نگاهها همیشه حرف میزند.
خيلي ازشهيدان را نديده ام و با آنها مانوس نبودهام وبا خيلي از آنها انس و الفتي داشته ام؛
به گمانم نگاههاي شهيدان،نگاه هايي عادی نیست.
شاید فکر کنید توهم زده ام...
شايد بگوييد، طبیعی است که انسان، موقع عکس گرفتن به یک نقطه خیره شود.
با من بگوييد...
این چشمها،به چه مي نگرند؟
نگاه هاي واپسين شان به كدامين عرش خدايي دوخته شده؟
در سرِ اينان، چه شوری بوده است که به ارباب ابیعبدالله الحسين (ع)
چنين عاشقانه اقتدا کرده و پذیرفته شدند.
شايد، نگاه ها به سوی کربلاست
و همهي ما را به سوی حسيني شدن، مي خواند.
حسين(ع) همهي آنچه داشت را در غربت، برای خدا، داد.
و این بچههاي علوي نيز، تبعیتش کردند
و ما را هم به این رفتار و منش دعوت میکنند.
نگاه هاي شاهد
چشم هاي ناظر...
چشم هايي دوخته شده به سيماي يار..
ديدگاني تا عرش خدا...