به گزارش مشرق ،با اين مقدمه ميتوان گفت افزايش نرخ ارز براي شركتهايي كه درآمدهايشان بر اساس ارز محاسبه ميشود و به تعبير بهتر در دسته صنايع صادراتي بورس هستند، مثبت ارزيابي ميشود چرا كه اين شركتها با رشد سودآوري در ارائه پيشبينيهاي خود مواجه ميشوند.
در اين ميان با بررسي صنايعي كه از محل افزايش نرخ ارز سود ميكنند و كام سهامدارانشان از اين محل شيرين ميشود، ميتوان به پتروشيميها و فولاديها اشاره كرد؛ صنايعي كه درآمدهايشان تابع نرخ ارز بوده و با رشد قيمت ارز سود سهامشان افزايش مييابد چرا كه اين شركتها نرخ دلار را در بودجه خود پائينتر از ميزان فعلي آن پيشبيني كرده بودند؛ بنابراين كاملاً طبيعي به نظر ميرسد كه درآمد اين شركتها با رشد قيمت دلار، روند صعودي در پيش بگيرد.
با اين اتفاق ميتوان اين نويد را به سهامداران صنايع صادراتي از جمله معدنيها و فلزيها داد كه با رشد قيمت دلار بايد در انتظار اخبار خوب ناشي از رشد پيشبيني سود اين شركتها در 6 ماهه ابتداي سال باشند؛ اخباري كه در گزارشهاي 6 ماهه در آينده نزديك اعلام خواهد شد. بر اين اساس، براي شركتهاي صادراتي كه درآمد ارزي داشته و ميتوانند ارز را با نرخ آزاد در بازار به فروش برسانند، رشد قيمت ارز خبر خوبي محسوب ميشود چراكه اين شركتها با افزايش درآمدهايشان، ميزان سودهاي پيشبيني شده را افزايش خواهند داد.اما در طرف مقابل سكه، شركتهايي قرار دارند كه ميتوان نامشان را در دسته صنايع واردكننده بورس مشاهده كرد؛ شركتهايي كه مواد اوليه خود را وارد كرده و در عين حال هم ارز با نرخ مرجع از دولت دريافت نميكنند. اين شركتها با رشد قيمت دلار احتمال كاهش درآمد برايشان امري قابل پيشبيني است اما با توجه به اين كه شركتها نوسانات قيمت ارز را پيشبيني ميكنند، ميتوانند كاهش درآمد را از محل ديگري جبران كنند.
بر اين اساس، صحبت از كاهش درآمد شركتهاي وارداتي زود است زيرا اين شركتها در صورت انتقال هزينههاي خود به مشتري، ميتوانند افزايش هزينههاي خود را جبران كنند و ديگر نگراني بابت رشد قيمت ارز نداشته باشند.از اين رو با توجه به اين كه شركتهاي بورسي علاوه بر وارادت مواد اوليه به صادرات محصول هم ميپردازند، بايد گفت هر نوع تغييري در نرخ ارز و يا تغيير ارزش ريال بر درآمدهاي شركتهاي بورسي تأثير ميگذارد.
در بررسي تأثيرپذيري صنايع حاضر در تالار شيشهاي از نوسانات نرخ ارز ميتوان به صنايعي اشاره كرد كه تأثير غيرمستقيمي از محل رشد قيمت ارز ميپذيرند؛ صنايعي كه يا درآمدهايشان بر اساس ارز نيست و يا مواد اوليه خود را از داخل تأمين كرده و نياز چنداني به واردات ندارند.
سيمانيها مثال خوبي براي اين بحث هستند؛ شركتهايي كه ارز بري نداشته و در عين حال مهمترين مواد اوليهشان كه آهك است را از داخل تأمين ميكنند.البته اين شركتها هزينه برخي خدماتشان از محل نرخ ارز افزايش مييابد كه به دليل رشد فروش سيمان، تأثير منفي در كاهش درآمدهايشان نداشتند.
در اين ميان صنايعي هم در بورس تهران حضور دارند كه تأثير غيرمستقيمي از افزايش نرخ ارز ميگيرند كه از جمله اين صنايع ميتوان به ساختمانيها اشاره كرد؛ صنايعي كه به دليل رشد قيمت مواد اوليه، با افزايش ارزش داراييهايشان روبهرو شده و در نهايت رشد سودآوري را براي سهامدارانشان به همراه ميآورند. البته نميتوان انتظار داشت اين موضوع تأثير خود را در زمان كوتاهتري بر شركتها داشته باشد. منبع:روزنامه ایران
در اين ميان با بررسي صنايعي كه از محل افزايش نرخ ارز سود ميكنند و كام سهامدارانشان از اين محل شيرين ميشود، ميتوان به پتروشيميها و فولاديها اشاره كرد؛ صنايعي كه درآمدهايشان تابع نرخ ارز بوده و با رشد قيمت ارز سود سهامشان افزايش مييابد چرا كه اين شركتها نرخ دلار را در بودجه خود پائينتر از ميزان فعلي آن پيشبيني كرده بودند؛ بنابراين كاملاً طبيعي به نظر ميرسد كه درآمد اين شركتها با رشد قيمت دلار، روند صعودي در پيش بگيرد.
با اين اتفاق ميتوان اين نويد را به سهامداران صنايع صادراتي از جمله معدنيها و فلزيها داد كه با رشد قيمت دلار بايد در انتظار اخبار خوب ناشي از رشد پيشبيني سود اين شركتها در 6 ماهه ابتداي سال باشند؛ اخباري كه در گزارشهاي 6 ماهه در آينده نزديك اعلام خواهد شد. بر اين اساس، براي شركتهاي صادراتي كه درآمد ارزي داشته و ميتوانند ارز را با نرخ آزاد در بازار به فروش برسانند، رشد قيمت ارز خبر خوبي محسوب ميشود چراكه اين شركتها با افزايش درآمدهايشان، ميزان سودهاي پيشبيني شده را افزايش خواهند داد.اما در طرف مقابل سكه، شركتهايي قرار دارند كه ميتوان نامشان را در دسته صنايع واردكننده بورس مشاهده كرد؛ شركتهايي كه مواد اوليه خود را وارد كرده و در عين حال هم ارز با نرخ مرجع از دولت دريافت نميكنند. اين شركتها با رشد قيمت دلار احتمال كاهش درآمد برايشان امري قابل پيشبيني است اما با توجه به اين كه شركتها نوسانات قيمت ارز را پيشبيني ميكنند، ميتوانند كاهش درآمد را از محل ديگري جبران كنند.
بر اين اساس، صحبت از كاهش درآمد شركتهاي وارداتي زود است زيرا اين شركتها در صورت انتقال هزينههاي خود به مشتري، ميتوانند افزايش هزينههاي خود را جبران كنند و ديگر نگراني بابت رشد قيمت ارز نداشته باشند.از اين رو با توجه به اين كه شركتهاي بورسي علاوه بر وارادت مواد اوليه به صادرات محصول هم ميپردازند، بايد گفت هر نوع تغييري در نرخ ارز و يا تغيير ارزش ريال بر درآمدهاي شركتهاي بورسي تأثير ميگذارد.
در بررسي تأثيرپذيري صنايع حاضر در تالار شيشهاي از نوسانات نرخ ارز ميتوان به صنايعي اشاره كرد كه تأثير غيرمستقيمي از محل رشد قيمت ارز ميپذيرند؛ صنايعي كه يا درآمدهايشان بر اساس ارز نيست و يا مواد اوليه خود را از داخل تأمين كرده و نياز چنداني به واردات ندارند.
سيمانيها مثال خوبي براي اين بحث هستند؛ شركتهايي كه ارز بري نداشته و در عين حال مهمترين مواد اوليهشان كه آهك است را از داخل تأمين ميكنند.البته اين شركتها هزينه برخي خدماتشان از محل نرخ ارز افزايش مييابد كه به دليل رشد فروش سيمان، تأثير منفي در كاهش درآمدهايشان نداشتند.
در اين ميان صنايعي هم در بورس تهران حضور دارند كه تأثير غيرمستقيمي از افزايش نرخ ارز ميگيرند كه از جمله اين صنايع ميتوان به ساختمانيها اشاره كرد؛ صنايعي كه به دليل رشد قيمت مواد اوليه، با افزايش ارزش داراييهايشان روبهرو شده و در نهايت رشد سودآوري را براي سهامدارانشان به همراه ميآورند. البته نميتوان انتظار داشت اين موضوع تأثير خود را در زمان كوتاهتري بر شركتها داشته باشد. منبع:روزنامه ایران