به گزارش مشرق به نقل از فردا، "احمدرضا - ه" در اين نامه درخصوص نگارش و ترجمه داستانهاي مستهجن گفت: «با صداقت قلبي و شرمندگي و خجالت کامل از مرور خاطراتم اعتراف ميکنم که همکاري من با سايتهاي غيراخلاقي در زمينه نگارش و ترجمه مقالات و داستانهاي مستهجن و اشاعه آنها از طريق اينترنت به لحاظ انساني، اجتماعي، شرعي و حقوقي عملي ناصواب و گناهي بزرگ بود.»
اين فرد با ابراز تأسف از اقداماتي که در فضاي سايبر انجام داده است، اظهار داشت: «بايد اذعان کنم در مقطع زماني که من در آن سايتها دست به قلم ميبردم، شالوده و اساس بنايي آلوده و مشمئز کننده گذاشته شد که امروز ديوارهاي نکبتآلود آن تا آسمان بالا رفته و در اتاقهاي تاريک اما به ظاهر زيبايش جوانان اين مرز و بوم به فساد و تباهي کشيده ميشوند.»
وي ادامه داد: «ما با اتکا به قويترين حس غريزي انسان يعني همان ميل جنسي او و پرداختن به جنبههاي گوناگون لذت جنسي و اشتهاي سيري ناپذيري که در فرد ايجاد ميکند، عده زيادي از افراد قشر جوان و تحصيل کرده اين مملکت را سوار قطاري کرديم که مقصد نهايي آن جهنم بود.»
"احمدرضا ه" راهاندازي سايتهاي سکسي و انتشار مطالب ضد اخلاقي در اينترنت را باعث به تباهي کشاندن خيل عظيمي از افراد دانسته است.
او با تشريح چگونگي آشنايي خود با سايتهاي غيراخلاقي، روند عضويت خود در اين سايتها و پيشروي به مراحل ديگر را اينگونه توضيح داد: «ابتدا فقط بازديدکننده سايت بودم. مدت کوتاهي بعد به عضويت انجمن درآمدم و مطالب ديگران را ميخواندم. پس از آن وسوسه شدم خودم هم مانند ساير اعضا انجمن مطلب بنويسم. نوشتههاي من ابتدا کوتاه بود و از چند سطر تجاوز نميکرد ولي غريزه جنسي و اشتهاي سيري ناپذير به سکس باعث شد فقط ظرف چندماه به يکي از نويسندگان مهم سايتهاي غير اخلاقي مبدل شوم.»
وي با اعتراف به اينکه نوشتههايش باعث جلب بازديدکنندگان بيشتري به سايتهاي مستهجن ميشد، اين عامل را دليلي براي راهاندازي سايتهاي بيشتر دانسته و گفت: «من دست در دست شيطان داشتم و با او قدم به سوي سرزمين تباهي ميرفتم.»
"احمدرضا ه" بيان کرد که در طول 2سال، آرشيو بزرگ و کاملي از عکسها و کليپهاي مستهجن جمعآوري کرده که به دليل گستردگي آن هرگز فرصت براي ديدن تمامش را نداشته است.
اين فرد با مقصر دانستن خود در رقم خوردن سرنوشت هولناک براي صميميترين دوست خود و گرفتار کردن او و بسياري از افراد جامعه گفت: «نوشتههاي من سرمايه نفرين شدهاي بود که جواني، زندگي، تحصيل و آينده دوستم را بر باد داد.»
وي با حسرت نسبت به گذشته و با بيان اينکه کاش زمان به عقب برميگشت، گفت: «کاش از اينترنت به جاي غريزه شهوت در مسير تکامل فکري و آرمانهاي متعالي استفاده کرده بودم. کاش به جاي داستانهاي سکسي جوانان، داستانهايي در مورد رشادت و فداکاري آنها براي وطنشان نوشته بودم. کاش به جاي سکسولوژي به مقوله شناخت انسان پرداخته بودم. کاش خدا را از ياد نبرده بودم. کاش دست در دست شيطان نميگذاشتم. کاش هرگز هيچکدام از اين اتفاقها نيافتاده بود...»
نامه احمدرضا در حالي نگاشته شده و منتشر ميشود که لزوم آگاه سازي جوانان و خانوادهها، بستر سازي جهت استفاده اصولي و آموزش کاربردهاي اينترنت در جامعه بيش از پيش احساس ميشود و اميد است با احساس وظيفه نهادها و دستگاههاي مسئول در اين زمينه شاهد آفتهاي اين رسانه همهگير نباشيم.
در اين بين بايد قدردان چشمان تيزبين و توان بالاي عملياتي سربازان سايبري کشور بود که فضاي فعاليت مفسدانه گروهي از فريب خوردگان و دشمنان آينده اين کشور را بيش از پيش نا امن ساختهاند.
احمدرضا، يکي از گردانندگان و نويسندگان سايتهاي مستهجن در نامهاي با ابراز ندامت از اعمال خود، نگارش داستانهاي مستهجن و انتشار آنها از طريق اينترنت را به لحاظ انساني، اجتماعي و شرعي عملي نادرست و گناهي بزرگ دانست.