به گزارش مشرق، محمدمهدی سلامی پوریان؛ تاریخپژوه در کانال تلگرامی خود نوشت:
نگاه مبتنی بر «مظلومیت» به جنگ اخیر غزه، تا یک جایی واقعاً لازم است و طبعاً روح لطیف ما نیز این نگاه را میطلبد و تایید میکند؛ منتها به نظر میرسد نباید صرفاً به این نگاه اکتفا کرد؛ بلکه شاید یک پله بالاتر، باید نگاه مبتنی بر «عزت» حاکم بر ماجرا شود:
غزهای که در «طوفان الأقصی» مجری است، نه مظلوم؛ حماسی که در جنگ روایت و با کارت بازیِ اُسرا و تولید ویدئو از آنها در میانۀ جنگ روانی علیه دشمن، روایت اول خود را میسازد و...
قطعاً رویکرد «عزتمحور» باید حاکم بر رویکرد «مظلومیتمحور» باشد به دلایل متعدد...
اما پلهها را کمی بالاتر بیاییم و سعی کنیم همچون ناظری که ماجرای یک جنگ را از ارتفاعات بالاتر و مثلاً از داخل هواپیما نگاه میکند، به صحنۀ جنگ غزه بنگریم. آن وقت شاید نگاههای جدیدی برایمان مسئله شود که به مراتب از نگاه «مظلومیتمحور» یا حتی «عزتمحور» فراتر و بلکه کارسازتر است و حتی شاید ما را برای کنشگری در این جنگ، پرخاصیتتر کند؛ مثلاً نگاه «فاعلیتمحور» و خدا را فاعل ماجرا دیدن:
توضیح آنکه خداوند در آیه 64 سورۀ مبارکۀ مائده میفرماید:
«وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ۚ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ»
اتفاقا همین یهودِ ملعون (از تبارِ همین اسرائیلیهای ملعون) میگویند که «دستان خدا بسته است»! بعد خداوند در مقام پاسخ به این ملعونان میفرماید: «دستان خودشان بسته است و لعنت بر آنان به سبب آنچه که در وصف منِ خدا میگویند! بلکه دو دست خدا کاملاً باز است...»
آیا میتوانیم دستبسته نبودنِ خدایمان را در این ماجرا فهم کنیم؟ دستبسته نبودن یعنی همان فاعل بودن. آیا این قدرت فهم را داریم که نگاه فاعلمحور بودنِ خدا را از میانۀ این همه خاک و خون در جنگ غزه بیرون بکشیم؟ شاید شبیه چیزی که زینب کبری (س) از میانۀ خاک و خون کربلا بیرون کشید و در میانۀ آن همه مصیبت، چیزی جز زیبایی ندید... آیا این توان حلاجی را داریم؟! فالله اعلم...
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.