به گزارش مشرق ، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت :
مميزي نامزدهاي اصلاح طلب در جبهه بروكسل!
سايت وابسته به عضو متواري حزب مشاركت با بي ميل نشان دادن خاتمي به انتخابات آينده نوشت: در حالي كه چهره هاي شاخص جريان اصلاحات همچون سيدمحمد خاتمي نسبت به انتخابات رياست جمهوري سال آينده برخورد سردي نشان داده اند، و از مواضع رهبران جنبش سبز نيز خبر جديدي منتشر نشده، تلاش برخي افراد منتسب به اصلاح طلبان براي ورود به انتخابات ادامه دارد.
نداي سبز آزادي كه به تيم مزروعي و برخي فراريان حزب مشاركت وابسته است، نوشت: اولين افرادي كه در بين نيروهاي منسوب به جريان اصلاحات به بررسي حضور خود به عنوان كانديدا پرداختند، مجيد انصاري و محمدرضا عارف از معدود اصلاح طلبان حاضر در مجمع تشخيص مصلحت نظام بودند. انصاري خيلي زود و با دريافت پالس هاي منفي از درون جريان اصلاحات و تحليل سياسي خود از شرايط عمومي كشور، كناره گرفت و وارد لابي هاي مرسوم نشد. هر چند او در صورت رسيدن اصلاح طلبان به موقعيت معرفي كانديدا، خود را يكي از شانس ها مي داند. عارف اما در اين بين فعال ماند. او كه با واكنش سرد اصلاح طلبان نسبت به اشتياقش براي كانديداتوري مواجه شد، در برخي محافل اعلام كرد كه منتظر دعوت اصلاح طلبان نمي ماند و به عنوان كانديداي مستقل خواهد آمد. شايد عارف بر اين اعتقاد بود كه برخي اصلاح طلبان ناچار از او حمايت خواهند كرد. اما اعلام آمادگي او تكان چنداني به نيروهاي اصلاح طلب در دفاع از كانديداتوري معاون اول دولت خاتمي نداد. آخرين خبرها نيز حاكي است كه عارف از حضور در اين عرصه پشيمان شده و به دوستان نزديك خود گفته كه عطاي كانديداتوري را به لغايش مي بخشد.
سايت ياد شده مي افزايد: اما جدي ترين كانديدايي كه تاكنون درعرصه لابي ها فعال است، اسحاق جهانگيري وزير اسبق صنعت در دولت اصلاحات و از اعضاي حزب كارگزاران سازندگي است؛ حزبي كه مدت هاست به عنوان يك تشكيلات سياسي، بروز و ظهوري نداشته و در نتيجه جهانگيري را نمي توان يك كانديداي حزبي دانست. او در بين بدنه جريان اصلاحات نيز چهره اولويت داري نبوده و از ديد برخي مي تواند گزينه اي خوب براي حاكميت باشد تا جريان اصلاحات را در قامت رقيبي از پيش باخته، بي خطر و مشروعيت بخش به ميدان رقابت راه دهد و هوادارانش را دچار ريزش وسيع كند. آخرين موضع گيري كه از جهانگيري در محافل نقل شده اين است كه «اگر كل جريان اصلاحات درباره ام به اجماع برسند و از من بخواهند، خواهم آمد و اگر بگويند نيا، نمي آيم.»
نداي سبز آزادي همچنين نوشته است: جهانگيري البته يك رقيب پنهان دارد. محمدعلي نجفي كه هم در بين نزديكان خاتمي و هم نزديكان عبدالله نوري صاحب وجهه است. نجفي، كه سابقه وزارت در كابينه هاي هاشمي و خاتمي را دارد در صورت حضور و نامزدي، شانس رأي آوري به مراتب بيشتري نسبت به جهانگيري دارد، هر چند برخي معتقدند، رئيس سابق سازمان برنامه و بودجه و عضو فعلي شوراي شهر تهران، در فضاي سرد فعلي و غلبه گفتمان عدم شركت، خود را نمي سوزاند و نامش را سر زبان ها نخواهد انداخت.
پايگاه اينترنتي وابسته به ورشكستگان متواري در نهايت مي نويسد: همه آنچه آمد در صورت ورود جريان اصلاحات به انتخابات با كانديداي حداقلي معنا خواهد يافت كه فعلاً شانس چنداني براي وقوع ندارند. در غير اين صورت و با اختيار كردن گزينه هايي چون تحريم، عدم شركت و با حضور حداكثري با كانديدايي قدرتمند، خود به خود همه اين گزينه ها به بايگاني خاطرات سياسي سپرده مي شوند. ادامه حبس و حصر سران جنبش سبز كه به نظر مي رسد موضع آنان با ارزيابي شان از زمان انتخابات مجلس نهم تغيير و تفاوتي معنادار پيدا نكرده باشد، و نيز موضع زندانيان همچنان كفه ترازو را به سوي «عدم شركت» سنگين كرده و مي كند.
اسرائيل در ميان اتباع خود و يهوديان آمريكا منزوي تر مي شود
نظرسنجي ها و آمار مختلف حاكي از بي اعتباري رژيم صهيونيستي در ميان اتباع خود و يهوديان آمريكاست.
مؤسسه صهيونيستي «ترومن براي دفاع از صلح» وابسته به دانشگاه عبري در بيت المقدس ضمن انجام يك نظرسنجي اعلام كرد: 77درصد اتباع اسرائيلي معتقدند حمله به ايران باعث وقوع جنگي بزرگ در منطقه خواهد شد. 70 درصد نيز معتقدند اسرائيل به تنهايي و بدون كمك آمريكا نمي تواند به ايران حمله كند. تنها 2درصد معتقدند اسرائيل با همكاري آمريكا به تأسيسات اتمي ايران حمله مي كند.
همچنين 18درصد صهيونيست ها حمله به ايران بدون كمك آمريكا را مورد تاييد قرار داده اند.
از سوي ديگر روزنامه صهيونيستي معاريو به نقل از اداره آمار مركزي اسرائيل تأكيد كرد: 70 درصد يهوديان آمريكا حاضر نيستند به اسرائيل (سرزمين هاي اشغالي) سفر كنند. معاريو اين گزارش را شكست طرح هاي دولت نتانياهو براي مهاجرت يهوديان به اسرائيل خوانده است.
اين روزنامه به نقل از آمار خاطرنشان كرد: ميزان مهاجرت يهوديان به اسرائيل در سال 2010، رقم 129/18 نفر بوده كه اين كمترين ميزان مهاجرت از سال 1988 بوده است.
معاريو در ادامه گزارش خود آورده است كه دولت اسرائيل در حال از دست دادن مهاجرت يهوديان از ساير نقاط دنيا به اين كشور است.
در ادامه اين گزارش آمده است: 70 درصد يهوديان آمريكا اسرائيل را نديده اند و با اين وجود علاقه اي به بازديد از اسرائيل ندارند.
براساس اين گزارش، 50 درصد يهوديان برايشان مهم نيست كه اسرائيل موجوديت خود را در جهان از دست بدهد.
معاريو در ادامه نوشت: از 87درصد جوانان يهودي كشورهاي اتحاد جماهير شوروي سابق تنها 36درصد آنان تمايل دارند به فلسطين اشغالي سفر كنند.
به گزارش قدسنا، كانال دو تلويزيون رژيم صهيونيستي نيز به تازگي گزارش داد در سال 2011 بيش از يك ميليون يهودي از اسرائيل مهاجرت كردند و به طور متوسط سالانه 2500 اسرائيلي اين كشور را براي هميشه ترك مي كنند و به كشورهايي مثل كانادا و آمريكا و انگليس و ديگر كشورهاي اروپايي كوچ مي كنند.
بحران هاي مالي شديد موجود در اسرائيل، فساد دولتي، نبود امنيت و بيكاري، ترس و هراس از ناامني و دروغگويي مقامات رژيم صهيونيستي از مهمترين دلايلي است كه از طرف اسرائيلي ها به عنوان دليل مهاجرت معكوس اعلام شده است.
اصلاح طلبان بگويند چه مي خواهند تا بگويم چه كسي را نامزد كنند
عضو مستعفي حزب مشاركت مي گويد تا اصلاح طلبان تكليف خود را با حاكميت روشن نكنند، معرفي نامزد از سوي آنان بي فايده است و ماجراي انتخابات مجلس براي آنها تكرار خواهد شد.
عباس عبدي در نشريه زنجيره اي صنعت و توسعه، درباره پيش نيازهاي انتخاباتي اصلاح طلبان نوشت: اصلاح طلبان در شرايط سياسي كنوني به دنبال چه هدفي هستند؟ براي تعيين اين هدف پيش از هر چيز بايد وضعيت و موقعيت خود را نسبت به ساختار حقيقي و حقوقي موجود قدرت روشن كنند. اين وضعيت طي سه سال گذشته با چالش هاي جدي مواجه شده است و بدون ارزيابي دوباره آن و احيانا بازنگري و بازنويسي مجدد در نگاه راهبردي خود نسبت به حكومت و اصلاح طلبي، امكان ندارد كه بتوانند درباره جزئيات انتخابات از جمله نامزدهاي احتمالي آن سخن بگويند. در غير اين صورت با همان وضعيتي مواجه مي شوند كه در انتخابات مجلس، در اسفندماه گذشته مواجه شدند.
وي مي افزايد: اگر مي بينيم كه امروز افراد گوناگوني براي انتخابات مطرح مي گردد و اظهارنظرات بعضا متفاوت و گاه متضادي بيان مي شود به اين دليل است كه هركس بر پايه تحليل متفاوتي از ديگري قرار گرفته است.
عبدي درباره بلاتكليفي اصلاح طلبان مي نويسد: ما نسبت به انتخابات پيش رو، در مرحله اول هستيم، يعني هر كس به واسطه تحليل اوليه و متفاوت خود، پيشنهادهاي گوناگوني مي دهد و بحث در مورد اين پيشنهادها هم راه به جايي نخواهد برد. اگر از من پرسيده شود اصلاح طلبان بايد از چه كسي در انتخابات رياست جمهوري حمايت كنند، برحسب هدف آنها، پاسخ هاي گوناگون خواهم داد. اگر آنان در پي تشديد شكاف خود با حكومت هستند، يك نفر خاص را پيشنهاد مي كنم، اگر در پي پيشبرد اصلاح طلبي (و نه لزوما موفقيت در انتخابات) هستند، گزينه هاي ديگر را برحسب شرايط به آنها پيشنهاد مي كنم و اگر، موفقيت و پيروزي فرد معيني را در انتخابات سال بعد، بر حسب وضع موجود خطرناك مي دانند و براي خود نيز شانسي قائل نيستند در اين صورت، حمايت از گزينه هاي مخالف آن فرد خاص را پيشنهاد مي كنم. بنابراين تا تعيين تكليف اين هدف اساسي و اوليه نمي توان وارد گزينه هاي انتخابات شد.
اين حامي خروج از حاكميت در دوره حضور اصلاح طلبان در قدرت مي افزايد: اين گمان باطلي است كه اصلاح طلبان هر موضعي بگيرند، از جانب مردم به يك نسبت ثابت حمايت مي شوند. ممكن است آنان موضعي حداقلي بگيرند ولي اين موضع حداقلي به دليل ناتواني در بسيج نيروهاي پيرامون خود، كارايي لازم را نداشته باشد و در نهايت مصداق آش نخورده و دهان سوخته مي شود. ممكن است موضع حداكثري بگيرند و حمايت ذهني حداكثري را جلب كنند ولي در عمل نتوانند اين حمايت را به كار ببندند و نتيجه آن مثل همان موضع حداقلي و حتي بدتر از آن از آب درمي آيد. بنابراين پيشنهاد مشخص بنده ايجاد يك نقطه بهينه ميان مطلوبيت ها و هدف هايي است كه اصلاح طلبان مي توانند در انتخابات پيش رو برگزينند، با ميزان حمايت موثر و كارآمدي است كه مي توانند از مردم جذب كنند و حكومت هم در عمل به آن تن دهد. اين نقطه هر چه باشد حمايت از نامزدهاي اصولگرايان نخواهد بود ولي كف نامزدهاي اصلاح طلبان بر حسب تحليلي كه از شرايط و اصول اصلاحات ارائه مي كنند، متغير خواهد بود.
قبرستان منافقين رسماً به آمريكا منتقل شد
وزارت خارجه آمريكا در تدارك حذف نام گروهك منافقين از فهرست سازمان هاي تروريستي اين كشور است.
بنابر گزارش رسانه هاي آمريكايي، كلينتون در اين باره گزارشي را به كنگره ارائه كرده و تصميم براي حذف نام سازمان مذكور 8 روز ديگر رسماً اعلام خواهد شد. تحرك وزارت خارجه آمريكا همزمان با تخليه پادگان نظامي اشرف از آخرين بازماندگان گروهك منافقين و انتقال آنها به اردوگاه ليبرتي انجام مي شود. اغلب كشورها حاضر به پذيرش رسمي اعضاي اين سازمان تروريستي نيستند و بنابر گزارش صداي آمريكا به نقل از واشنگتن پست، حذف سازمان از فهرست گروه هاي تروريستي آمريكا باعث تسهيل اعطاي پناهندگي به اعضاي سازمان مجاهدين (منافقين) خواهد شد.
برخلاف اين ادعا، گروهي از اعضاي منافقين سالهاست كه در آمريكا اقامت دارند و با برخي اعضاي كنگره و سازمان سيا مرتبط هستند. انجام عمليات تروريستي، جاسوسي و جمع آوري اطلاعات، و جعل سند عليه فعاليت هاي اتمي جمهوري اسلامي از جمله بيگاري هايي هست كه سازمان سيا در كنار برخي سرويس هاي جاسوسي غربي، از اين سازمان خواسته است.
منافقين تا پيش از سقوط صدام، از حمايت هاي ويژه وي برخوردار بودند و پادگان نظامي اشرف توسط صدام به آنها هديه داده شده بود. اين هديه البته در ازاي مشاركت سازمان در جنايت عليه كردها و شيعيان عراق و همچنين انجام عمليات خرابكاري عليه ايران در بحبوحه جنگ تحميلي واگذار شد. اما پس از سرنگوني رژيم صدام و غافلگيري آمريكايي ها از روي كارآمدن متحدان ايران در بغداد، عرصه بر سازمان تروريستي منافقين تنگ شد و دولت جديد عراق تروريست ها را وادار به تخليه خاك عراق كرد.
با اين حال، سازمان منافقين حتي در ميان محافل ضدانقلاب به عنوان سازماني مرده و بدنام و پرخسارت براي اپوزيسيون جمهوري اسلامي محسوب مي شود و حذف آنان از فهرست گروه هاي تروريستي، جز بر بي اعتباري بيشتر رژيم آمريكا نزد ملت ايران نخواهد افزود.
مميزي نامزدهاي اصلاح طلب در جبهه بروكسل!
سايت وابسته به عضو متواري حزب مشاركت با بي ميل نشان دادن خاتمي به انتخابات آينده نوشت: در حالي كه چهره هاي شاخص جريان اصلاحات همچون سيدمحمد خاتمي نسبت به انتخابات رياست جمهوري سال آينده برخورد سردي نشان داده اند، و از مواضع رهبران جنبش سبز نيز خبر جديدي منتشر نشده، تلاش برخي افراد منتسب به اصلاح طلبان براي ورود به انتخابات ادامه دارد.
نداي سبز آزادي كه به تيم مزروعي و برخي فراريان حزب مشاركت وابسته است، نوشت: اولين افرادي كه در بين نيروهاي منسوب به جريان اصلاحات به بررسي حضور خود به عنوان كانديدا پرداختند، مجيد انصاري و محمدرضا عارف از معدود اصلاح طلبان حاضر در مجمع تشخيص مصلحت نظام بودند. انصاري خيلي زود و با دريافت پالس هاي منفي از درون جريان اصلاحات و تحليل سياسي خود از شرايط عمومي كشور، كناره گرفت و وارد لابي هاي مرسوم نشد. هر چند او در صورت رسيدن اصلاح طلبان به موقعيت معرفي كانديدا، خود را يكي از شانس ها مي داند. عارف اما در اين بين فعال ماند. او كه با واكنش سرد اصلاح طلبان نسبت به اشتياقش براي كانديداتوري مواجه شد، در برخي محافل اعلام كرد كه منتظر دعوت اصلاح طلبان نمي ماند و به عنوان كانديداي مستقل خواهد آمد. شايد عارف بر اين اعتقاد بود كه برخي اصلاح طلبان ناچار از او حمايت خواهند كرد. اما اعلام آمادگي او تكان چنداني به نيروهاي اصلاح طلب در دفاع از كانديداتوري معاون اول دولت خاتمي نداد. آخرين خبرها نيز حاكي است كه عارف از حضور در اين عرصه پشيمان شده و به دوستان نزديك خود گفته كه عطاي كانديداتوري را به لغايش مي بخشد.
سايت ياد شده مي افزايد: اما جدي ترين كانديدايي كه تاكنون درعرصه لابي ها فعال است، اسحاق جهانگيري وزير اسبق صنعت در دولت اصلاحات و از اعضاي حزب كارگزاران سازندگي است؛ حزبي كه مدت هاست به عنوان يك تشكيلات سياسي، بروز و ظهوري نداشته و در نتيجه جهانگيري را نمي توان يك كانديداي حزبي دانست. او در بين بدنه جريان اصلاحات نيز چهره اولويت داري نبوده و از ديد برخي مي تواند گزينه اي خوب براي حاكميت باشد تا جريان اصلاحات را در قامت رقيبي از پيش باخته، بي خطر و مشروعيت بخش به ميدان رقابت راه دهد و هوادارانش را دچار ريزش وسيع كند. آخرين موضع گيري كه از جهانگيري در محافل نقل شده اين است كه «اگر كل جريان اصلاحات درباره ام به اجماع برسند و از من بخواهند، خواهم آمد و اگر بگويند نيا، نمي آيم.»
نداي سبز آزادي همچنين نوشته است: جهانگيري البته يك رقيب پنهان دارد. محمدعلي نجفي كه هم در بين نزديكان خاتمي و هم نزديكان عبدالله نوري صاحب وجهه است. نجفي، كه سابقه وزارت در كابينه هاي هاشمي و خاتمي را دارد در صورت حضور و نامزدي، شانس رأي آوري به مراتب بيشتري نسبت به جهانگيري دارد، هر چند برخي معتقدند، رئيس سابق سازمان برنامه و بودجه و عضو فعلي شوراي شهر تهران، در فضاي سرد فعلي و غلبه گفتمان عدم شركت، خود را نمي سوزاند و نامش را سر زبان ها نخواهد انداخت.
پايگاه اينترنتي وابسته به ورشكستگان متواري در نهايت مي نويسد: همه آنچه آمد در صورت ورود جريان اصلاحات به انتخابات با كانديداي حداقلي معنا خواهد يافت كه فعلاً شانس چنداني براي وقوع ندارند. در غير اين صورت و با اختيار كردن گزينه هايي چون تحريم، عدم شركت و با حضور حداكثري با كانديدايي قدرتمند، خود به خود همه اين گزينه ها به بايگاني خاطرات سياسي سپرده مي شوند. ادامه حبس و حصر سران جنبش سبز كه به نظر مي رسد موضع آنان با ارزيابي شان از زمان انتخابات مجلس نهم تغيير و تفاوتي معنادار پيدا نكرده باشد، و نيز موضع زندانيان همچنان كفه ترازو را به سوي «عدم شركت» سنگين كرده و مي كند.
اسرائيل در ميان اتباع خود و يهوديان آمريكا منزوي تر مي شود
نظرسنجي ها و آمار مختلف حاكي از بي اعتباري رژيم صهيونيستي در ميان اتباع خود و يهوديان آمريكاست.
مؤسسه صهيونيستي «ترومن براي دفاع از صلح» وابسته به دانشگاه عبري در بيت المقدس ضمن انجام يك نظرسنجي اعلام كرد: 77درصد اتباع اسرائيلي معتقدند حمله به ايران باعث وقوع جنگي بزرگ در منطقه خواهد شد. 70 درصد نيز معتقدند اسرائيل به تنهايي و بدون كمك آمريكا نمي تواند به ايران حمله كند. تنها 2درصد معتقدند اسرائيل با همكاري آمريكا به تأسيسات اتمي ايران حمله مي كند.
همچنين 18درصد صهيونيست ها حمله به ايران بدون كمك آمريكا را مورد تاييد قرار داده اند.
از سوي ديگر روزنامه صهيونيستي معاريو به نقل از اداره آمار مركزي اسرائيل تأكيد كرد: 70 درصد يهوديان آمريكا حاضر نيستند به اسرائيل (سرزمين هاي اشغالي) سفر كنند. معاريو اين گزارش را شكست طرح هاي دولت نتانياهو براي مهاجرت يهوديان به اسرائيل خوانده است.
اين روزنامه به نقل از آمار خاطرنشان كرد: ميزان مهاجرت يهوديان به اسرائيل در سال 2010، رقم 129/18 نفر بوده كه اين كمترين ميزان مهاجرت از سال 1988 بوده است.
معاريو در ادامه گزارش خود آورده است كه دولت اسرائيل در حال از دست دادن مهاجرت يهوديان از ساير نقاط دنيا به اين كشور است.
در ادامه اين گزارش آمده است: 70 درصد يهوديان آمريكا اسرائيل را نديده اند و با اين وجود علاقه اي به بازديد از اسرائيل ندارند.
براساس اين گزارش، 50 درصد يهوديان برايشان مهم نيست كه اسرائيل موجوديت خود را در جهان از دست بدهد.
معاريو در ادامه نوشت: از 87درصد جوانان يهودي كشورهاي اتحاد جماهير شوروي سابق تنها 36درصد آنان تمايل دارند به فلسطين اشغالي سفر كنند.
به گزارش قدسنا، كانال دو تلويزيون رژيم صهيونيستي نيز به تازگي گزارش داد در سال 2011 بيش از يك ميليون يهودي از اسرائيل مهاجرت كردند و به طور متوسط سالانه 2500 اسرائيلي اين كشور را براي هميشه ترك مي كنند و به كشورهايي مثل كانادا و آمريكا و انگليس و ديگر كشورهاي اروپايي كوچ مي كنند.
بحران هاي مالي شديد موجود در اسرائيل، فساد دولتي، نبود امنيت و بيكاري، ترس و هراس از ناامني و دروغگويي مقامات رژيم صهيونيستي از مهمترين دلايلي است كه از طرف اسرائيلي ها به عنوان دليل مهاجرت معكوس اعلام شده است.
اصلاح طلبان بگويند چه مي خواهند تا بگويم چه كسي را نامزد كنند
عضو مستعفي حزب مشاركت مي گويد تا اصلاح طلبان تكليف خود را با حاكميت روشن نكنند، معرفي نامزد از سوي آنان بي فايده است و ماجراي انتخابات مجلس براي آنها تكرار خواهد شد.
عباس عبدي در نشريه زنجيره اي صنعت و توسعه، درباره پيش نيازهاي انتخاباتي اصلاح طلبان نوشت: اصلاح طلبان در شرايط سياسي كنوني به دنبال چه هدفي هستند؟ براي تعيين اين هدف پيش از هر چيز بايد وضعيت و موقعيت خود را نسبت به ساختار حقيقي و حقوقي موجود قدرت روشن كنند. اين وضعيت طي سه سال گذشته با چالش هاي جدي مواجه شده است و بدون ارزيابي دوباره آن و احيانا بازنگري و بازنويسي مجدد در نگاه راهبردي خود نسبت به حكومت و اصلاح طلبي، امكان ندارد كه بتوانند درباره جزئيات انتخابات از جمله نامزدهاي احتمالي آن سخن بگويند. در غير اين صورت با همان وضعيتي مواجه مي شوند كه در انتخابات مجلس، در اسفندماه گذشته مواجه شدند.
وي مي افزايد: اگر مي بينيم كه امروز افراد گوناگوني براي انتخابات مطرح مي گردد و اظهارنظرات بعضا متفاوت و گاه متضادي بيان مي شود به اين دليل است كه هركس بر پايه تحليل متفاوتي از ديگري قرار گرفته است.
عبدي درباره بلاتكليفي اصلاح طلبان مي نويسد: ما نسبت به انتخابات پيش رو، در مرحله اول هستيم، يعني هر كس به واسطه تحليل اوليه و متفاوت خود، پيشنهادهاي گوناگوني مي دهد و بحث در مورد اين پيشنهادها هم راه به جايي نخواهد برد. اگر از من پرسيده شود اصلاح طلبان بايد از چه كسي در انتخابات رياست جمهوري حمايت كنند، برحسب هدف آنها، پاسخ هاي گوناگون خواهم داد. اگر آنان در پي تشديد شكاف خود با حكومت هستند، يك نفر خاص را پيشنهاد مي كنم، اگر در پي پيشبرد اصلاح طلبي (و نه لزوما موفقيت در انتخابات) هستند، گزينه هاي ديگر را برحسب شرايط به آنها پيشنهاد مي كنم و اگر، موفقيت و پيروزي فرد معيني را در انتخابات سال بعد، بر حسب وضع موجود خطرناك مي دانند و براي خود نيز شانسي قائل نيستند در اين صورت، حمايت از گزينه هاي مخالف آن فرد خاص را پيشنهاد مي كنم. بنابراين تا تعيين تكليف اين هدف اساسي و اوليه نمي توان وارد گزينه هاي انتخابات شد.
اين حامي خروج از حاكميت در دوره حضور اصلاح طلبان در قدرت مي افزايد: اين گمان باطلي است كه اصلاح طلبان هر موضعي بگيرند، از جانب مردم به يك نسبت ثابت حمايت مي شوند. ممكن است آنان موضعي حداقلي بگيرند ولي اين موضع حداقلي به دليل ناتواني در بسيج نيروهاي پيرامون خود، كارايي لازم را نداشته باشد و در نهايت مصداق آش نخورده و دهان سوخته مي شود. ممكن است موضع حداكثري بگيرند و حمايت ذهني حداكثري را جلب كنند ولي در عمل نتوانند اين حمايت را به كار ببندند و نتيجه آن مثل همان موضع حداقلي و حتي بدتر از آن از آب درمي آيد. بنابراين پيشنهاد مشخص بنده ايجاد يك نقطه بهينه ميان مطلوبيت ها و هدف هايي است كه اصلاح طلبان مي توانند در انتخابات پيش رو برگزينند، با ميزان حمايت موثر و كارآمدي است كه مي توانند از مردم جذب كنند و حكومت هم در عمل به آن تن دهد. اين نقطه هر چه باشد حمايت از نامزدهاي اصولگرايان نخواهد بود ولي كف نامزدهاي اصلاح طلبان بر حسب تحليلي كه از شرايط و اصول اصلاحات ارائه مي كنند، متغير خواهد بود.
قبرستان منافقين رسماً به آمريكا منتقل شد
وزارت خارجه آمريكا در تدارك حذف نام گروهك منافقين از فهرست سازمان هاي تروريستي اين كشور است.
بنابر گزارش رسانه هاي آمريكايي، كلينتون در اين باره گزارشي را به كنگره ارائه كرده و تصميم براي حذف نام سازمان مذكور 8 روز ديگر رسماً اعلام خواهد شد. تحرك وزارت خارجه آمريكا همزمان با تخليه پادگان نظامي اشرف از آخرين بازماندگان گروهك منافقين و انتقال آنها به اردوگاه ليبرتي انجام مي شود. اغلب كشورها حاضر به پذيرش رسمي اعضاي اين سازمان تروريستي نيستند و بنابر گزارش صداي آمريكا به نقل از واشنگتن پست، حذف سازمان از فهرست گروه هاي تروريستي آمريكا باعث تسهيل اعطاي پناهندگي به اعضاي سازمان مجاهدين (منافقين) خواهد شد.
برخلاف اين ادعا، گروهي از اعضاي منافقين سالهاست كه در آمريكا اقامت دارند و با برخي اعضاي كنگره و سازمان سيا مرتبط هستند. انجام عمليات تروريستي، جاسوسي و جمع آوري اطلاعات، و جعل سند عليه فعاليت هاي اتمي جمهوري اسلامي از جمله بيگاري هايي هست كه سازمان سيا در كنار برخي سرويس هاي جاسوسي غربي، از اين سازمان خواسته است.
منافقين تا پيش از سقوط صدام، از حمايت هاي ويژه وي برخوردار بودند و پادگان نظامي اشرف توسط صدام به آنها هديه داده شده بود. اين هديه البته در ازاي مشاركت سازمان در جنايت عليه كردها و شيعيان عراق و همچنين انجام عمليات خرابكاري عليه ايران در بحبوحه جنگ تحميلي واگذار شد. اما پس از سرنگوني رژيم صدام و غافلگيري آمريكايي ها از روي كارآمدن متحدان ايران در بغداد، عرصه بر سازمان تروريستي منافقين تنگ شد و دولت جديد عراق تروريست ها را وادار به تخليه خاك عراق كرد.
با اين حال، سازمان منافقين حتي در ميان محافل ضدانقلاب به عنوان سازماني مرده و بدنام و پرخسارت براي اپوزيسيون جمهوري اسلامي محسوب مي شود و حذف آنان از فهرست گروه هاي تروريستي، جز بر بي اعتباري بيشتر رژيم آمريكا نزد ملت ايران نخواهد افزود.