به گزارش گروه فرهنگ و هنر مشرق، نشست نقد و بررسی کتاب «نشخوار ذهنی» نوشته «اتان کراس» (بهترین کتاب روانشناسی در امریکا در سال ۲۰۲۱) از انتشارات فلسفه در سالن کتابخانه مرکزی پارکشهر با همراهی اعضای فعال کتابخانه مرحوم عراقچی تهران با حضور شاهین غفاری، مترجم کتاب و دکتر مهدی ملک محمد، روانشناس برگزار شد.
شاهین غفاری: «نشخوار ذهنی» کتاب یک بار خواندن نیست
در این نشست شاهین غفاری، مترجم گفت: تلاش کردم که متن گویا باشد. کتاب را انتشارات فلسفه معرفی کرد و من علاقمند شدم و دیدم که نویسنده هم دکترای روانشناسی دارد و همین مورد نظرم را جلب کرد. کتاب خوبی بود و به نظر من مفید بود و کار ترجمه را شروع کردم و اگر انتقادی هست پذیرا هستم تا در کارهای دیگر به کار بگیرم.
وی افزود: یک نکته جالب این کتاب این است که آزمایشهایی را در کتاب میبینید که یا نویسنده خودش انجام داده یا در دانشگاهها انجام شده است یعنی همه تکنیکها اثبات شده است. من ندیده بودم که نویسندهای تا این حد بر استناد تکیه داشته باشد.
غفاری ادامه داد: آدمهایی که نویسنده در کتابش نام برده همه واقعی هستند و خودشان میتواند به خودشان کمک کنند. نویسنده میگوید میتوانید با تکنیکی که ابداع خودتان است به خودتان کمک کنید و راه حل خودتان را پیدا کنید.
باب پراکتور، نویسنده کتاب «تغییر الگوواره، تغییر زندگی» در کتابش میگوید خیلی طبیعی است که خواننده برای یک صفحه، یک هفته زمان صرف کند. هیچ ایرادی ندارد که خواندن چند صفحه چند روز زمان ببرد. کتاب «نشخوار ذهنی» هم کتاب یک بار خواندن نیست و مطالبی دارد که باید چندین بار آن را خواند.نویسنده تلاش کرده در کمترین جملات منظورش را برساند.
دکتر مهدی ملک محمد: باید کاری کرد که «صدای درونی» تبدیل به «نشخوار ذهنی» نشود
در ادامه، دکتر مهدی ملک محمد، روانشناس گفت: از مترجم تشکر میکنم که ترجمه روانی را انجام داده و فقط اندکی مشکلات ویراستاری دارد که البته زیاد نیست. این کتاب در زمره کتابهای خودیاری میگنجد که بیست سال است در جهان فراگیر شده و این نویسنده هم کتابهای پرفروش برای مخاطبان آمریکا مینویسند و البته این کتاب، اثر اولشان بوده است.
وی افزود: کتابهای خودیاری علم روانشناسی را به زبان مردم میآورند و در این کتاب هم درباره یک مسئله مهم و شایع حرف زده شده است. در بین کتابهایی که در آمریکا در این زمینه وجود دارد و بین مواردی که با این موضوع دیده میشود، قابل درک است که جامعه آمریکا از نظر روانشناختی شباهتهای زیادی با جامعه ایرانی دارد و یکی از این مسایل «نشخوار ذهنی» است.
این روانشناس ادامه داد: نشخوار مار شتر است که این کار را برای بلع انجام میدهد. یعنی غذایی را بارها بالا میآورد و دوباره میجود. در نشخوار ذهنی هم این اتفاق میافتد. نشخوار ذهنی، صدای درون نیست و ممکن است بخشی از آن «صدای درون» باشد که در کتاب به «هیولای درون» تعبیر میشود.
وی تصریح کرد: بچهها یک گفتار اجتماعی دارند یعنی گفتههای پدر و مادر را تکرار میکنند تا بیاموزند و تنبیه نشوند مثلا با خودشان تکرار میکنند که «تو باید غذایت را کامل بخوری!» کودکان از سه سالگی تا هفت سالگی وارد «گفتار خودمحور» میشوند یعنی کودک خودش را مرکز جهان میداند و حرفهایش را تکرار میکند. برخی این گفتار را عاملی در جهت رشد میدانند. مرحله بعد از آن «گفتار با خود» است تا افراد، رفتارهایشان را هدایت کنند. معمولا رفتارهایی اینگونه تجلی پیدا میکنند که در وضعیت «خودآگاه» هستند؛ یعنی مثل رانندگی تابع ناخودآگاه نیستند اما در رفتارها و وضعیت غیرطبیعی قرار میگیرند. افراد، معمولا فراز و فرودها را با گفتار مرور میکنند. مثلا اگر برادرمان در مورد غذا بپرسد، تبدیل به نشخوار ذهنی نمیشود اما اگر همسرمان بگوید «باز امشب شام نداریم» اگر جلویش را نگیریم تبدیل به نشخوار ذهنی میشود. نشخوار ذهنی اجتناب ناپذیر است و باید کاری کرد که «صدای درونی» تبدیل به «نشخوار ذهنی» نشود.
* نویسندگان آمریکایی کتابشان را با یک داستان شروع میکنند
دکتر ملکمحمد گفت: یکی از مزیتهای کتابهای روانشناسی در آمریکا این است که نویسندگان، کتابشان را با یک داستان شروع میکنند و باعث جذب خوانندگان کشورهای مختلف میشوند در حالی که این کار در بین آثار ایرانی دیده نمیشود. نویسنده به درستی بر روی یک چالش دست گذاشته و گفته هر موضوع بدی در روانشناسی یک فایدهای داشته که در طول تاریخ به ما رسیده است. صدای درونی هم یکی از این موارد است که برای انسانها فایده داشته است.
این روانشناس ادامه داد: طبق نظر روانشناسان تکاملی، انسان بین هفتاد هزار تا سی هزار سال پیش در دشتها زندگی میکرده. انسان آن روز اگر توانایی نشخوار ذهنی نداشت، قطعا بقایش مورد تهدید قرار میگرفت. انسان ابراز دفاعی ندارد و در این زمینه بسیار ضعیف است. نه دونده است نه پوستش ویژه است و نه ابزار جنگی در بدن دارد. تمام آن چیزی که باعث قویتر شدن انسان شده «نشخوار ذهن» است. یعنی ذهن است که انسان را ارشد تمام مخلوقات کرده و به بقیه غلبه داده است. انسان وقتی قبیلهای زندگی میکرده، نور نبوده و صدایی که میشنیده را باید به یک انسان یا حیوان درنده تشبیه میکرده ولی «نشخوار ذهنی» کمک میکرده که موجود مقابلش را تشخیص دهد و برای مقابله آماده شود.
ملکمحمد افزود: روانشناسان میگویند انسان به طبع، منفینگر است و میل به فاجعهانگاری دارد و این موضوع به بقایش کنم میکرده که زودتر از بقیه قرار کنند و از خطر رها بشود. «ساپولسکی» در کتاب «چرا گورخرها زخم معده نمیگیرند؟!» درباره اضطراب حرف میزند و میگوید: گورخرها زخم معده نمیگیرند چون فقط وقتی بوی شیر را میشنوند و خودش را میبینند، اضطراب میگیرند و به صورت غریضی فرار میکنند. بعد از آن دیگر هیچ فکری درباره شیر نمیکنند. برای همین زخم معده نمیگیرند و ما انسانها به دلیل نشخوار ذهنی زخم معده میگیریم و وقتی وقایع تمام شده هم نشخوارهایش هست. پس ذهن ما با حقایق کار ندارد و با افکار کار دارد.
* صدای درون اجازه شنیدن هیچ صدای دیگری را نمیدهد
این روانشناس همچنین گفت: یکی از نکات مثبت کتاب این است که نویسنده از هیچ نگاهی درباره نشخوار ذهنی غافل نشده است. صدای درون اجازه شنیدن هیچ صدای دیگری را نمیدهد و به همین خاطر میتوانند ما را از پا دربیاورد. نکته مهم این است نشخوار ذهنی علاوه بر این که مشکلاتی به وجود میآورد، میتواند سودمند هم باشد چون «صدای درون» باعث میشود همه امور روزمره را انجام بدهید.
وی با اشاره به شبکههای اجتماعی گفت: ممکن است در شبکههای اجتماعی دچار «همنشخواری» بشویم چون شبکههای اجتماعی، وقتی دردی نیست هم باعث فراگیری نشخوار ذهنی میشود چون ما نشخوار ذهنیمان را با همه در میان میگذاریم و این باعث شده ما هم دقیقا مثل جامعه آمریکا دچار یک نارضایتی عمومی بشویم.
دکتر ملکمحمد ادامه داد: از هر کس باید در حد خودش انتظار داشت. کتابهای خودیاری برای همه مردم هستند و قرار نیست جای متخصص و رواندرمان را بگیرند؛ فقط قرار است به برخی مسایل عمومی بپردازد و راهحلهایی را بیان کنند. وقتی به مسایل ریشهای میرسیم، نیاز به رواندرمانی داریم و قرار نیست یک کتاب یک فرد افسرده یا وسواسی را مداوا کند. این کتاب در حد خودش میتواند کمک کند اما نمیتواند یک بسته کامل باشد.
وی تصریح کرد: رواندرمانگرها امروزه ترکیبی از درمانها را استفاده میکنند که ممکن است در هیچ کتابی هم نیامده باشد اما ما روانشناسان به عنوان مسکن برای بیمارانمان از کتابهایی که روانشناسان نوشته باشند هم استفاده میکنیم. این کتابهای خودیاری در حد یک تببر عمل میکنند و درمان قطعی نیستند.
* شادی ۴۰۰ میلیاردر آمریکایی با میانگین تفاوتی ندارد
این روانشناس ادامه داد: فقط سی درصد از مردم نیاز به حضور در کلینیک روانشناسی دارند و بقیه میتوانند خودشان مشکلاتشان را حل کنند؛ مثل قدیم که تجربهها باعث درمان مشکلات روانی میشدند. الان ما «روانشناسزده» شدهایم. چون روانشناس زیاد و در دسترس است مشکلات را بزرگ میکنیم و خیلی زود به روانشناس مراجعه میکنیم. حواسمان باشد که فکر نکنیم همه راههای روانشناسی، پیچیده هستند.
دکتر ملکمحمد در پایان گفت: یک روانشناس آمریکایی ۴۰۰ میلیاردر آمریکایی را از نظر سطح شادی بررسی کرده بود و دیده بود شادی آنها با میانگین شادی در آمریکا تفاوتی ندارد. ما باید بپذیریم که «رنج» سهم آدمی است و اگر آدمی رنج نکشد، آدم نیست. ضمنا این کتاب را باید در حد یک کتاب بدانیم.
* این اندیشهها باید از زمان دانشآموزی فراگیر شود
سمانه رحیمی، مجری و کارشناس برنامه نیز در بخشی از این نشست گفت: پایانبندی کتاب خیلی خوب است و بیان تیترواری که در کتاب آمده باعث یادآوری و تثبیت میشود. با خواند این کتاب متوجه میشویم که این اندیشهها چقدر مهم است که باید از زمان دانشآموزی این آموزهها فراگیر شود.
مرضیه یگانه مدیر کتابخانه مرکزی پارکشهر نیز در این نشست گفت: لذتبخشترین نکته برای من، اقبال و استقبال مخاطبان از این کتاب است و بابت انتخاب این کتاب، خوشحالم. کتابهای روانشناسی در بین ردههای کتابخانههای عمومی پرطرفدار است اما برخی از کتابهای روانشناسی عامهپسند هستند و برخی علمی هستند و خوشحالم که علاقه مردم به سمت این کتاب رفته که توسط یک روانشناس متخصص نوشته شده است. ما از بین چند کتاب این کتاب را انتخاب کردیم و خوشحالم که چنین کتابی را که مورد تایید و علمی است را برای این نشست انتخاب کردهایم.
در خلال این نشست، چند نفر از حضار نیز به بیان نظراتشان پرداختند.
پریسا شیرازی گفت: کتاب روان و خوشترجمهای بود. بخشبندی کلی کتاب جالب بود. با این که مباحث روانشناسی سنگین است اما به راحتی می شد به مفهوم نویسنده رسید. به نظرم از نظر ویراستاری اشتباهاتی در کتاب هست که امیدوارم در چاپهای بعدی برطرف شود.
سمیه کریمی نیز گفت: وقتی این کتاب را میخواندم دنبال جواب های بنیادیتری میگشتم و به نظرم رسید که شاید اینها مثل یک مسکن عمل کند. مسائل مهمی در زندگی وجود دارد که سالیان زیادی نشخوار ذهنی میشود و در مدت طولانی شاید نشود با این روشها درمان شد.
مخاطب دیگری نیز گفت: من این کتاب را دیر خواندم و کاش ده سال پیش آن را میخواندم. به نظر من هر کسی باید روش خودش را در مداوای نشخوار ذهنی پیدا کند.