور، خبرنگار و غیره انتخاب و به عنوان الگو به جامعه فوتبال معرفی کند.
وی همچنین در پاسخ به این سوال که برابر رفتار مربیانی که با ایجاد جنجال و سر و صدا در کنار زمین قصد بر هم زدن فضا و تمرکز داور را دارند چه باید کرد؟ اظهار کرد: همان نظام ارزشیابی که دربارهاش گفتم میتواند در این زمینه مفید واقع شود. اگر این نظام، رفتار این گونه مربیان را تایید نکند، دیگران از آن تبعیت نمیکنند. به عنوان نمونه وقتی یک مربی در کلاس از من پرسید که برای پیشرفت چه باید بکند؟ اصول کار را برایش شرح دادم، اما او به من گفت، آنها که پیشرفت کردهاند از هیچ یک از این اصول پیروی نکردهاند. او گفت که آنها لابی کردهاند، باند درست کردهاند، دم چند خبرنگار را دیده اند و این قبیل کارها! در واقع عملکرد ماست که به صورت یک نظام ارزشیابی غلط به جامعه فوتبال معرفی شده است. از طرف دیگر مدیریتها باید به سمتی بروند که با ثبات و تخصصی شوند تا آسیبهای ناشی از عدم مدیریت صحیح و دل بستن به موفقیتهای زودگذر دیگر صورت نگیرد.
** عدم شایسته سالاری در مربیان جوان به یک باور بدل شده است
چندی پیش مهدی تارتار به ایسنا گفته بود که باور کرده که مربیان با لابیبازی به تیمهای مختلف میروند. جلالی با تایید ضمنی این حرف گفت: متاسفانه همین طور است! این باور مختص مهدی تارتار هم نیست، بلکه با هر مربی جوانی که صحبت میکنیم همین را میگوید. اگر از مربیان جوان بپرسید، میگویند که انتخاب مربیان بر اساس شایستگیها نیست. این باوری است که در ذهن مربیان جوان رسوخ کرده است. برای تغییر این باورها باید عملکرد مدیران تغییر کنند. در مجموع باید گفت که متاسفانه این مسایل را همه جا از تیم ملی گرفته تا باشگاهها میبینیم.
جلالی ادامه داد: برایم جالب است که هر وقت تیم ملی به جام جهانی نزدیک میشود، یک مربی ایرانی که سالها در آمریکا زندگی کرده روی نیمکت تیم ملی مینشیند. این اتفاق در سال 98 با حضور جلال طالبی رخ داد و پس از آن افشین قطبی و حالا هم امید نمازی. البته من نسبت به این مساله اعتراضی ندارم و حتی نمازی را میشناسم و میدانم که شخصیت متینی دارد، اما مساله برایم جالب است. نمی دانم، شاید مسائلی در این بین مطرح است. به هر حال این مسائل به مربیان جوانی که در داخل کشور زحمت میکشند باورهای بدی میدهد.
** فضای سیاسی با فضای ورزشی کاملا فرق دارد
فوتبال ایران همیشه با حاشیههایی همراه بوده است که گاهی از تناقض در رفتار و گفتار ناشی میشود. به عنوان نمونه چندی پیش، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس با حضور در اردوی تیم ملی، علی کریمی را در آغوش گرفت، ولی چند روز بعد در مصاحبهای به شدت علیه او سخن گفت. مجید جلالی علت این گونه تناقضها را تلاقی فضاهای ورزشی با مسائلی میداند که در دنیای ورزش، ارزش به حساب نمیآیند. وی در این رابطه گفت: فضای سیاسی با فضای ورزشی کاملا متفاوت است. در عالم سیاست میتوانید طرف خود را در آغوش بگیرید، اما در همان حال یک چاقوی تیز در دست داشته باشید؛ یا مثلا سیاست چماق و هویج که در سیاست وجود دارد، هرگز در عالم ورزش دیده نمیشود. این رفتارها در ورزش ناپسند است. این تناقضها در رفتار از همین جا ناشی میشود که برخی رفتارها در ورزش وجود دارد که ارزش به حساب نمیآید. وقتی این مسایل کنار هم قرار میگیرند تنش ایجاد میکنند.
جلالی افزود: در ورزش با آدمهای سیاسی زیادی روبرو شدهام. در عالم سیاست رفتارهایی به عنوان ارزش شناخته میشوند که اگر کسی آنها را بلد نباشد، چیزی کم دارد اما همان رفتارها در ورزش، ضد ارزش به حساب میآیند. در سیاست به همه به عنوان یک ابزار و با دید بیاعتمادی نگاه میکنند مگر بر عکسش ثابت شود؛ اما در ورزش به همه به عنوان یک یار و با دید اعتماد نگاه میکنند مگر خلافش به اثبات برسد. این درست مانند تفاوت نگاه یک پلیس و یک معلم است.