گروه فرهنگي مشرق - عوامل سازنده ملک سليمان(ع) در اولين جلسه نقد و بررسي اين اثر که هفته گذشته در «مشرق» برگزار شد به برخي سوالات پاسخ دادند. بخش اول گزارش اين نشست درباره نقد شدن اين اثر و نقدهاي منتشر شده در «مشرق» است که در ادامه ملاحظه ميفرمائيد.
در اين نشست که در تحريريه مشرق برگزار شد، شهريار بحراني (کارگردان)، مجتبي فرآورده (تهيه کننده) و اصفهانيان (رئيس گروه پژوهش و مشاور مذهبي) حضور داشتند.
* بحراني: وارد حيطه تفکر و انديشه شويد
بسمالله الرحمن الرحيم. خيلي متشکريم از لطفي که داشتيد و فضايي را براي گفتگو فراهم کرديد. من به عنوان يک عضو کوچک ملک سليمان عرض ميکنم که به نظر ميرسد همه ما به نقد نياز داريم. نقد سالم، درست و سازنده نياز جامعه است. آن چيزي که ما هميشه از آن گريزانيم اين است که خداي ناکرده از دايره نقد فراتر رفته و وارد فضاهايي شويم که شائبه تخريب و هتک حرمتها در آن به وجود آيد.
بايد خطري را در اين مورد مد نظر قرار دهيم؛ رسانهها داراي محيط کارياي هستند که در اختيار خودشان قرار دارد و معمولاً افراد دستاندرکار هنري را وارد اين محيط نميکنند. نقدها نوشته ميشود و بحثها در معرض ديد عموم قرار ميگيرد، بدون اينکه سازنده اثر بتواند از اثرش دفاع کند. ما نميتوانيم تکتک خوانندههاي رسانههاي مختلف را پيدا کنيم و اگر نقد مخربي در اذهان شکل گرفته باشد، جوابگوي آن باشيم.
مهمتر از آن، ما هنرمندان و اصحاب فرهنگ نياز مبرمي به نقد داريم. فضاي تفکر و انديشه در جامعه، بايد رشد يابد. تا اينکه هنرمند بتواند با زبان قويتري آثار خود را ارائه کند. و اين مطلب مهمتري است که متأسفانه سالهاست در جامعه، مفقود است و هر حرکت جديدي به شکل خودکار با مخالفتهايي مواجه ميشود. فضاي فرهنگي کشور نيز در يک محيط بسته به دور خود ميچرخد. بالاخره نياز است هنرمند را به عنوان يکي از اعضاء فعال جامعه انساني مورد ارزيابي فکري قرار دهيم.
ما از اين ديدگاه قاعدتاً پذيراي نقد و انتقاد ميشويم؛ هرقدر هم که تند و حتي گزنده باشد. احساس ميکنم که برخي اوقات، «مشرق» هم يک سويه و يک طرفه پيش رفته ولي، باز هم استقبال کرده و تشويق ميکنيم که وارد حيطه تفکر و انديشه شوند.
* اصفهانيان (رئيس گروه پژوهش): به فضاي ذهني مؤلف و خالق اثر وارد شويد
من هم تشکر ميکنم از اين فرصتي که محبت فرموديد تا در خدمت شما باشيم. قطعاً انساني که از نقد استقبال کند به خود کمک کرده تا ارتقاء يابد. اما تعريف نقد در جامعه ما دچار چالش شده. اگر ما نقد را معيار سنجش عيار بگيريم به اين نکته ميرسيم که در يک موضوع يا يک اثر همه موضوع را اعم از نقاط ضعف و قوت مطالعه کنيم. انساني که قصد نقد دارد، قطعاً با رويکرد خود نميتواند هرچيزي را مطالعه کند، بايد به فضاي ذهني مؤلف و فضاي ذهني خالق اثر رجوع کند و در فضاي او حرف بزند.
با يک سري شاخصه از آموزههاي ديني «مولف اثر»، به نقدش بپردازيد
مستشرقي، مستشرق عاقل و عالم است که با مؤلفهها و پيشفرضهاي خود به سراغ اثر ديگري نيايد بلکه با تعاريفي که خالق اثر آن را ايجاد کرده به نقد اثر بپردازد. بايد ببينيد که اصلاً ساختار و شالوده اثر چيست و سپس با يک سري شاخصه و محک که از آموزههاي ديني اوست به نقدش بپردازد. نه اينکه کلاً آموزههاي مؤلف و شالوده فکري طرف را کنار گذاشته و يک سويه مطالعه کند که اين، نقد نيست.
مطالعه دقيق فضاي ذهني «مؤلف اثر»
بنابراين در نقد بايد 2 مؤلفه کاملاً ديده شود: هم ويژگيهاي مثبت و هم ويژگيهاي منفي و قبل از آن مطالعه دقيق فضاي ذهني مؤلف اثر.
در متون روايي نيز به تعبير امام صادق(ع) «برادري که عيوب مرا به من هديه ميکند، من او را بيش از ديگران دوست دارم.» اما از سوي ديگر طرح شده که در مواجهه با ديگران همچون زنبور عسل باشيد و مثل مگسها نباشيد که بر مزيلهها بنشينيد. صفت مؤمن اين است که همچون زنبور عسل بر گل مينشيند و از چيزي که شيرين است تناول ميکند.
اگر لازم است عيوب برادر ديني را هديه کنيد بايد در فضاي تربيتي و در يک چارچوب مشخصي باشد. چنانکه بعد از شمردن ويژگيهاي بارز او، عيوب وي را نيز براي تربيت بيان ميکنيم.
اينگونه نقد که دين طرح کرده و عقل پاي آن ميايستد، در جامعه ما وجود ندارد. بنده رسانهاي را سراغ ندارم که ديني نگاه کند و مثل ديدگاه شهيد مطهري يا قرآن و نهجالبلاغه نقد بپردازد.
اين ضعفي است که اگر علاقمندان انقلاب اينگونه نگاه داشته و فضا را تصحيح کند به نفع فضاي انقلاب اسلامي است.
اگر کسي معتقد است که حقيقتاً نگاه امام و رهبري را در حوزه فرهنگ دنبال کرده و مورد کاوش قرار داده و آن را در جامعه تسري دهد، بايد توجه کند محملي در رسانه به اسم عيارسنجي وجو دارد ولي در واقع به محلي براي تخريب تبديل شده و آن محمل «نقد» است.
ما بايد فرهنگمان را فرهنگ احترام، فرهنگ خردورزي، فرهنگ طرح شاخصهها و معيارها و سنجش مناسب قرار بدهيم. و بعد نشان دهيم که نقد صحيح چيست؟ اميدوارم که شما بتوانيد در اين مسير قدم برداريد.
* فرآورده: از روزنه صاحب اثر و صاحب فکر، اثرش را مورد ارزيابي قرار دهيد
در حوزه نقد متأسفانه به طور کلي رويش منتقد پيدا شده؛ مثل رويش هنرمند که افزايش داشته. برخي از آنها هم با چند اسم مستعار مينويسند. مشکلي که پيش آمده اين است که آنها فکر ميکنند در قبال هر اتفاقي که افتاده حتماً بايد اظهار نظر کنند. گويي اگر اظهار نظر نکنند فاجعهاي رخ داده. در صورتي که اينگونه نيست. متأسفانه اين نگرش در حوزه نقد هم وارد شده و به گونهاي شده که آدمها درباره هر موضوعي اظهار نظر ميکنند؛ يعني به جاي اينکه سعي کنند روزنه ورود صاحب کار، صاحب فکر و صاحب اثر را مورد ارزيابي قرار بدهند و از آن روزنه بررسي کنند، براي خود صغري و کبري چيده و بر آن اساس نتيجه ميگيرند.
نقدهاي خندهدار
علاوه بر اين، سفره نقد هم مثل هر عرصه ديگر به سواد و دانش نيازمند است. يعني به صرف اينکه کسي دست به قلم باشد؛ هرچند خيلي هم قلم بزند ولي معني آن، اين نيست که سواد و دانش کافي براي ورود به حوزه نقد را داشته باشد. هر حوزهاي اينگونه است. متأسفانه به خصوص در حوزه سينما، اينگونه تصور ميشود که هر فيلمي را بايد نقد کرد و يا هر فيلمي را بلديم نقد کنيم. اين تصور غلطي است. به طور مثال در مورد فيلم ملک سليمان، نقدهاي خندهداري نوشته شده است. مثلاً طرح مينويسد که ما چرا به بنياسرائيل ميپردازيم؟ يا پيامبران بنياسرائيل به ما چه ربطي دارد؟ ظاهر و باطن اين جمله نشان ميدهد که اين فرد نهتنها بيسواد است بلکه از گردونه حوزه تفکر ديني خارج است.
بناي ما اين نيست که نسبت به اين اظهارنظرها، جواب بدهيم. اين موضوع به ويژه در کارهاي ديني قابل تصور است.
با کمبود نيروي متخصص مواجهيم
اين موضوع به عرصه جديدي که پس از انقلاب اسلامي که حوزه دين وارد هنر شد مربوط ميشود. در اين زمينه با کمبود نيرو مواجهيم. يعني کسي را نداريم که اثر ديني را نقد کند. يعني کسي که فيلمهاي کمدي بيدر و پيکر را نقد ميکند، در مورد فيلم ديني هم اظهار نظر ميکند.
در صورتي که حوزه سينما و فرهنگ ديني يا هنر ديني به منتقد متخصص نياز دارد. يعني کسي که هم حوزه هنر را خوب بشناسد و هم حوزه دين را. اگر کسي اين دو را بشناسد هنگام اقدام براي نقد، شرايطي را فراهم ميکند که بتواند اثر ديني را نقد کند. متأسفانه اين اتفاق نميافتد.
در مورد ملک سليمان که بنده 99 درصد مجموعه خبرها و نقدهايي که منتشر شده را خواندهام، برخي از آنها خيلي اميدوارکننده است، چون آدمهاي جديدي در حال ورود به اين حوزه هستند که خيلي از اين موضوع مسرور هستم. بخش ديگر نااميد کننده است؛ چون از جنس قماشي هستند که شناخت اين حوزه را ندارند.
بنده به يکي از منتقدين که گفت «روح قرآن در فيلم شما حاکم نيست» گفتم: فيلمي که ما دو سال و نيم براي آن کار کرديم و 16 استاد دانشگاه و استاد حوزه و مرجع بزرگواري که مفسر قرآن است، مهر تأييد بر اين فيلم زده، شما با دو ساعت تماشاي فيلم نميتوانيد زيرآب آن را بزنيد و بگوييد که مبتني بر قرآن نيست. بايد استدلال بياوريد تا ببينيم که شما چه کاره هستيد. و اينجاست که طرف ميماند. چون استدلال ندارد و عادت کردهاند که يک سري جملات را پرتاب کرده و پشت آن سنگر بگيرند.
بيان و کلام مجموعه منتقدين، الکن مانده
بيان و کلام مجموعه منتقدين سينمايي نيز خوشبختانه در مورد ملک سليمان، الکن مانده است. دلايل عمده اين اتفاق اين است که:
1- جامعه سينما، يک جامعه «روشنفکر زده» است. يعني در اصل شبه روشنفکري است و اين حوزه، عرصه ورود آنها نيست.
2- اساساً اگر کسي به نقد اين اثر ورود کند، اين معني را به دنبال خواهد داشت که ملک سليمان، حرفي براي گفتن دارد. حالا چه له فيلم گفته شود و چه عليه آن.
دستوري براي بايکوت ملک سليمان!
يک حکمي صادر شده و براساس آن بنا شده که درباره فيلم ملک سليمان هيچ نقدي بيرون نيايد؛ و اين يک کمدي است. يعني دل آدم ميسوزد که برخي افراد موقع صحبت کردن خيلي دموکراتمنش و اهل آزادي و نگرشهاي حقطلبانه هستند ولي تصميم گرفتهاند که نقد نکنند. البته کار خوبي ميکنند؛ نه اينکه ما نگران اين باشيم. چون اگر به نقد ورود کنند، قطعاً بيسوادي خودشان را به نمايش ميگذارند. بنابراين ملک سليمان تحريم شده است.
يکي از منتقدين، نقدي را درباره اين فيلم نوشته بود. سردبير او را خواسته بود که به چه حقي اين فيلم را نقد کردي؟ نويسنده گفته بود که من درباره اين فيلم بد نوشتهام. سردبير پاسخ داده بود که تو اصلاً حق نداري بد هم بنويسي چون بد نوشتن هم باعث مطرح شدن فيلم خواهد شد.
بالاخره موضع «مشرق» چيست؟
در مورد «مشرق» بايد بگويم که اين سايت را مرور کردم. شما نسبت به فيلم ملک سليمان توليدات و انعکاس اخبار و مطالبتان نسبتاً زياد بوده و سعي کرديد که همه مطالب را ارائه بدهيد. ولي واقعيت اين است که کسي نميفهمد بالاخره حرف خودتان چيست. و تحليل «مشرق» کدام است.
بنده خيلي آدم دموکراتمنشي نيستم که مثلاً هر سخني بايد مطرح شود و طرح بدون موضع را براي جامعه مسموم ميشناسم. يعني جامعه فرهنگي ما به قدري ولنگار است که قرار نيست در آن همهچيز عريان و باز باشد. ولي به شخصه موضع «مشرق» را فهم نکردم.
کد خبر 14863
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۸۹ - ۱۱:۵۴
- ۰ نظر
- چاپ