«انجمن بین المللی حمایت از حقوق سُتوران» طبق اعلانیه‌ای خواستار شده که به جای این مثَل از این پس اینطور بگوییم که «راکب از مرکوب خبر ندارد». این انجمن در ادامۀ این اعلانیه الزام نموده که پس از کمی الاغ سواری باید جای خود را با الاغ محترم عوض کنید، به عبارت دیگر «گهی پشتِ زین و گهی زین به پشت». آنها تهدید کرده‌اند که اگر چنین نکنید گرفتار «عاقّ ستوران» می‌شوید..

گروه فرهنگی مشرق- از روزگاران قدیم برخی حوادث یا وقایع مهم در زبان مردم تبدیل به مثَل ‌می‌شده و مردم نیز پس از مدتی آن را «ضرب» می‌کردند، یعنی به کار می‌بردند. ما قصد داریم در اینجا برخی از این مثل‌ها را فهرست کنیم و علت پیدایش آن را بیان کرده مترادف‌های آن را بازگو نماییم و نسخه‌های مختلف آن را تبیین کنیم، تا چه پیش آید و چه در نظر افتد.


*جوجه را آخر پاییز می‌شمارند
ـ این مثل در این مورد به کار می‌رود که کسی در یک مرغداری بخواهد جوجه‌ها را بشمارد تا سود حاصله از آن را در این اوضاع گرانی مرغ حساب کند. در این صورت یک شیر پاک‌خورده‌ای پیدا می‌شود و می‌گوید: «جوجه‌ را آخر پاییز می‌شمارند! برو دنبال کارت!».
ـ در عالم هنر و سینما، به تبع فیلمی از مرضیه برومند که چند سال پیش ساخته شد این مثل به این طور تغییر کرده‌ است: «الو! الو! من جوجوام!».
ـ در رستوران‌ها این مثل هر شب به صورت «جوجه کباب» سرو می‌شود.
ـ در میان اوباش به هنگام نزاع، نسخه‌ای از این مثل برای تحقیر طرف مقابل به کار می‌رود که می‌گویند: «برو جوجو!». یعنی فعلاً برو، و هر وقت بزرگ شدی بیا.
ـ اندیشمندی پس از سال‌ها تفکر در این باب که در ابتدای آفرینش آیا مرغ خلق شده یا تخم مرغ، به این نتیجه رسید که چون تخم مرغ احتیاج به مرغی دارد که رویش بخوابد و از طرف دیگر مرغ هم بدون وجود خروس تخم نمی‌گذارد لهذا در ابتدا «جوجه» خلق شده است.
ـ نگارنده پیشنهاد می‌کند که بر مشابهت اینکه می‌گویند: «دیگ به دیگ گفت: رویت سیاه است» ما هم بگوییم: «جوجه به جوجه گفت: جیک‌جیک». حالا اینکه «جیک‌جیک» یعنی چه به ما مربوط نمی‌شود. مهم این است که ما نیز مثل قدما از خودمان آثار باستانی و مثَل تولید کنیم تا نسل‌های آتی هم به جان مبارک ما دعا کنند.

*قبا سفید، قبا سفیده
این مثل در مواقعی به کار می‌رود که مردم بین دو چیز مشابه تفاوتی قائل نشوند. نقل است که دو برادر هر یک زنی گرفت. بین زن‌ها رقابتی برای جلب نظر شوهرانشان پدید آمد. روزی زن اول قبای شوهرش را شست و سفید کرد. روز بعد زن دیگر قبای شوهرش را با دقت و وسواس بیش‌تر سفید کرد. شوهرها صبح هنگام به سوی بازار روان شدند. زن دوم که زحمت بیشتری کشیده بود برای کسب نظر مردم چند دقیقۀ بعد دنبال آنها راه افتاد. در راه از مردی پرسید: دو قبا سفید را ندیدی که از این راه بروند؟ رهگذر گفت: بله، دو قبا سفید را دیدم که گذشتند. زن پرسید: قبای کدام سفیدتر بود؟ رهگذر گفت: مگر فرقی هم می‌کند؟ قبا سفید، قبا سفیده!

*سوار از پیاده خبر ندارد، سیر از گرسنه
«انجمن بین المللی حمایت از حقوق سُتوران» طبق اعلانیه‌ای خواستار شده که به جای این مثَل از این پس اینطور بگوییم که «راکب از مرکوب خبر ندارد». این انجمن در ادامۀ این اعلانیه الزام نموده که پس از کمی الاغ سواری باید جای خود را با الاغ محترم عوض کنید، به عبارت دیگر «گهی پشتِ زین و گهی زین به پشت». آنها تهدید کرده‌اند که اگر چنین نکنید گرفتار «عاقّ ستوران» می‌شوید (توضیحاً اینکه برای معتقدان به داروینیسم «عاق ستوران» نوعی از عاق والدین به حساب می‌آید).
جمعی از اعراب و هندوها به این اعلانیه اعتراض نموده که اگر حیوان مذکور شتر یا فیل باشد چه کنیم؟ انجمن حمایت از ستوران با یک مثل دیگر پاسخ گفته که «دوستی با پیلبانان یا مکن/ یا بنا کن خانه‌ای در خورد پیل». باز ایراد کرده‌اند که این جواب ما شترسواران نبود و یا به قولی «این حرف‌ها از برای پری تنبان نمی‌شود». اما انجمن مذکور پاسخ داده که بعد از چند دقیقه شتر سواری لازم است که جای خود را با مرکوب محترم عوض کنید و بارهایتان را بر پشت خود حمل کرده یا به وسیلۀ اتومبیل جابه‌جا نمایید. باز آن شترسواران اعتراض نموده‌اند که «شترسواری که دولاّ دولاّ نمی‌شود» ولکن انجمن حمایت از ستوران «قافیه را نباخته» و هنوز به پاسخ‌گویی مشغول است. گوئیا یکی از نتایج حاصل از این بحث این بوده است که ستوران را جملگی به دریا بریزیم مباد که از سوی راکبان محترم بر آنها ستمی واقع شود.یک نفر از علمای علم منطق، تتمۀ مثل فوق را که می‌گوید «سیر از گرسنه خبر ندارد» اینطور تفسیر کرده است که «گرسنه باید از سیر خبر نداشته باشد». زیرا این گرسنۀ مذکور احتمالاً همان است که به جای بوتۀ سیر، مقادیری زیادی پیاز خریده است، مطابق آن مثل که گفته‌اند: «یکی نان نداشت بخورد، پیاز می‌خورد تا اشتهایش باز شود». مثَل اخیر معادل است با آن مثل که می‌گویند: «یکی را به ده راه نمی‌دادند سراغ خانۀ کدخدا را می‌گرفت». به هر حال فرقی نمی‌کند «چه حسن کچل، چه کچل حسن». نتیجۀ منطقی این بحث این می‌شود که «گرسنه از سیر خبر ندارد ولی ممکن است از پیاز خبر داشته باشد». اما از سوی دیگر همچنان صادق است که بگوییم: «سیر از گرسنه خبر ندارد».

*بین دوغ و دوشاب فرقی نمی‌گذارد
در ابتدا باید توضیح بدهیم که دوغ و دوشاب چیستند تا معنای مثل روشن شود. «دوشاب» همان آبی است که مثل شب سیاه است و به آن شیرۀ انگور هم می‌گویند. و از سوی دیگر «دوغ» یک شیء سفیدی می‌باشد که مثل آب روان است. وقتی می‌گویند «فلانی بین دوغ و دوشاب فرقی نمی‌گذارد» مشابه آن است که بگویند: «وَ لا یَعرِفُونَ الهِرّ مِنَ البِرّ». البته این مثَل اخیر از مقولۀ همان آثار باستانی است که ما ساخته‌ایم تا برای آیندگان به یادگار بماند.

*خداوند خر را شناخت شاخش نداد
«انجمن بین المللی حمایت از حقوق ستوران» طبق نامۀ سرگشاده‌ای مخالفت خود را با این مثل اعلان نموده و از حقوق رعایای خود دفاع کرده است. ما پاسخ گفتیم که آیا شنیده‌اید که از قدیم گفته‌اند: «سگی که پارس می‌کند دندان نمی‌گیرد»؟ معلوم است که از قدیم میان کلب و حمار تفاوت‌هایی قائل بوده‌اند. به عبارت دیگر حماران که جفتک می‌پرانند اگر شاخ داشتند چه می‌کردند؟ جواب آمد که فضولی موقوف! همین که ما گفتیم! لهذا ما نیز «ماست‌ها را کیسه کرده» به جهت اینکه به اعضای چهار پا و دو پای این انجمن توهینی صورت نگیرد عجالتاً این مثل را به جای مثل فوق به کار می‌بریم: «گربۀ مسکین اگر پر داشتی/ تخم گنجشک از زمین برداشتی».

*دعوا سر لحاف ملا نصرالدین بود
گاهی ممکن است یک دعوای ساختگی پیش آورند تا نفر سوم را به نزاع داخل کنند. گاهی به آن «جنگ زرگری هم می‌گویند». نقل است که شبی نصرالدین در خانه‌اش نشسته بود که از کوچه صدای داد و فغان شنید. چون هوا سرد بود لحافی بر سر انداخت و به کوچه رفت. در میانۀ دعوا طرّاری که مترصد او بود لحاف را برداشت و فرار کرد. سپس غائله به طرز عجیبی خوابیده او به منزل بازگشت. زنش پرسید دعوا بر سر چه بود؟ گفت:« سر لحاف نصرالدین!»

*پل خر بگیری
گوئیا قدیم‌ها پلی بر روی برخی رودخانه‌ها وجود داشته که موقع عبور از آن حماران را از دیگر چهارپایان از قبیل قاطر و اسب و استر جدا می‌کردند. معادل امروزی این مثل همان افسر وظیفه‌ای است که با برگ جریمه کنار برخی پل‌های زهوار در رفتۀ تهران ایستاده است که رویش نوشته: ورود کامیون و تریلر ممنوع.

* امیر اهوارکی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس