ننه علی جان! هفت ماه این جماعت مدعی، پشت هم انداختند و وعدههای بیهوده دادند که چنین و چنان میکنند و آنچنان نمادی در خور شأن تو عزیز نازنین میسازند که حوادث طبیعی نتواند بنیاناش را بکند [هر چند بنیان آلونکات را مدیر بهشت زهرا (س) چنان کند و از بین برد که در ایلغارهای مغول هم بیسابقه بود] و صد البته، این توجیه مضحک جرمی بود که مرتکب شده بودند و نمادی ارزشمند و یادگاری ماندگار را ویران کرده بودند و باید قانوناً به این جرم رسیدگی میشد که متأسفانه، به خاطر غربت و مظلومیتات نشد که نشد ننه جان!!!
ننه علی! خُب راستاش را بخواهی تقصیر خودت بود که در ِگوش مدیر بهشت زهرا (س) وصیت کرده بودی پس از رفتنت، جنازهات را معطل نگهدارد و «آلونک»ات را داغان و آثارش را بار فرغون کنند و با خاورهای استقبال از بهار ببرند جایی که جلوی چشم کسی نباشد که وجدان درد بگیرند و شرمنده کاری باشند که کردند!! اصلا مگر پس از تخریب آلونک، دامادها و نوههایت رضایت ندادند که آنجا را خراب کنند و دیکته رضایت نامه را امضاء نکردند که از ویرانگران آلونکات تقدیر و تشکر هم شده بود؟!!
ننه علی! حتماً یادت میآید و فراموش نکردهای که همیشه میگفتی؛ اگر کسی بخواهد به آلونکات دستاندازی کند، خودت را آتش میزنی، چون دار و ندارت از دار دنیا همان آلونک بود و چهار تا خرده اثاث و یکی دو تا پتو که زیرانداز خودت و مهمانانات بود و زندگی زمینیات، خلاصه میشد در همین چند قلم چیز ناقابل!
خداییاش هم تا نفسات میآمد، هیچکس حتی مدیر بهشت زهرا (س) جرأت نداشت به خانه و زندگی سادهات در قطعه 24 شهدا چپ نگاه کند؛ چه رسد به آنکه بخواهد ویراناش کند و در این ویرانگری نابخردانه، پرچم مقدس و منقوش به اللهاکبر مملکت را که به نشان جمهوری اسلامی مزین بود به آتش بکشد و همراه زبالهها، پرچمهای سوخته را به آشغالدانی بریزد و آب از آب تکان نخورد!!!
باور نمیکنی ننه جان؟! حق داری نازنین! آخر به فکر کسی خطور نمیکند که یک مدعی رزمندگی برای اسلام و خودسردار پنداری، آنقدر بیقید باشد و برای ویران کردن آلونکات شتاب به خرج دهد که نتیجهاش بشود آتش گرفتن پرچم مقدس ایران و به قصد قربت و خدمت، همان کاری را کند که فتنهگران در عاشورای 88 مرتکب شدند و شدیداً مجازات شدند که بیتردید حقشان بود!!!
ننه علی! قدری دندان روی جگر بگذار، امروز - فردا که عکسهای پرچم سوخته و آتش گرفته منتشر بشود، هم شما عزیز گرامی هم بقیه مردم باور میکنند که یک مدعی خدمتگزاری به اسلام و مملکت، چه بر سر پرچم مقدس کشورمان آورد که حتی، منافقان و دشمنان قسم خورده نیز از ارتکاب آن وحشت داشته و دارند!! همان پرچمهای مقدسی که عاشقانه میشُستی و بر فراز آلونکات و مزار فرزند شهیدت بر میافراشتی تا مدعیان بدانند دلت با کیست و چه دور از انتظار بود، ولایتمداریات برای طایفههای بی ریشه و به شدت پراکنده در فضای اجتماعی این ملت شهیدپرور !!
ننه جان! سه بار وعده دادند که نمادی شبیه آلونک تخریب شدهات بنا میکنند و از خجالتات در میآیند و با طراحی فوقالعاده جذاب، یادمانی میسازند که سالها زندگی ساده و عاشقانهات در جوار امامزادگان عشق را به تصویر بکشد و یادگاری فاخر باشد از اعجاز عشق و ایثار و شکیبایی و پایداری یک مادر شهید!
مادر شهیدی که در کُهنسالی، ترس و وهم و تنهایی را در بزرگترین گورستان کشور در هم شکسته و شیرزنی اسطورهای بود در هیاهوی مدعیان، «دعا» داشت و «ادعا» نداشت، «حیا» داشت و «ریا» نداشت، «رسم» داشت و «اسم» نداشت، «ننه علی» بود و مادر مهربان شهیدان، فقط همین!
اما سرانجام از خجالتات در آمدند و یادمانات را در اولین روز هفته دفاع مقدس رونمایی کردند، آنهم چه یادمانی؛ هوش از سر آدم میپَرد و تأسف میخورد بر این همه بلاهت و کند ذهنی مدعیانی که برای روی هم گذاشتن چند قطعه سنگ سیاه و سفید، هفت ماه زمان میخواستند و از فراخوان طراحی و جلسه توجیه و تصویب طرح آن دَم میزدند!!
ننه علی جان! آلونکات یک «نشانه» بود برای هدایت رهجویان حق پرست و «علامت» هشدار دهندهای که مخاطب را از فریفتگی به دنیا و سرگرم شدن به خورد و خواب حیوانی محض بر حذر میداشت و تخریب آن «نشانه» گویا، کاری نادُرست و بیهوده بود؛ اما ویرانگران بیبصیرت که همه چیز را از دریچه تنگ چشمان احول خود میبینند، باعث شدند با ویرانی آلونکات، نام پُرشکوهات به آن «نشانه» و «علامت» تبدیل شود که راه را نشان دهد و دست درماندگان را بگیرد و به سرمنزل مقصود برساند.
ننه جان! روحت شاد و نام بلند و پُر آوازهات بر تارک تاریخ حماسه و پایداری این سرزمین مردخیز و شهیدپرور همچنان درخشان و نورانی باد. ننه علی! خوش باش که نام آرامش بخشات جاودانه شد به کوری چشم حسودان و بخیلان گزافهگوی بیهوده پندار!