خواندن اولين سطر از بيانيه مذكور نيت صادركنندگان آن را آشكار مي كند و آن نگاه سياسي پنهاني است كه در موضوع بازگشايي و با توجيه بازنگري در اساسنامه وجود دارد. به اين عبارات توجه كنيد: «تجلي صنف گرايي»، «از سر گذراندن دوران دشوار»، «پايمردي تك تك اعضا»، «برون رفت از حصار مشكلات» و...
براساس مطلبي كه در وب سايت رسمي اين تشكل منحله مشاهده مي شود، اهداف اصلي جامعه اصناف سينمايي عبارتند از: «حفظ و صيانت از حقوق مادي و معنوي دست اندركاران سينما»، «ايجاد امنيت شغلي و تأمين اجتماعي»، «ارتقاي سطح آموزشي و مهارت حرفه اي دست اندركاران سينما».
با قدري تأمل مي بينيم حصول اين اهداف در هر تشكل قانوني ديگر كه نام خانه سينما را هم يدك نكشد ميسر است؛ پس چرا اين همه اصرار براي بازگشايي همان تشكل با همان نام و تقريباً همان قالب پيشين است؟!
ظاهراً برخي از صنوف سينما براي حصول مطالبات قانوني خود هيچ ضرورتي براي تشكيل صنف خود ندارند چرا كه اگر نياز جدي داشتند مي بايست تاكنون (پس از هشت ماه تعطيلي) براي تأسيس كانون هاي خود به سرعت اقدام مي كردند، كه نكردند؛ موضوعي كه هيچ منع قانوني براي آن وجود ندارد وبارها نيز از سوي مسئولين اعلام شده كه از تشكيل صنوف سينمايي قانونمند و ديگر تشكل هاي مرتبطي كه براساس ضوابط و آيين نامه هاي موجود در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي باشد استقبال مي شود.
حال اگر اعضاي خانواده سينماي ايران از هر صنف و گروهي براي تأمين امور اجتماعي و دستيابي به حقوق مادي و معنوي شان در پي ايجاد تشكل نيستند پس چرا عده اي محدود به دنبال احياي تشكيلاتي هستند كه به واقع خانه سينما نيستند و خانه بهره وري سياسي است. اين تشكل گرچه در ابتدا با هدف بهبود وضعيت رفاهي و صنفي شاغلان سينما تأسيس و با حضور مديران دولتي راه اندازي شد اما در باطن تشكلي شد كه درست در بزنگاه هاي سياسي همسو با نگاه مؤسسان آن به ميدان تبليغات هاي سياسي وارد مي شدند يا از آن جريان ها حمايت مي كردند. به اذعان «داريوش مهرجويي» خانه سينما يك نهاد سمبليك بود! اين سياسي بودن در اظهارات اعضاي مؤثر و اصلي آن كاملاً مشهود است.
به اين گفته توجه كنيد: «در خانه سينما با حكم بسته نمي شود، خانه ما در اتحاد اهالي خانواده سينما پابرجاست!»؛ كافي است عملكرد اين تشكل را در دوره هاي مختلف انتخاباتي و حمايت از كانديداتوري افراد مشخصي در دوران اصلاحات و فتنه مورد بازنگري قرار دهيم. تصور مي كنيد اگر به گردانندگان اين خانه ميدان داده شود دوباره آن را فعال كنند در انتخابات و جريان هاي بعدي بر طبل كدام جريان مي كوبند و آب به آسياب كه خواهند ريخت؟!
آيا واقعاً اين خانه، خانه سينماست و اگر هست خانه كدام سينما؟ سينمايي كه همه اعضاي آن نياز جدي به امنيت شغلي و تأمين حقوق اجتماعي دارند و يا سينمايي كه اهداف پنهان و اردوكشي هاي فرهنگي سياسي برايش مهم تر از حقوق اجتماعي اعضاي چند هزار نفره آن است؟ اگر اين نظر ناصواب است چرا به جاي اينكه هر روز با اين و آن ملاقات و تفاهم هاي پنهاني داشته باشند، مثل هر شهروند قانونمند ديگر نسبت به تشكيل اصناف خود در رشته هاي گوناگونان اقدام نمي كنند؟ در پايان اين سؤال جدي وجود دارد، آيا مسئولين وزارت ارشاد در برابر اين گروه فشار كوتاه خواهند آمد؟!
*مصطفي روزبهاني
ديروز در خبرها آمد كه صنوف سينمايي طي بيانيه اي خواستار معرفي هرچه سريع تر نماينده وزارت ارشاد شده اند تا اساسنامه شان را براي تصويب به مجمع عمومي خانه منحله سينما ارائه دهند. در مقابل اين خبر سازمان سينمايي هم واكنش نشان داد و اظهار كرد بيانيه مذكور جايگاه قانوني ندارد.