به گزارش مشرق، «کیت کلارنبرگ» روزنامهنگار تحقیقی انگلیسی با انتشار گزارشی با عنوان «رمزگشایی از جنگ آنلاین پنتاگون علیه ایران» نوشته ناآرامیهای اخیر در ایران از خارج تحریک و مهندسی میشوند و با استناد به تحقیقات جدید استدلال میکند که چگونه «کلیک یک دکمه در آمریکا، موجب بروز خشونت در خیابانهای تهران میشود».
این گزارش در وبسایت «کرَدِل» (Cradle) منتشر شده که در ادامه ترجمه آن میآید:
ناآرامیهای اجتماعی اخیر در ایران در واکنش به مرگ «مهسا امینی»، آشکارکننده جنگ پنهانی (علیه ایران) تحت حمایت غرب است که چند جبهه را پوشش میدهد.
درست چند روز پس از آغاز ناآرامیها و اعتراضها در ۱۶ سپتامبر، واشنگتنپست در گزارشی فاش کرد که پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) پس از افشای شماری از حسابهای جعلیاش (ترول و باتها) در فضای مجازی، حسابرسی و ارزیابی گستردهای از تلاشهای آنلاین و عملیاتهای روانی خود را آغاز کرده است؛ این حسابهای جعلی را سنتکام (فرماندهی مرکزی آمریکا در غرب آسیا) اداره میکند.
موسسه گرافیکا (Graphika) و نظارت اینترنتیِ استَنفورد (the Stanford Internet Observatory) ) در پژوهشی مشترک و ۵۵ صفحهای با عنوان «صداهای ناشنیده: ارزیابی پنج سال عملیاتهای نفوذ مخفیِ غرب» نحوه عملکرد این حسابهای جعلی پنتاگون در شبکههای اجتماعی از جمله فضای مجازی ایران را بررسی کردهاند.
عملیات در ایران
ایران در حوزه جغرافیایی و دستور کار سنتکام قرار دارد و با توجه به موقعیت دیرینه جمهوری اسلامی در جایگاه دشمن اصلی آمریکا، شاید مایه تعجب نباشد اگر قسمت چشمگیری از تلاشهای جنگ روانی و اشاعه اطلاعات جعلیِ این بخش از پنتاگون به این سمت هدایت شده باشد.
ایجاد و ساخت رسانههای جعلی که به زبان فارسی محتوا تولید میکنند، مهمترین راهبردی است که کارشناسان جنگ روانی ارتش آمریکا به کار میگیرند. در همین رابطه شماری زیادی کانال، صفحه و حسابهای آنلاین در توئیتر، فیسبوک، اینستاگرام، یوتیوب و حتی تلگرام ایجاد و اداره میشود.
سنتکام در برخی موارد، همچنین روزنامهنگاران و کارشناسان جعلی با «دنبالکنندهها Followers» زیاد در این شبکهها و پیامرسانهای اجتماعی ایجاد کرده که تصویر نمایه (پروفایل) آنها با هوش مصنوعی ساخته شده است.
به عنوان مثال فهیمنیوز ( Fahim News) مدعی بود درباره وقایع در ایران «اخبار و اطلاعات دقیق» ارائه میدهد و مداوم مطالبی را منتشر میکرد که اعلام میکرد «رژیم همه تلاش خود را به کار میگیرد تا اینترنت را سانسور و فیلتر کند» و در نتیجه خوانندگان را تشویق میکرد تا به منابع و وبسایتهای آنلاین بچسبند.
یا «دریچهنیوز» مدعی بود «وبسایت مستقل و بدون وابستگی به هیچ گروه و سازمانی» که «متعهد به ارائه اخبار بدون جهتگیری و بدون سانسور» به مردم ایران است؛ به ویژه اطلاعاتی درباره «نقش مخرب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در همه امور، مسائل ایران و منطقه» منتشر میکرد.
کانالهای یوتیوب مرتبط با آنها هم ویدئوهای کوتاه زیادی را تولید میکردند، با این امید که با فیلمهای اصلی اشتباه گرفته و در شبکههای اجتماعی همهگیر (وایرال) شوند.
ارتش رباتها و ترولها
بخشی از مطالب این رسانههای جعلی تولیدی است، اما بخش زیادی از خروجیهای آنها تغییر و بازنشر مطالب و محتواهای سازمانهای تبلیغاتی مانند «رادیو فردا» و «صدای آمریکا فارسی» هستند. آنها همچنین مطالب شبکه و وبسایت «ایران اینترنشال» را تغییر داده و بانشر میکند که در انگلیس مستقر است و به نظر میرسد از عربستان سعودی کمک مالی دریافت میکند.
مطالب نظرات اشخاص جعلی نیز در این رسانهها منتشر میشود؛ شخصیتهایی که معمولاً برای افزایش اعتبار و اصالت خود، محتوای غیرسیاسی مانند اشعار فارسی و عکس غذاهای ایرانی را منتشر میکنند. این شخصیتها و حسابهای جعلی با مردم عادی ایران در توئیتر وارد تعامل میشوند و اغلب درباره مسائل روز در فضای مجازی با آنها شوخی میکنند.
باتها و ترولهای پنتاگون برای تأثیرگذاری بر ادراک و ایجاد تعامل (با خوانندگان) از تکنیکها و رویکردهای مختلف استفاده میکنند. به عنوان مثال دیدگاهها و مطالبی درباره نقد سیاست خارجی دولت ایران و مسائل اجتماعی منتشر میکردند. کارشناسان و پژوهشگران میگویند هدف این تلاشها نامشخص است، گرچه توضیح واضح آن این است که پنتاگون از این طریق به دنبال ایجاد نارضایتی در میان مردم ایران است.
اعتراضهای سازمانیافته
در حالیکه حسابهای مرتبط با پنتاگون بهشدت از دولت ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انتقاد میکردند، بسیاری از باتها و ترولهای پنتاگون دولت را به خاطر کمبود دارو و غذا سرزنش و در این رابطه مطلب و فیلم منتشر میکردند. در همین حال بسیاری مطالب دیگر تهران را سرزنش میکردند که غذاهایی که مردم ایران نیاز دارند، به لبنان فرستاده میشود. رباتها و ترولها همچنین این روایت را در توئیتر همهگیر کردند که نزدیکی و همکاری ایران و روسیه پیامدهای سیاسی و اقتصادی نامطلوبی برای ایران دارد.
علاوه بر این، ابتکارهایی برای ضربهزدن به جایگاه ایران در کشورهای همسایه از جمله افغانستان و عراق و تضعیف نفوذ منطقهای تهران به کار گرفته شده است. به عنوان مثال، عراق کشوری بود که در ماههای گذشته در کانون توجه ویژه عناصر سایبری پنتاگون بود و دراینباره یادداشتها و مطالبی زیادی در بغداد و شهرهای عراق و ایران منتشر کردند.
از دیگر روایتهایِ جنگ روانی سنتکام، مرتبط با اعتراضها و ناآرامیهایی است که در هفتههای اخیر در ایران رخ داده است. در ماههای گذشته کار اصلی گروهی از باتها و ترولها در فضای مجازی متمرکز بر حقوق زنان بود؛ مطالب زیادی درباره مقایسه فرصتها و امکانات زنان ایرانی و زنان خارج از ایران و همچنین افزایش هزینههای زندگی منتشر شد که نتیجه مستقیم تحریمهای آمریکاست.
با شروع اعتراضها نیز، علیرغم اقدامات خشونتآمیز و خرابیهای گسترده که همزمان شهروندان و مقامات را هدف گرفته، مانند حمله به ماشین آمبولانس، همچنان ادعا میکردند که انگیزه این اقدامات نگرانیهای حقوقبشری است.
همزمان «کارشناسان و روزنامهنگاران» جعلی در فضای مجازی هر گونه نظر و ایدهای مبنی بر اینکه ماهیت اعتراضها فراتر از مسائل بومی و داخلی است، را تحت عنوان «تئوری توطئه» رد میکنند.
جنگِ «رژیم چنج» با ابزارهای مختلف
شواهد روشنِ حمایت و هدایت خارجی اعتراضها در ایران بسیار زیاد است. به عنوان مثال فعالیتهای «مسیح علینژاد» به شکل بیسابقهای با پوشش رسانهای گسترده همراه است، بدون اینکه حتی یک روزنامهنگار یا رسانه این پرسش را مطرح کند که آیا نقش او در این اعتراضهای ظاهراُ مردمی و محلی با دخالتهای خصمانه خارجی مرتبط است یا خیر.
افزون بر این خود علینژاد، عکس دیدارش با «مایک پمپئو»، رئیس پیشین سازمان سیا آمریکا را منتشر کرده و طی قراردادی با دولت آمریکا از سال ۲۰۱۵ مبلغ ۶۲۸ هزار دلار از دولت آمریکا دریافت کرده است؛ بخش زیادی از این بودجه را «سازمان رسانههای جهانی آمریکا» واریز میکند که مسئول نظارت بر پلتفرمهای تبلیغاتی مانند «رادیوی آزاد اروپا» و «صدای آمریکا» است.
در عصر همهگیری و شیوع اخبار جعلی و طعمههای کلیکی، شاید مجموعه چنین مطالبی در شبکههای اجتماعی بیضرر و معتبر به نظر برسند، اما هنگامی که جمعآوری و تجزیه و تحلیل شوند، سلاحی قوی و بالقوه خطرناک را شکل میدهند و مشخص میشود که یکی از سلاحهای پنتاگون در زرادخانه «تغییر-رژیمی» اش است.