
1- برنامه آموزشي؛ هميشه و همهجا
وجود برنامه آموزشي مدون براي ساخت يک هرم در تمامي مراحل حضور فرد در هرم، شايد مهمترين نکته باشد. آموزش، جزو لاينفک کوئست است. اين آموزش که هيچ ربطي به ايجاد مهارتهاي بيروني نداشته و تنها، مهارت فرد را در جهت رشد شبکه هرمي بالا ميبرد، بهگونهاي است که در افراد، مهارت تأثيرگذاري بر روي نزديکان و آشنايان را ايجاد کرده و از اين طريق هرم خود را گسترش ميدهد.
آموزش در کوئست داراي ابعاد مختلفي است که عبارتند از: ايجاد اهداف کاذب با دست گذاشتن بر روي عقدههاي دروني افراد، تهيه فهرست انساني و تمرکز بر روي افرادي که بر روي آنها تأثيرگذارند، ايجاد تعهد دروغين و خراب کردن پلهاي پشت سر اعضا...
2- با کلاس و خوش تيپ!
يکي ديگر از علل موفقيت کوئست، حفظ موارد ظاهري در آن است؛ شما در سيستمهاي ديگر (مانند پالينور، گالف، گلدماين، ايبيال و دهها سيستم ديگر) هيچعکس و اثر و نام و نشاني از سران و مؤسسان اين سيستمها نميبينيد. به اين ترتيب معمولا مخاطبان با شک به اين سيستمها نگاه ميکنند و کمتر به آنها اعتماد دارند، اما مديران کوئست حاضرند تا عکس بگيرند، سخنراني کنند، کتاب بنويسند و حتي ژست حقوق بشري و دلسوزانه بگيرند تا بتوانند هرمشان را رشد دهند.
3- قدمت فعاليت
سيستم کوئست، جزو پنج سيستم اولي بود که وارد ايران شد و اين امر باعث شد که بتواند در ابتداي تب هرميها، از آب گلآلود، بهخوبي ماهي بگيرد. کوئستيها جوري تبليغ ميکنند که اگر سيستمي بتواند بيشتر از دو سال دوام بياورد و متواري نشود، جزو سيستمهاي بازاريابي شبکهاي است، زيرا شرکتهاي به تعبير آنها غيرحرفهاي، توان ادامه کار را به اين اندازه نخواهند داشت و اگر بخواهند از دست شاکيان و افراد متضرر در امان باشند، بايد به سرعت بساطشان را جمع کرده و متواري شوند. به اين ترتيب آنها اينطور استدلال ميکنند: چون کوئست مثلا از سال 1998 ميلادي کارش را شروع کرده، مادامالعمر کارش را ادامه خواهد داد و به مشتريان تا 99 سال سود تعلق خواهد گرفت!
بايد دانست که چنين معياري براي تشخيص سلامت اقتصادي يک فعاليت شبکهاي، کاملا پوچ و بياساس است و سيستمهاي بازاريابي شبکهاي داراي معيارهاي کاملا دقيقي براي شناسايي هستند که هيچکدام در کوئست مصداق ندارند.
4- جنجالهاي رسانهاي
کم نيستند کساني که هنوز باور ندارند کار کردن در کوئست غير قانوني است. واقعيت اين است که هرم کوئست بهخوبي توانسته از اخبار ناقص و يکطرفه، براي فريب افکار مردم استفاده کند. اسپانسري بازيهاي فوتبال و اتومبيلراني، عکس گرفتن با مسئولين بلندمرتبه کشورها، مانند پاپ ژان پل دوم و ماهاتير محمد و... از نمونههاي اين فريبکاريهاست. مسئولان کوئست گاه آنچنان آرزوي رشد در ايران را داشتهاند که حتي از اسپانسري کنسرتهاي خوانندگان لسآنجلسي هم نگذشتهاند