گروه ورزشي -
پر واضح بود راضي کردن مشتي ديپورتي تيمها و مثلاً ستارههاي جنجالي و پرحاشيه، کار آساني نيست و سکههاي هدايتي هم نميتواند آنها را براي مدتي طولاني دور هم جمع کند بدون آنکه مشکلي به وجود آيد.
هدايتي اما آنقدر به تواناييهاي خود و خزانه پر و پيمانش غره شده بود که از هيچ کاري براي خودنمايي نگذشت. امروز اما مالک متمول استيل آنقدر درمانده شده که تمام اختيارات تيمش را به پروين سپرده تا شايد ابهت و جذبه او کارساز شود.
اما او شايد نميداند خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثريا ميرود ديوار کج!
*رفاقتي در کار نيست
اوضاع بدتر از حد تصور است، پروين تصور ميکند مشکل تنها کمرنگ شدن رفاقت در استيل است «رفاقت بين بچهها کم شده و بايد همدلي را بار ديگر به تيم برگردانيم تا مشکلات حل شود» اما اين خانه از پايبست ويران است! حق با پروين است. مشکل شايد همان کمرنگ شدن رفاقت باشد. اما اين تنها مشکل تيم هدايتي نيست. تيمي که قرار بود يکهتاز ليگ باشد و امروز براي خلاصي از باتلاقي که در آن فرو رفته، به هر چيزي چنگ ميزند!
*آنچه البته به جايي نرسد فرياد است
هدايتي بار ديگر دست به سوي پروين دراز کرد به دو دليل. نخست اينکه از محبوبيت و شهرت او يک بار ديگر بهرهمند شود و دوم از ابهت و جذبه او براي رام کردن ستارههاي سرکش استيل استفاده کند. اما او، همان روزي که براي خودنمايي يکسري اختيارات بيمورد را به بازيکنانش داد بايد فکر امروز را ميکرد. پروين روزگاري با يک اخم، تيمي را به خود ميآورد و يک فرياد او کافي بود براي يک پيروزي. اما امروز ديگر شرايط تغيير کرده، امروز يکي از افتخارات اين ستارههاي پوشالي ايستادن رودرروي پيشکسوتان است! و با اين اوصاف به نظر نميرسد فريادهاي پروين هم بتواند راه به جايي برده و اين کشتي توفانزده را به سر منزل مقصود برساند.
*جاسوس دوجانبه
بياعتمادي را ميتوان از چشمان تک تک بازيکنان خواند. زماني که يک نفر به گفتوگوي خصوصي با پروين ميپردازد، ديگر نفرات تيم قلبشان مثل گنجشک ميزند که مبادا سوژه اين بحث خصوصي باشند! مسئلهاي که شايد انکار شود. اما کافي است با چند تن از بازيکنان همکلام شوي يا در طول تمرين يا چنين شرايطي آنها را زير نظر بگيري تا به صحت و سقم اين مسئله ايمان آوريد!
*شهر بي کلانتر
اما قصه برخي هم مثل اکبرپور فرق ميکند پس بيملاحظه يا ترسي، آنچه را که در دل دارند، بر زبان ميآورند:« اوضاع به همين منوال پيش برود، از استيل ميروم، روزي که آمدم وعدههاي قشنگي شنيدم، اما با اين شرايط اگر بمانم به خودم و فوتبالم ضربه زدهام.» ولي هستند بازيکناني هم که همچنان بر مواضع قبلي خود بوده و دست از مدح و ستايش برنميدارند!«مشکل نه از کادر فني است و نه مديريت. مشکل از ماست. از ما بازيکنان. کمکاري بازيکنان باعث رقم خوردن نتايج اخير بوده و بس.»
*بخاطر يک مشت دلار
تفرقه در استيل کاملاً خود را نشان ميدهد. فلاني تا ميفهمد قرار نيست در اين بازي به ميدان برود، پا بر زمين کوبيده و تمرين را شل ميگيرد و تهديد ميکند که ديگر بازي نخواهد کرد. آن يکي اگر کوچکترين مسئلهاي بر وفق مرادش نباشد، ترجيح ميدهد مصدوم باشد و به فيزيوتراپي بپردازد، از خرج کردن ساقهايش براي استيل. و اين آش را خود هدايتي پخته! آشي که نه طعم دارد و نه حتي قيافه. پيشتر استيل از بيرون ديگران را ميسوزاند و از داخل خودش را، امروز اما واقعيت اين تيم که با پولهاي بيحساب و کتاب و مال حلال هدايتي و صد البته با ريخت و پاشهاي او بسته شده، بر همگان گوياست! واقعيتي دردناک از ورود پول بيزبان به ورزشي که روزي عشق مردم بود و با يک توپ پلاستيکي در زميني خاکي ميشد از آن به اوج لذت و شادي رسيد و امروز، چون دالاني هزار تو شده که جرئت قدم گذاشتن و حتي کنکاش در آن را نداري!
*اخراجي هاي هدايتي خريدار ندارد
استيل قرار بود با ديپورتيهاي تيمهاي ليگ و آناني که سالها قبل ستاره بودند، در ليگ توفاني بيسابقه بهپا کند اما هدايتي قانون بازي را زير پا گذاشت. او نه با پول توانست از ستارههاي پوشالياش به نفع خود استفاده کند و نه با کيک و سانديس موفق به جذب هوادار شد! استفاده از نامهايي چون پروين، کريمي و مهدويکيا هم حتي او را به آنچه ميخواست نرساند. حال پروين همه کاره تيم اوست. پرويني که براي نتيجه گرفتن، نه به حيف و ميل ميليونها تومان پول بيزبان معتقد است و نه به پخش تلويزيوني!
*بازگشت قهرمان هم چاره ساز نيست
در اينکه پروين اسطوره فوتبال ماست و کارنامهاي بس درخشان دارد هيچ شکي نيست اما بازيکنان استيل که هرگاه معترض شدند دهانشان با پول بسته شده حاضر نيستند از اين شرايط خوب دل کنده و دل به تمرينات و شرايط سختي که پروين برايشان در نظر گرفته بدهند! از طرفي نارضايتيها از کادر فني اين تيم همچنان ادامه دارد و اگر پروين تغييري در آن ايجاد نکند بعيد به نظر ميرسد تغييري در روند نزولي استيل صورت بگيرد و مشکلات اين تيم حل شود! اوضاع بدتر از آن است که هدايتي تصورش را ميکرد!
* اعتراض
پروين شايد آخرين تير هدايتي باشد، اما بيشک آنچه روز اول در تمرين استيل رخ داد (اعتراض علني به شيوه تمرينات پروين) باز هم اتفاق ميافتد. بيشک همانهايي که روزي سرناسازگاري با پروين را داشتند و همانهايي که سوگلي هدايتي هستند، با کوچکترين مشکلي، نسخه سلطان را هم ميپيچند! و در اين بين، اين تنها پروين است که ضرر ميکند! همه ميدانند پروين نميتواند از فوتبال دور باشد و امروز هم اگر قبول کرده در استيل باشد، براي انتقال داشتهها و تجربياتش به اين تيم است و سر و سامان دادن آن. اما از آن جايي که نحوه پايهريزي استيل از ابتدا اشتباه بوده، هيچ بعيد نيست از دست پروين هم کاري برنيايد و حتي دور از انتظار هم نيست استيل که با ادعاي قهرماني آمد حتي تا پاي منحل شدن هم پيش رود!
* ايستگاه آخر
هدايتي يک بار زير همه چيز زد و اگرچه صوري، قصد ترک اين فوتبال و استيل بحرانزده را داشت و هيچ بعيد نيست اگر آخرين ترفند او هم جواب ندهد، براي هميشه غزل خداحافظي را بخواند و استيل هم مثل کشاورز سال1370 به تاريخ و خاطرههاي فراموش شده بپيوندد!
جوان آنلاين
استيل آذين قرار بود با ديپورتيهاي تيمهاي ليگ و آناني که سالها قبل ستاره بودند، در ليگ توفاني بيسابقه بهپا کند اما هدايتي قانون بازي را زير پا گذاشت.