علی امام همام است و خانهزاد خداست
نه میر متقیان بس، که شاه ارض و سماست
شهی که شوکت دین سایهسار شمشیرش
فرشته پاش بوسد آنکه دست خداست
علی مدار حقیقت، کلیم معراج است
به مدح وی چه بلافم که فوق مدح و ثناست
علم برافراشته بسیار گرچه باد فتن
علیست کشتی نوح و زمانه غرق بلاست
غلام آستان قنبرش چو دریابی
یقین رساندت آنجا که آستان خداست
ز چشم بوم فتادهست آفتاب علی
حلالزاده مرید میر حزب خداست
نماند از ره رادان ضعیفه، مستضعف
دلیل کعبه شود، علیش قبلهنماست
مرا امید همین بس! به وقت مرگ و حساب
رهاند از یأسم و گوید: این از ماست