به گزارش مشرق، تنها هشت روز پیاپی افزایش نرخ ارز و دلار در بازار کافی بود تا بسیاری از رسانهها و تحلیلگران غربی را به این نتیجه برساند که ریال در یک سقوط آزاد قرار گرفته و تورم حاد اکنون دامنگیر جامعه ایرانی شده است. حال اغلب تحلیلهای خارجی بر مبنای این امر که تحریمها اقتصاد ایران را فلج میکند ارائه میشوند. 8 روز افزایش نرخ ارز کافی بود تا تورم حاد به ایران برسد.
به گزارش تابناک، چندی است که در پی افزایش نرخ ارز در بازار موازی تهران تحلیلهای رسانهها و مؤسسات پژوهشی در آمریکا و اروپا متمرکز بر کاهش ارزش ریال شده و اخیراً نیز این تحلیلها به این نتیجه رسیده اند که ایران دچار یک تورم حاد شده است.
استیو هنک، اقتصاد دان آمریکایی که در موسسه پژوهشی کاتو در واشنگتن مشغول به فعالیت است اخیراً با استفاده از آماری که از نرخ دلار در بازار موازی ایران به دست آورده است محاسباتی انجام داده است که بر اساس آن نرخ تورم ماهیانه در ایران برابر با 69.6 درصد است.
وی با اشاره به "سقوط آزاد ریال" بعد از شروع تحریمها اشاره میکند که پول ملی ایران با کاهش 65 درصدی در برابر دلار بعد از شروع تحریمها، قدرت خرید خود را به شدت از دست میدهد و اکنون با افزایش شدید قیمت کالاهای مصرفی ایران دچار یک تورم حاد شده است.
آیا ریال در حال سقوط آزاد است؟ و آیا کشور دچار یک تورم حاد شده؟
نگاهی به روند افزایش بهای ارز در یک سال گذشته نشان میدهد که همزمان با اوج گیری تنشهای سیاسی میان ایران و غرب، بازار موازی ارز با حجم تقاضایی مضاعف روبرو شد. تنشی که بیش از همه ناشی از لزوم تبدیل ریال به سایر ارزها و ابزار نقد شونده دیگر همچون طلا برای جلوگیری از کاهش ارزش داراییها بود.
تقاضای مضاعف در سال جاری همزمان شد با شروع تحریمها علیه کشور و دو رویداد همزمان: کاهش درآمدهای ارزی و سیاستهای مدیریت ارزی برای حفظ ذخایر ارزی کشور. این در حالی بود که همچنان تقاضای مضاعف برای تبدیل ریال وجود داشت و بعد از سیاست مدیریت ارزی، حجم دیگری از تقاضا که اغلب مختص واردات بود روانه بازار موازی شد.
سرعت افزایش بهای ارز در بازار موازی زمانی خود را نشان میدهد که تصمیمات اخیر ارزی دولت و مجلس بهانهای به دست بازار موازی برای چینش مهرهها در صفحه آماده بازار میدهد. سناریوی بالا رفتن بهای ارز در بازار که سیاستهای ارزی موجبات آن را فراهم آورده بود، با تصمیم برای ملاک قرار دادن بهای ارز در بازار موازی برای تعیین نرخ ارز مبادلاتی تکمیل شد.
عدم در نظر آوردن مسائلی همچون حجم تقاضایی که اتاق مبادلات ارزی پاسخگو است و هزینههایی همچون کارمزد مبادلات و هزینههای اضافی برای رجوع به صرافی برای انتقال وجوه، عملاً اتاق مبادلات ارزی را ناکارآمد ساخت و بازار موازی که سلاح تعیین بها را در دست داشت، از این فرصت به خوبی برای سودجویی استفاده کرد.
این مسئله به آنجا رسید که تنها ظرف مدت 8 روز بهای دلار بیش از 10000 ریال افزایش یافت و سایر ارزها نیز به همین ترتیب شاهد افزایش بها بودند. در حال که عملاً اتفاق و معضلی جدید در اقتصاد کشور رخ نداده بود و حتی دولت برای کنترل بازار وارد عمل شده بود.
نگاه به این روند اساساً مشخص میسازد که مجموعهای از دیدگاههای اشتباه در خصوص مدیریت ارز و بار روانی در جامعه مبنی بر سقوط ارزش ریال در آینده، این وضعیت را رقم زد. 8 روز تاریخی دلار، بیش از همه نشانه موفقیت دلالان و بازیگران بازار موازی برای استفاده از فرصت پیش آمده بود، نه موفقیت تحریمها.
بدون شک با کاهش واردات و توان و ذخایر ارزی کشور ارزش ریال به مرور کاهش میابد و نرخ تورم فزاینده میشود. اما کاهش ارزش ریال به یکباره و تنها ظرف مدت هشت روز، و سپس کاهش نسبی در بهای دلار و سایر ارزها بعد از آن و در پی انتشار اخباری مبنی بر دستگیری اخلالگران ارزی، خود بازگو کننده این واقعیت است که اساسا سخن از «تورم حاد» در ایران درحال حاضر شبیه به یک طنز است.
تورم حاد بنا به تعریف در قبال برهم خوردن توازن عرضه و تقاضای پول، و در پی تزریق شدید پول بدون پشوانه تولید ناخالص داخلی شکل میگیرد. در مواردی این پدیده در جریان و بعد از جنگ و در قبال کاهش اعتماد به تون چول ملی برای باز پس گیری ارزش خود روی میدهد.
تورم حاد با شاخصه هایی خاص از جمله افت شدید ذاتی ارزش پول، افزایش بیرویه قیمت کالاهای مصرفی - به گونه ای که در کمتر از چند هفته به شکل مداوم بهای کالاها به دو برابر افزایش میابد - در حین بروز رکود در اقتصاد است. در نتیجه تنها ملاک قرار دادن افزایش نرخ ارز -که اساسا طی هفته های اخیر بیش از همه سیاسی و روانی بوده است تا اقتصادی و ناشی از کاهش ذاتی ارزش ریال- برای رسیدن به نتیجه تورم حاد، منطقی نیست.
وضعیت فعلی ارز و نرخ آن در بازار موازی بیش از همه ناشی از اشتباه در مدیریت تقاضا و بی پاسخ گذاشتن تقاضا از سوی مراکز رسمی از یکسو، و عدم توان اعتماد آفرینی به ارز ریال از سوی دستگاههای اقتصادی کشور از سوی دیگر است. افزایش بهایی که بعد از 8 روز علایمی از روند کاهشی به خود میبیند.
نقش مجلس و دولت و سایر قوا در وضعیت به وجود آمده و مدیریت اشتباه ارزی – بدون هیچ تعارفی مدیریت اشتباه ارزی – در روانه ساختن تقاضا به سمت بازار موازی، و عدم تلاش برای پاک کردن ذهنیت کاهش ارزش ریال، غیر قابل انکار است. اما سخن گفتن از سقوط آزاد ارزش ریال و تورم حاد در این شرایط – و تنها با ملاک قرار دادن ارقام بازار موازی – تا حد زیادی تهی از واقع بینی است. هرچند نفس کاهش تدریجی ارزش پول ملی را نیز نباید نادیده گرفت.
تنها هشت روز پیاپی افزایش نرخ ارز و دلار در بازار کافی بود تا بسیاری از رسانهها و تحلیلگران غربی را به این نتیجه برساند که ریال در یک سقوط آزاد قرار گرفته و تورم حاد اکنون دامنگیر جامعه ایرانی شده است. آیا 8 روز افزایش نرخ ارز کافی بوده تا تورم حاد به ایران رسیده باشد؟