به گزارش مشرق، «مردانگیهای ایرانی در فضای مجازی: سنخها، گفتمانها و منازعات»[۱] عنوان مقالهای است که «محمد سعید ذکایی» استاد گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی و «سیمین ویسی» دانشجوی دکتری جامعهشناسی فرهنگی به رشته تحریر درآوردهاند. نویسندگان در این مقاله با اتکا به روش قومنگاری مجازی و تحلیل نشانهشناختی و مضمونی به دنبال شناسایی سنخهای مردانگی در فضای مجازی، گفتمانهای حاکم بر آنها و روابط میان آنها بودهاند.
مفهوم مردانگی در عصر جدید
جنسیت پایهایترین زمینهای است که با آن شخصیت افراد را هویتیابی میکنیم. تحولات در عرصه جنسیت هم زاییده تحولات ساختاری است و هم میتواند بر بسیاری از جنبههای فرهنگی اثر بگذارد. مردانگی به نقشهای اجتماعی، رفتارها و معانی تعیینشده برای مردان در هر جامعه معینی در هر زمان اشاره دارد که در نهادهای جامعه و از طریق تعامل روزانه افراد تولید میشود.
به دلیل تمرکز محققان بر مطالعات زنان که اغلب با ابژهسازی آنان همراه است مطالعات مردانگی در کشور مغفول مانده است
در سال اخیر دسترسی مردان به کار دائمی کاهش یافته و همین مساله بر بسیاری از نقشهای آنان در حوزه خصوصی و عمومی و نیز سبک زندگی آنان تاثیر گذاشته که از آن با نام بحران مردانگی یاد میشود. بحران مردانگی را میتوان نتیجه این دانست که «موقعیت مردان در حوزههای کار، تحصیل، جرم، خانواده، جنسیت و سلامت، مسالهآمیز شده است».
از طرفی جاناتان راثرفورد به نقل از گیدنز به تصویر جدیدی از مردانگی که موسوم به «مرد نوین» است و از دهه ۱۹۸۰ به خصوص در رسانهها دیده میشود، اشاره میکند. بهطور کلی از دهه ۷۰ میلادی مطالعات مردانگی در جهان رواج یافته است. گرچه این تحولات ساختاری با چند دهه تاخیر در کشور ما نیز اتفاق افتادهاند اما به دلیل تمرکز محققان بر مطالعات زنان که اغلب با ابژهسازی آنان همراه است مطالعات مردانگی در کشور مغفول مانده است.
فضای مجازی ایرانی در دهههای اخیر توانسته بازنمایی این تحولات را در چندگانه شدن مردانگی، به عنوان مفهومی که هم بر نقش و هم مجموعهای از ارزشهای همراه با آن دلالت دارد، نشان دهد. یکی از مهمترین موضوعات، پرداختن به چندگانگی به وجودآمده در تعریف مردانگی است؛ به طوری که صحبت کردن از مردانگی به عنوان طبقهبندیِ یکدست تقلیلگرایی به شمار میآید. این یکدستی مردانگیها در عین تنوع به دلیل روابط گفتمانی حاکم بر جنسیت در جامعه ایرانی دیده میشود.
رصد و بررسی مردانگی از صفحههای مجازی
پژوهش حاضر به روش قومنگاری مجازی صورت میپذیرد. در این روش کردارهای فرهنگی در فضای مجازی مورد مطالعه قرار میگیرد تا شباهتها و تفاوتهایشان را درک کنیم. جامعه آماری شامل کلیه افرادی است که در شبکههای اجتماعی اینستاگرام، فیسبوک (متا)، توئیتر، یوتیوب و تلگرام، صفحه یا گروه عمومی حضور داشتهاند.
این پژوهش در گام نخست به بررسی تصاویر و نوشتههای آنها شامل بیوگرافی و سایر خودمعرفیهای موجود در صفحههای مجازی میپردازد. در بازه زمانی بیش از یک سال این صفحهها در صبح، ظهر یا شب انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفته است.
مردانگیهای ایرانی در فضای سایبر، نمودهای گوناگونی دارد؛ از مردانگی هژمونیک و نوهژمونیک تا حاشیهای و فرودست
برای تجزیه و تحلیل این دادههای حاصل از مشاهده غیرمشارکتی، از تحلیل نشانهشناسی و مضمون استفاده میشود. در تحلیل نشانهشناختی ارزش نشانه از راه روابط همنشینی و جانشینی که زمینه ساختاری را ارائه میدهند که در آن علائم معنا پیدا میکند، مشخص میشود.
پیشفرض این پژوهش وجود آگاهیهای مخدوشی است که میتوانند بر مردانگیها و غیرمردانگیها اثر منفی داشته باشد. در پژوهش با نگرش انتقادی نسبت به گفتمانهای حاضر در جامعه اعم از گفتمانهای متعارف حاکم بر رسانه رسمی، سیاستگذاریها، خانواده، شبکههای اجتماعی جدید و مانند این و با دست یافتن به عمیقترین جنبههای روانشناسی اجتماعی در روابط میان آنها سعی شده ایدئولوژیهای موجود در تعاریف مردانگی برملا شود.
یافتههای پژوهش؛ انواع مردانگی
مردانگیهای ایرانی اعم از مردانگی هژمونیک در فضای سایبر، نمودهای گوناگونی دارد. در این بخش شکلهای عمده این صورتها به همراه گفتمانها، تحولات و منازعاتی که با آنها همراهند مورد بحث قرار میگیرند:
۱-مردانگی هژمونیک
مردانگی هژمونیک که احتمالا میتوان آن را بهواسطه تداوم تاریخی و بسامد رایجترین جلوه مردبودگی به شمار آورد، اشکال و جلوه چندگانه زیر را به خود میگیرد:
الف)پدرانگی قدرتمند و تمرکزگرا: پدرانگی قدرتمند و تمرکزگرا در تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران و خاستگاه ژئوپولوتیک کشور ایران ریشه دارد. پدری که تمام مسئولیتهای جمعی و ترسها به او منتقل شده و بنابراین مقدس است. البته تقدس این شخصیت، اشباع خواهد شد زیرا شخصیت نوعیِ ایرانی برای تخفیف هراسهای دائمی و سلب مسئولیت از خود به او پناه برده است.
صورت جدید که جایگزین میشود، تنها در صفات عرَضی با او متفاوت است. صورت بینامتنی آن را میتوان در «پدرهای تمرکزگرای بدیل» دید؛ علاوه بر شخصیتهای سیاسی حال و گذشته که نمونههای اصلی این نوع مردانگی هستند، تمام گروههای متخاصم سیاسی، مذهبی و حتی هنری بهطور مداوم و متقابل در حال ارائه بدیلهای خود هستند.
به دلیل غالب بودن فضای نمایشی و مصرفی در اینستاگرام، مردانگی به سمت مردانگی هژمونیک جدید متمایلتر شده است
حتی مردانگیهای فرودست با پیروی از آنها تلاش دارند تا از وجههای که در پدرانگی قدرتمند تمرکزگرا وجود دارد، سود ببرند و به سرکوب غیرمردان بپردازند. همواره میان نیروهای استراتژی و تاکتیک نبردی است که هر کدام الگوهای مرد نظر خود را مطرح سازند اما در نهایت الگوی مد نظر، سرکوبکننده غیرمردان است.
ب) مردانگی موفق و معیار: تصویری که این نوع مردانگی ارائه میدهد بر تخصص او تاکید دارد. در جامعهای که آرمان «خود-تحققبخشی» از مهمترین ارزشهای پذیرفته شده است، فردی که توانسته در زمینه مادی همچون ثروتاندوزی، کسب شغل پردرآمد و دارای منزلت اجتماعی بالا و نیز کسب سرمایه فرهنگی همچون تحصیلات موفقیت کسب کند، «معیا» تلقی میشود. سایر مردانگیها با ایجاد تعاریفی همچون خودنماییهای ظاهری و بدننمایی به دنبال رقابت با این گروه هستند اما معمولاً ناکام میمانند.
ج)مردانگی قهرمان: فضای مجازی به عنوان بدیل رسانههای رسمی میتواند محل مناسبی برای مردانگی قهرمان باشد که برخی ویژگیهای تاریخی گروههای عیاران از جمله طرفداری از ضعیفان و ایستادن در برابر قدرت را دارد. فعالان مدنی، فعالان صنفی، ورزشکاران، برخی چهرههای هنری و حتی گمنامترین افراد در صورتیکه ثابت شود از ویژگیهای رفتاری همچون عدالتطلبی برخوردارند قهرمان تعریف میشوند.
از طرفی مردانگی قهرمان گاهی در ورزشکار بودن که تاکید آن بر ماهیچههای ورزیده و مردانه است تجلی یافته و به عنوان ایدهآلی مردانه مطرح میشود.
د) مردانگی دینمدار: ظاهر دینی که در داشتن ریش، پوشیدن لباسهای ساده با یقههای بسته، انگشتر عقیق و مانند آن وسبک زندگی دینمدار نمایان میشود از ظاهریترین خصوصیات این نوع مردانگی است. در سبک زندگی دینمدار مهمترین چالش جنسیتی، خانواده دینی شامل تعدد فرزند و گاه مساله چندهمسری است.
مردانگی دینمدار را میتوان به سه گروه عاشقمسلک که نگاهی عارفانه به زندگی دارند، ولایتمداری که قرائت رسمی حاکمیت از مردانگی و به طور کلی زندگی را پذیرفته است و بنیادگرا تقسیم کرد. بنیادگرایان دینی حتی گاهی از قرائتهای رسمی حاکمیت از دین فراتر رفته و بازگشت متنگرایانه به اصل دین را آرمان خود میدانند.
۲-مردانگیهای بدیل مردانگی هژمونیک
کمپینها و هشتگهایی با مضمون حمایت از زنان تنها در زمانهای خاص همچون هنگامیکه موردی از ظلم علیه زنان بهوجود آمده باشد یا اجماع بینالمللی برای مسالهای باشد (همچون کودک همسری) نمود مییابند. در مورد مسائل حقوقی حوزه خصوصی مانند امنیت زنان در برابر خشونتهای خانگی، تساوی دیه زن و مرد، سهمالارث، حضانت فرزند، شرایط ضمن عقد (حق تحصیل و کار پس از ازدواج و مانند این) حرکتی شکل نمیگیرد و به شکل مقطعی شاهد هشتگی همچون «نه به ازدواج با کودکان» هستیم.
علاوه بر این به دلیل دوقطبی شدن فضا، بلافاصله واکنشهایی از سوی گروههای بنیادگرا و سنتگرا به وجود آمده که با گفتوگوهای خشونتآمیز و هزلآمیز همچون واکنشها به «هشتگ من نیز» سعی در به حاشیه بردن مطالبه مورد نظر دارند. در چنین شرایطی زنان نیز معمولاً در مقابل هرزهگوییها یا سکوت میکنند و یا به گفتن فانتزیها و بیپرواییهای جنسی، عشقپروری و نشان دادن نیاز خود به ازدواج (یا شریک جنسی) میپردازند.
مردان فرودست و حاشیهای نیز برای معرفی یا ارتقای تصویر خویش و یا حتی وام دادن عناصر فرهنگیشان به سایر مردانگیها تلاش میکنند
کاربران نسل دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی که تجربه احساس بیعدالتی دارند به صورت مقطعی به صحبت در مورد خشونت علیه زنان در روزهای خاص مانند روز جهانی نه به خشونت علیه زنان و نارنجی کردن پروفایل، سخن گفتن از حقوق زنان و مانند آن میپردازند.
۳-مردانگی همدست
از نظر عددی بیش از گروههای دیگر بوده و شامل زیرسنخهای زیر است:
الف)مردانگی لذتطلب فارغ از تعهد: تخیل در فضای مجازی بستر این نوع مردانگی است. در هدونیسمِ مدرن افراد در ساخت خود غیرواقعیشان، بیشتر شبیه به یک هنرمند هستند؛ فردی که تصورات را از حافظه یا محیط موجود میگیرد و به مرتبسازی دوباره و ارتقای آنان در ذهن خویش به چنان روشی که خوشاینِد شوند میپردازد.
ب)مردانگی نظرباز و تمامیتطلب: در این نوع از مردانگی به شکلی غیرواقعی و تخیلی فرد صاحب همه زنان ثروتمند و معروف جهان است. این مالکیت تخیلی در دنیای مجازی و واقعی باعث رواج نظربازی و ارضای چشمی در میان مردان شده است.
با مقاومت در برابر شرایط فرهنگی و به خصوص اقتصادی جامعه همچون تورم بالا، بیکاری و عدم امکان ازدواج، فرد از مکانیسم دفاعیِ تحریف و شکلدهی واقعیت بهگونه ای که با نیازهای درونی او سازگار باشد، استفاده میکند.
ج)مردانگی هرزهگو: هرزهگویی واکنشی نسبت به ناکامیهای نسلهای دهه ۶۰ و ۷۰ بوده که بسیاری از سیاستگذاریهای نادرست و مقدسسازیها را تجربه کردهاند و اغلب با خشم و نفرت و نقض تابوهای جنسی و سیاسی و گاه ترکیب درهم تنیده آنها همراه است.
د)مردانگی عاشقنما (دونژوان): مردان ایرانی به دلایلی همچون نقش بیشتر مادران در تربیت فرزند، فرهنگ مردسالار، پرزمینه بودن فرهنگ ایرانی و نیز محدودیتهای فرهنگی، زمینه زیادی برای دونژوان بودن دارند و فرهنگ ایهامبرانگیزترِ مجازی آن را به شدت گسترش میدهد.
مردان چه سنتی و چه مدرن، با گفتن سخنان دو پهلو، شعرنویسی، تعریف و تمجید مودبانه و یا حتی غیرمودبانه از ویژگیهای زنان و خصوصا ویژگیهای ظاهری، گفتن سخنان عاشقانه در لفافه یا به صورت مستقیم سعی در ایجاد احساس قدرت در خود دارند. فضای مجازی به دلیل ارتباط بیحد و حصر با جنس مخالف و نیز امکان گفت وگو، خودابرازی و نیز خیالپردازی مکان مناسبی برای عاشقنماها است.
مردانگیهای ایرانی سعی در حل کردن عناصر هویتی قدیم و جدید همچون دیانت، ملیت و تجدد دارند
۴-مردانگیهای فرودست
الف)مردانگی جاهلمآب: روحیه لوطیمسلکی، اهمیت مرام و رفاقت، تاکیدگذاری بر شخصیتهای دینی یا ارزشهایی همچون تقدس پدر و مادر، ظاهر خشن مردانه و در برخی موارد خشونتهای رفتاری (داشتن خالکوبیهای خشن و نامرتب، ظاهر بههمریخته و خشن، نمایش سلاح سرد وگرم و مانند این از ویژگیهای مردانگی جاهلمآب به طور کلی است.
مردانگی جاهل مآب در نسل جدید توانسته در فضای مجازی بازنمایی گستردهای داشته باشد. آنها از طرف حکومت رسمی به عنوان خرده فرهنگ انحرافی (شرور، اراذل و اوباش و مانند این) شناخته میشوند.
ب)مردانگی لوطیمنش (لاتی تعمیمیافته): مردانگی لوطیمنش نسخه شایعتر مردانگی جاهل مآب است ولی لزوما به معنای قرار داشتن فرد در دسته لوطیها نیست. فرد در صفحه خود به طور مداوم در مورد رفاقت، بیوفایی دنیا، زنان و معشوقهای بیوفا سخن میگوید و حتی تصاویر تزئینی زنان زیبا در این صفحات یافت میشود اما اثری از همسر و زنان خانواده او نیست و به عبارتی هویت زن او محذوف است.
با توجه به اینکه این روحیه در ناخودآگاه جمعی بسیاری از ایرانیان، فارغ از طبقه اقتصادی و فرهنگی وجود دارد، به جرات میتوان گفت که در زمان اوج گرفتن نارضایتیها در هر برهه از تاریخ این گروه و به طور کلی این فرهنگ به الگوی مرجع تبدیل شده و همپوشانی بسیاری با مردانگی تمرکزگرا و قهرمان مییابند. به عبارتی لوطیمنشی از جنس تاکتیک است، گرچه همانطور که گفته شد هم قدرت و هم مقاومت را توامان در خود دارد.
۵-مردانگیهای حاشیهای
الف)مردانگی دگرباش: به دلیل تابوهای دینی و زمینههای فرهنگی و نیز به دلیل سیاستگذاریهای فرهنگی مقدسساز از سوی حاکمیت، وجود این مساله در میان مردم و حاکمیت نفی شده است.
فرهنگ ایرانی به دلیل پیچیدگی و حضور دائمی قدرت/مقاومت در تمام عرصهها به روابط میان مردانگیها شکل ویژهای بخشیده است که در فضای مجازی بسیار قابل توجهتر و نمایانتر است
ب)ترنسها: در مورد ترنسها نیز معمولا از دو مکانیسم طرد یا حذف استفاده میشود. برخی از ترنسها با شجاعت و به شکل مقاومتآمیزی تصویر خود و زندگی روزمرهشان را به نمایش میگذارند.
۶-مردانگی هژمونیک جدید
با شروع بحران مردانگی و تسخیر نشانگان فرهنگی مردانه از قبیل رقابت، استقلال و فردگرایی از سوی زنان، مردان دچار بحران هویت مضاعف گردیدهاند. بیپروایی، داشتن روابط متعدد همزمان یا پیوسته با جنس مخالف، استقلال مالی، نمایش بدن ورزشکار، استفاده از زبان مخفی و هرزهگویی از جمله ویژگیهای مردانه است که به تدریج با حضور زنان در جامعه در زمره ویژگیهای زنان نیز قرار گرفتهاند.
با کمک صنعت مد برای مصادره دوباره فضای مردانه و در نتیجه تسکین آلام ناشی از بحران مردانگی، مکانیسمی در جریان است؛ بازتعریف نشانگان مردانگی هژمونیک و ریختن آنها در قالب جدیدی که عناصری از مردانگی هژمونیک سنتی و جدید را در خود دارد. گذاشتن ریشهای مختلف و رواج آن در بین جوانان و تاکید دوباره بر اندام ورزشکارگونه، در کنار برخی عناصر زیباییشناختی که از مدهای زنانه وام گرفته شدهاند مانند پوشیدن شلوار تنگ و فاقکوتاه، کفش کالج و به طور کلی کفشهای ظریفتر، زدودن موهای بدن، استفاده از خالکوبی و زیورآلات نشان دهنده این چرخش مردانگی برای تصاحب دوباره نشانگان مردانگی و قدرت مردانه به طور کلی است.
نتیجهگیری
۱-به دلیل غالب بودن فضای نمایشی و مصرفی در اینستاگرام، مردانگی به سمت مردانگی هژمونیک جدید متمایلتر شده است، اگرچه صورتهای همدست نیز به دلیل تصویری و بینامتنی بودن فضای مجازی توانستهاند خود را مطرح سازند.
۲-مردان فرودست و حاشیهای نیز برای معرفی یا ارتقای تصویر خویش و یا حتی وام دادن عناصر فرهنگیشان به سایر مردانگیها تلاش میکنند. توئیتر و شبکههایی از این دست به دلیل نقدمحور بودن و با استفاده بیشتر از برخی ویژگیهای فضای مجازی همچون آیکونیک بودن، بینامتنیت، مقایسهای بودن و مانند این بستر مناسبی برای طرفدارن پدرانگیهای قدرتمند تمرکزگرا، مردان قهرمان، مردان متخصص، فعالان ضدتبعیض، لوطیمسلکها و حتی مردانگیهای حاشیهای هستند.
۳-فرهنگ ایرانی به دلیل پیچیدگی و حضور دائمی قدرت/مقاومت در تمام عرصهها به روابط میان مردانگیها شکل ویژهای بخشیده است که در فضای مجازی بسیار قابل توجهتر و نمایانتر است. برخی از صورتها به عنوان سنخهای جهانشمول دیده شدند، با وجود این برخی نیز ریشه در فرهنگ ایرانی داشته و متاثر از ساختارهای جامعه ایرانی هستند.
۴- مردانگیهای ایرانی سعی در حل کردن عناصر هویتی قدیم و جدید همچون دیانت، ملیت و تجدد دارند. این ترکیب عناصر در زمینهای وسیع و در ملغمه میان ساختارهای کلان اقتصاد سیاسی و فرهنگی - تاریخی ایرانی با تمامی هنجارهای اخلاقی پذیرفته شده صورت میگیرد و بنابراین دارای پیچیدگیهای منحصر به خویش است.
پینوشت
[۱]ذکایی، محمد سعید، ویسی، سیمین. «مردانگیهای ایرانی در فضای مجازی: سنخها، گفتمانها و منازعات»، مجله جامعهشناسی ایران، دوره ۲۲، شماره ۳، مهر ۱۴۰۰.