کد خبر 13825
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۸۹ - ۱۷:۵۲

انتقادات محمود احمدي‌نژاد از روسيه و رويه تعاملي اين کشور با ايران که خلال ماه‌هاي اخير به نحو ملموسي در هم‌سويي با فشارهاي غرب عليه تهران قرار گرفته، بار ديگر ضرورت بازنگري در تعاملات ملال‌آور با روسيه را خاطر نشان کرد.

به گزارش مشرق، اين سخنان که اقدامي بايسته در راستاي دفاع از منافع ملي و مشروع ايران بود، مي‌تواند به عنوان اصلي براي بازنگري در روابط با روسيه در نظر گرفته شده و راهنماي عملي براي بازتنظيم روابط با اين کشور باشد.
ايراس با عنايت به اين انتقادات که چندي پيش نيز تکرار شده بود و همچنين تأکيد برخي نخبگان و سياست‌مداران کشورمان بر ضرورت برساخت چهارچوبه‌اي جديد براي روابط با روسيه، گفت وگويي را با مهدي فتحي، کارشناس مسائل اروپا انجام داده که مشروح آن در ادامه از نظر مي‌گذرد:

جناب فتحي، ارزيابي شما از انتقادات اخير احمدي‌نژاد از روسيه به واسطه عدم تحويل اس‌300 به ايران چيست؟
اين دومين باري بود که رئيس‌جمهور کشورمان با لحني شفاف و روشن رويکرد روسيه نسبت به ايران را مورد انتقاد قرار داد، به نحوي که مي‌توان اين صراحت را حداقل طي سال‌هاي اخير بي‌سابقه دانست. اين سخنان نشان دهنده آن است که تهران از سياست‌هاي مسکو در قبال خود در حوزه‌هاي مختلف به ويژه موردي که احمدي‌نژاد به آن اشاره کرد يعني عدم اجراي قرارداد اس‌300 خشنود و راضي نيست. روس‌ها در اين زمينه به نحو آشکاري خلف وعده کرده‌ و قراردادي که به صورت رسمي با ايران منعقد کرده‌اند را به صورت يک‌جانبه تعليق کرده‌اند. لذا ايران از اين حق برخوردار است که پس از امضاء قرارداد رسمي با يک طرف خارجي، اگر اين کشور اين قرارداد را اجرا نکنند از آن انتقادات صريحي به عمل آورد. به ويژه اين که دولت روسيه در گذشته همکار‌ي‌هاي گسترده‌اي با ايران داشته و در حال حاضر نيز همکاري مسکو با تهران گسترده است. لذا ايران انتظار دارد که قراردادهايي را که با روسيه در حوزه‌هاي مختلف از جمله اقتصادي و نظامي منعقد کرده، اجرا شده و روس‌ها به مفاد اين قراردادها پايبند باشند.

احمدي‌نژاد در سخنان خود لغو قرارداد را «يک‌طرفه و غير‌قانوني» دانستند، اما طرف روس تأکيد دارد که اين اقدام در راستاي تحريم‌هاي بين‌المللي عليه تهران انجام گرفته است. ديدگاه شما در اين خصوص چيست؟
به نظر من استدلال دولت روسيه، استدلال قابل قبولي نيست، چرا که بيشتر از چند ماهي نيست که تصويب قطعنامه شوراي امنيت مي‌گذرد، حال آن که قرارداد اس‌300 در سال 2005 امضاء شده و روسيه 5 سال فرصت داشته تا اين موشک‌ها را در اختيار ايران قرار دهد و به اين اقدام مبادرت نکرده است. اکنون نيز تأکيد مي‌کنند که اقدام آنها در تعليق اين قرارداد حسب مفاد قطعنامه شوراي امنيت است که اين استدلال کاملاً غير منطقي است. بايد به اين مهم توجه داشت که روس‌ها در ساير قراردادهاي خود با ايران نيز بر اساس توافقات دوجانبه عمل نکرده‌اند. در اين زمينه مي‌توان به نيروگاه اتمي بوشهر اشاره کرد که سال‌ها پيش قرارداد آن منعقد شد و اين نيروگاه تازه در مرحله سوخت‌گذاري قرار گرفته و اين فرآيند نيز طولاني شده است. بايد گفت که اين شيوه، ماهيت تعاملي دولت روسيه در همکاري با ايران است که قراردادهاي دوجانبه آن با ايران همواره توأم با تأخير و اخلال است. روسيه يا اين قراردادها را اجرا نمي‌کند و يا استدلال‌ها سستي را براي توجيه تأخير اجراي اين قراردادها عنوان مي‌کند.
اين شيوه تعاملي روس‌ها در گذشته نيز جريان داشته و هم‌کنون نيز با همان ماهيت تکرار مي‌شود. اگر اغراق نکنيم، مي‌توان انتظار داشت که اين رفتارها در آينده نيز در قبال ايران تکرار شود. افزون بر اين بايد به اين نکته اشاره کرد که موشک‌هاي اس‌300 کارويژه دفاعي داشته و تهاجمي نيستند. لذا اينکه فشار خارجي روس‌ها را مجبور به خودداري از همکاري دفاعي با تهران و عدم تحويل اين موشک‌ها به ايران کرده باشد، پذيرفتني نيست. لذا اين تصميم مسکو کاملاً سياسي و غيرحقوقي است و هرچند شايد در حال حاضر، اندکي افراد استدلال روسيه در خصوص ارتباط لغو قرارداد اس‌300 با قطعنامه شوراي امنيت را بپذيرند، اما اين سئوال پيش مي‌آيد که چرا روس‌ها طي مدت پيش از تصويب اين قطعنامه اقدام به تحويل اين موشک‌ها به ايران نکرده‌اند. چرا روسيه تعهدات خود در خصوص نيروگاه بوشهر را در موعد مقرر به پايان نرسانده و چرا در قراردادهاي ديگر خود با ايران به صورت شفاف و پيش‌بيني‌پذير عمل نکرده است. لذا به نظر مي‌رسد استدلال روسيه ضعيف و کاملاً سياسي است و به ويژه به تعاملات اين کشور با امريکا و دنياي غرب ارتباط دارد. به نظر من، روسيه از ايران به عنوان يک ابزار در رابطه تعاملي خود با غرب به ويژه امريکا استفاده مي‌کند. در اين معادله، هرگاه روابط اين کشور با امريکا از جمله در دوره اوباما گرم شده، همکاري روسيه با ايران سست شده و در مقابل، هرگاه روسيه از جمله در دوره بوش مورد تهاجم غرب قرار گرفته، همکاري‌هاي گرم‌تر و صميمانه‌تري را با ايران در دستور قرار داده است.

احمدي‌نژاد در سخنان خود در اشاره به قرارداد اس‌300 تصريح کرد؛ «اين قرار‌دادها معتبر است و بايد اجرا شود». تأکيد احمدي‌نژاد بر «بايستگيِ» اجراي قرارداد اس‌300 در حالي صورت مي‌گيرد که مدويديف در فرمان رسمي خود در 22 سپتامبر تعليق اين قرارداد را اعلام کرده است. ديدگاه شما در خصوص آينده اين قرارداد چيست؟
اينکه سرانجام اين قرارداد چه خواهد شد، چندان مشخص نيست. تاريخ روابط ايران و روسيه نشان مي‌دهد که تهران در روابط خود با مسکو در حوزه‌هاي مختلف از جمله در حوزه دفاعي نمي‌تواند به روسيه اعتماد کامل کند. اما بايد توجه داشت که اين بي‌اعتمادي از جانب روس‌ها به ايران نيز است. پرواضح است که روس‌ها نمي‌پذيرند که يک کشور قدرتمند در مجاورت آنها وجود داشته باشد. کشوري که متفاوت از آنها مي‌‌انديشد و سياست‌هاي مستقلي را در منطقه دنبال مي‌کند. آنها اين بي‌اعتمادي را در روابط خود با ايران نشان داده‌اند. لذا به نظر من ايران بايد سياست خود را در قبال روسيه به همان ترتيبي که مسکو سياست خود را در قبال ايران تنظيم مي‌کند، تنظيم نمايد. اگر آنها رابطه با ايران را يک رابطه همسايگي و دوستانه نمي‌انگارند، هيچ لزومي ندارد که ايران نگاه مثبتي به همکاري با روسيه داشته باشد. تأکيدات رئيس‌جمهور در سخنراني خود در بجنورد نيز نشان دهنده آن است که ايشان از حقوق مردم و دولت ايران دفاع کرده است. وقتي که قرارادي بين دو کشور امضاء مي‌شود، حتماً در متن قرارداد شرايطي براي لغو قراراد و تعامل دو طرف براي رفع اختلافات پيش‌بيني مي‌شود، لذا اگر يک‌ طرف به صورت يک‌جانبه اقدام به لغو قرارداد مي‌کند، بايد خسارات پيش‌بيني شده را به طرف متضرر بپردازد.

با اين ملاحظه آيا بايد قرارداد اس‌300 را کاملاً خاتمه يافته دانست؟
اين نتيجه‌گيري کاملاً درست است. به نظر مي‌رسد که دولت ايران بايد بر اساس همان اصل «نه شرقي، نه غربي» سياست مستقلي را در عرصه خارجي پي بگيرد. يعني بيش از اينکه در اين عرصه مهم به روسيه اتکاء داشته باشد، به توانايي‌هاي داخلي و نيز تعامل برابر با ساير قدرت‌هاي مهم در عرصه بين‌الملل از جمله هند، مالزي، چين و يا کشورهاي ديگر توجه کرده و در اين بين به اصل رابطه بر اساس احترام و منافع متقابل عنايت داشته باشد. لذا با مرور پيشينه منفي روابط ايران و روسيه چه در دوره تزاري، شوروي و پساشوروي، مي‌توان دريافت که هميشه اين بي‌اعتمادي از جانب روسيه به ايران وجود داشته و هميشه روس‌ها در همکاري با ايران خلل‌هايي را ايجاد کرده‌اند. اين رويه روس‌ها مختص نظام جمهوري اسلامي نيست، بلکه اين روش تعاملي در دوره‌هاي پهلوي، قاجاري و پيش از آن نيز تکرار شده است. لذا نبايد اين رويه را تنها به فشارهاي غرب بر روسيه مرتبط کرد، بلکه بايد توجه داشت که نگاه روسيه به ايران همان نگاه سنتي است، لذا ايران بايد با تقويت مؤلفه‌هاي قدرت خود از جمله با تبديل شدن به يک قدرت بزرگ اقتصادي منطقه‌اي، نسبت به تعديل رفتار روسيه نسبت به خود اقدام کند. تا زماني که روس‌ها در سياست خارجي احساس کنند که ما به آنها نياز داريم، به همين رفتار خود ادامه خواهند داد.

احمدي‌نژاد ضمن انتقادات خود در اشاره به روسيه تأکيد کردند؛ «اگر آنها (قرارداد اس‌300) را اجرا نکنند، ملت ايران حقوق و خسارت‌هاي خود را از آنها خواهد گرفت». با عنايت به برخي انتقادات به دولت ايران مبني بر عدم تلاش عملي براي دريافت خسارت از عراق به خاطر تحميل جنگ هشت ساله به ايران، اين سخنان احمد‌ي‌نژاد تبليغي و غيرعملي دانسته مي‌شود. ديدگاه شما در اين خصوص چيست؟
اينکه ما با بزرگ‌نمايي حوادث گذشته به دنبال دريافت خسارت و غرامت باشيم، شايد در شرايط حاضر چندان کارآمدي نداشته باشد. در مقابل، اگر ما در داخل متحد باشيم و سياست منسجمي را در عرصه خارجي به نمايش بگذاريم، مي‌توانيم با طرح تاريخ و درس از تاريخ سياست‌هاي بهتر و بهينه‌تري را براي آينده طراحي کنيم. لذا به نظر مي‌رسد بهتر آن است که تاريخ روابط خارجي خود با روس‌ها، امريکا‌يي‌ها، انگليسي‌ها و ساير کشورها را بررسي کرده و از درس‌هاي آن در آينده استفاده کنيم. در خصوص دريافت غرامت از روسيه به واسطه لغو يکجانبه قرارداد اس‌300 نيز بايد اشاره کنم که بايد اراده منسجمي براي دريافت غرامت از اين کشور وجود داشته باشد و تدابير عملي نيز در اين رابطه انديشيده و در دستور کار قرار گيرد. در اين ميان، اينکه ما در آينده به روسيه اعتماد نکنيم و هشدار به روس‌ها در خصوص اينکه ايران اجازه تکرار اين رويه را نسبت به خود نخواهد داد، خود بزرگ‌ترين غرامتي است که از مسکو مي‌توان گرفت. همان طور که اشاره کردم، تاريخ روابط دو کشور در دوره‌هاي مختلف نشان داده که روس‌ها در حوزه راهبردي از جمله دفاعي هيچ مزيتي را در اختيار ايران نخواهد گذاشت و اين مسئله در حال اثبات شدن است.
در مورد قرارداد اس‌300 نيز با عنايت به اينکه قرارداد منعقد شده و ايران پيش‌پرداخت اين قرارداد را نيز پرداخت کرده، لذا اين پيش‌پرداخت بايد بازپرداخت شده و خسارت‌هاي ديگري که در متن قرارداد پيش‌بيني شده نيز به ايران پرداخت شود. اما اينکه اين مسئله غرامت جگونه عملياتي شود، مسئله‌اي است حقوقي و بايد حقوق‌دانا‌ن اين مسئله را بررسي کنند. در اين ميان، براي رفع اين اختلاف مي‌تواند از طريق گفتکو، مساعي جميله، دادگاه و يا راه‌کارهاي قانوني که موجود است استفاده شود. اما به نظر من به عنوان يک تحليل‌گر سياسي، همين که ما از گذشته درس بگيريم و ببينيم که بيگانگان چگونه با ما رفتار کرده‌اند، به نظر من بزرگ‌ترين سرمايه خواهد بود. يعني وقتي تاريخ به ما نشان داده که به يک کشور نمي‌توان ‌اعتماد کرد، ما در آينده به آن اعتماد نکنيم.

پيش از اين نيز موضوع دريافت غرامت از مسکو به واسطه خسارات وارده به تهران از ناحيه اشغال ايران در جريان جنگ جهاني دوم از سوي شوروي مطرح شده بود که ظاهراً مسکوت مانده است. در اين بين، برخي از معتقدان به وجود تعامل راهبردي ميان تهران و مسکو، با اشاره به مزيت‌هاي کلان‌ روابط با روسيه بر اين اعتقادند بايد موضوع غرامت‌گيري از روسيه را ناديده گرفت. ديدگاه شما در اين خصوص و امکان غرامت‌گيري از روسيه چيست؟
اساساً گرفتن غرامت در صحنه بين‌المللي اقدامي سخت و دشوار است. حتي در مواردي که دولت‌هاي استعماري عملکرد زشت تاريخي خود را پذيرفته‌اند، صرفاً به عذرخواهي بسنده کرده و غرامت قابل توجهي را به دولت‌ متضرر نپرداخته‌اند. همان طور که اشاره کردم، طرح و يادآوري گذشته مي‌تواند به افزايش آگاهي‌هاي مردم و نخبگان از روندهاي فعلي کمک کرده و راهنماي عملي براي آينده باشد. لذا مداقه در گذشته روابط ايران با روسيه نشان خواهد داد که چرا روس‌ها هم‌اکنون در خصوص قرارداد اس‌300 و يا نيروگاه بوشهر با ايران چنين رفتاري را دارند. لذا «گذشته بايد چراغ راه آينده باشد» و نخبگان و سياست‌گذاران با مداقه در روندهاي تاريخي، بايد از درس‌ها تاريخ براي برساخت يک سياست مستقل ملي کمک بگيرند. يکي از مهم‌ترين اين درس‌ها اين است که اينکه بيگانگان در خدمت منافع ملي ما نيستند، ايرانيان بايد در کنار هم قرار بگيرند و نيابد به بيگانگان از جمله روسيه نگاهي گسترده داشت.

احمدي‌نژاد در سخنان خود با اشاره به اينکه؛ « اگر ‌ما را به دشمنان بفروشند»، رويه اخير روسيه در همراهي با فشارهاي امريکا عليه ايران را به فروختن ايران به امريکا تعبير کردند. ديدگاه شما در خصوص اين تحليل که روسيه بر سر ايران با امريکا معامله کرده چيست؟
مسئله فشار‌هاي امريکا 50 درصد توضيح چرايي رفتار روسيه در قبال ايران است. نوع رابطه روسيه با ايران با نوع رابطه اين کشور با غرب و به ويژه امريکا ارتباط مستقيمي دارد. همان طور که اشاره شد و هم چنان که تاريخ نشان مي‌دهد هرگاه روسيه به غرب نزديک شده، روابط مسکو با تهران سخت شده و روسيه سعي کرده با استفاده ابزاري از ايران از غرب امتياز بگيرد و هرچه روابط روسيه با غرب رو به وخامت گذاشته، تعاملات نزديک‌تري را با ايران برقرار کرده و در اين وضعيت نيز از تهران به عنوان ابزاري در روابط خود با غرب استفاده کرده است. روسيه اين رويه را در سي‌ سال گذشته در قبال ايران در دستور داشته و در مقاطع ديگر تاريخ روابط دوجانبه نيز به همين منوال عمل کرده است. اما نبايد تمام متغيرهاي دخيل در نوع رابطه تعاملي روسيه را به نوع رابطه اين کشور با غرب نسبت داد. بلکه بايد به اين مهم توجه داشت که ماهيت رابطه تعاملي روسيه با ايران حتي ناشايسته‌تر از نگاه غربي‌ها به ايران است.
غربي‌ها حداقل در چهارچوبه‌اي که براي منافع و امنيت ملي خود تعريف مي‌کنند، رفتار مي‌کنند، حال آنکه رفتار روسيه خيلي سخت‌گيرانه‌تر از نوع رفتار غرب نسبت به ايران است. به ويژه اينکه ايران و روسيه در يک حوزه منطقه‌اي و در مجاورت يکديگر قرار دارند. ايران در حوزه انرژي داراي مزيت‌هايي است و روس‌ها در اين زمينه رقابت نزديکي با تهران دارند. در اين وضعيت، هرگاه ايران تلاش کرده تا با اروپا در زمينه انرژي به ويژه گاز وارد تعامل شود، اين روسيه بوده که برخلاف منافع ملي ايران اقدام و با جريان‌يابي اين تعامل مخالفت کرده است. لذا، درست است که تعاملات روسيه با غرب چه به هنگام همکاري و يا دشمني بر تعامل مسکو با تهران تأثير داشته و روسيه از ايران به عنوان ابزار استفاده کرده، اما بايد به اين نکته نيز توجه داشت که ماهيت رفتار روسيه به خودي خود در قبال ايران سخت‌گيرانه است. اين در حالي است که غرب با ايران به صورتي شفاف رفتار (دشمني و تقابل) مي‌کند، اما در حالي که روسيه با ايران تعاملات مختلف دارد و سفارت اين کشور در ايران فعال است، اما بيش از غرب به ضرر منافع ملي ايران عمل مي‌کند.

احمدي‌نژاد در سخنان خود اقدامات اخير ضدايراني مسکو را «تحت‌ تأثير شيطان» دانستند. ديدگاه شما در خصوص فشارهاي مستقيم و غيرمستقيم امريکا در تحريم‌هاي روسيه عليه ايران و لغو قرارداد اس‌300 چيست؟
همان طور که اشاره کردم، روس‌ها در فصل‌هاي مختلف دوستي و دشمني خود با غرب، از ايران به عنوان ابزاري براي پيشبرد منافع خود استفاده کرده‌اند. اما همان طور که خاطر نشان شد، روس‌ها حتي از غرب نيز تعاملات سخت‌گيرانه‌تري با ايران داشته و دارند و اين ماهيت ديپلماسي روسي است. سئوال اينجا است که اگر ايران کشوري داراي اقتصاد پويا، قدرت نظامي بالا، سياست خارجي مؤثر و قدرت فرهنگي نفوذ‌گذار باشد، آيا روسيه حضور چنين ايراني را در مرزهاي جنوبي خود و تعاملات تهران با کشورهاي آسياي مرکزي و قفقاز را خواهد پذيرفت، يا اينکه ايراني ضعيف با امکانات اندک را ترجيح مي‌دهد. روس‌ها ايران دوم را ترجيح مي‌دهند. لذا ما بايد در روابط با روس‌ها واقع‌بين باشيم. ما در دوره‌هاي مختلف تاريخي از جمله در دوره مصدق در قالب اصل موازنه منفي و در دوره بعد از انقلاب در قالب اصل «نه شرقي، نه غربي» سياست مستقلي را در عرصه خارجي به نمايش گذاشته‌ايم. اکنون نيز بايد اين رويه را متناسب با شرايط موجود ادامه دهيم. لذا چه روسيه «تحت تأثير شيطان» قرار گرفته باشد و چه رويه فعلي آن در قبال ايران در قالب سياست مستقل ملي اين کشور تعريف شود، ما در آينده بايد همان جايگاهي که روس‌ها براي ايران قائل هستند، براي مسکو قائل باشيم، نه بيشتر و نه کمتر.
بايد به اين مهم نيز توجه داشت که روسيه در عرصه اقتصادي چيزي براي عرضه به ايران ندارد. آنها در سي سال گذشته چه مسئله قابل تأمل اقتصادي به ايران عرضه‌کرده‌اند. روس‌ها در عرصه بين‌الملل مزيت‌هايي در زمينه انرژي و نظامي دارند، اما اين مزيت‌ها را به ايران ارائه نکرده و نخواهند کرد. نمونه اين رفتار در موضوع اس‌300 و تأخير بسيار در راه‌اندازي نيروگاه بوشهر مشهود است. آنها فن‌آوري‌هاي پيشرفـته فضايي خود را نيز در اختيار ايران قرار نمي‌دهند. همان طور که اشاره شد، روسيه در عرصه انرژي نيز کاملاً رقيب ما است. لذا ما نمي‌توانيم با روسيه اشتراک نظري داشته باشيم، مگر اينکه روابط اين کشور با غرب رو به وخامت بگذارد. در اين وضعيت اگر مسکو بخواهد از طرق انرژي غرب را زير فشار قرار دهد، به همکاي با ايران متمايل مي‌شود. در غير اين صورت، روس‌ها همواره به دنبال آن هستند که جايگاه ايران را در بازار انرژي اروپا بگيرند و حتي تلاش کرده‌اند که مسير‌هاي انرژي ايران به سوي غرب جريان نيابد و خود جايگزين ايران در اين زمينه‌ شوند. حتي روسيه تمايل به کنترل خط لوله‌هايي که به شرق از جمله به سوي پاکستان و هند کشيده مي‌شود، را پنهان نمي‌دارند. لذا بايد اين واقعيت‌ها را پذيرفت و با عنايت به اين واقعيت‌ها با روس‌ها تعامل جديدي را آغاز کرد. با اين ملاحظه، به نظر من انتقادات احمدي‌نژاد از روسيه سرفصل جديدي است و اميدارم در آينده، به صورت يک راهبرد در دستور سياست‌گذاران خارجي قرار گرفته و فصلي مقطعي در سياست خارجي ايران نباشد.

با عنايت وضعيت موجود، دورنماي روابط ايران و روسيه را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟ توصيه شما به سياست‌گذاران خارجي ايران براي برون‌رفت از وضعيت نامطلوب جاري در روابط تهران و مسکو چيست؟
همان طور که اشاره کردم، گذشته رابطه تعاملي ايران با روسيه بايد چراغي براي آينده باشد. همچنان که اين تجربه نشان مي‌دهد، روسيه‌ دوست راهبردي ما نيست، شريک مطمئن ما نيست، نگاه مسکو به جمهوري اسلامي ايران ابزاري است و روس‌ها تعامل خود با ايران را بر اساس نوع مناسبات خود با غرب تنظيم مي‌کنند. روسيه در چهارچوب منافع ملي و امنيتي خود يک ايرانِ قدرتمند را در همسايگي خود نمي‌پذيرد و به همين جهت ما نيز در تعامل با روسيه نبايد به اين کشور به عنوان يک شريک راهبردي بنگريم، بلکه بايد به رابطه با مسکو به عنوان طرفي که مي‌توان با آن روابط عادي و بدون تنش برقرار کرد، نگريست نه به عنوان دوستي راهبردي.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس