به گزارش مشرق به نقل از مهر، "عبد الباری عطوان" در مطلبی درباره لیبی آورده است : نتایج انتخابات کنگره ملی لیبی که پیروزی لیبرالها به رهبری "محمود جبریل" و ناکامی اسلامگرایان را به دنبال داشت شگفتی بسیاری را در جهان عرب و خارج آن برانگیخت.
علت این شگفتی دو دلیل است؛ یکی اینکه بر اساس گزارش ناظران غربی، آزاد و شفاف برگزار شد و دیگر اینکه با ناکامی اسلامگرایان همراه بود و همانند همسایگان آنها نتوانستند توفیقی به دست آورند.
عطوان می افزاید: در هفدهم جولای، مردم لیبی پس از نیم قرن به پای صندوقهای رای گیری رفتند و این میزان مشارکت که نزدیک به هفتاد درصد بود نیز شگفت آور بود همانطور که برگزاری این انتخابات در فضایی آرام با وجود شبه نظامیان مسلح، تعجب آور بود.
اما این موضوع بدان معنی نیست که اوضاع لیبی بر وفق مراد است و این کشور به سوی ثبات و شکوفایی گام بر می دارد، زیرا موانع زیادی در برابر آن وجود دارد.
لیبی جدید از دودستگی رنج می برد، زیرا بسیاری از قبایل خود را در حاشیه می بینند به ویژه اینکه تلاش آشتی ملی وجود ندارد و برخی خواهان جدایی و ایجاد منطقه خودمختار هستند.
اما پیروزی لیبرالها با اکثریت کرسی ها در پارلمان جدید به دلایل چندی بر می گردد:
1- مردم لیبی مردمی متدین هستند که به اسلام صوفی گرایانه تمایل دارند و اسلام افراطی در آن جایی ندارد و اگر هم وجود داشته باشد در مکانهای محدودی در شرق است و به طور کلی می توان گفت که اسلام در این کشور میانه رو است.
2- سرهنگ قذافی در مدت چهل سال اسلام گرایان را دشمن بزرگ خود می دانست و از هیچ اقدامی برای سرکوب آنها فروگذار نمی کرد.هرچند که نمی توان گفت علیه دیگر گروهها از جمله گروههای چپگرا اقدامی به عمل نیاورده است، اما حداقل این تهاجم کمتر بوده است.
3- جریان اسلام گرایی که نقش زیادی در سرنگونی رژیم سابق داشت و قربانیان زیادی هم داد، همانند گروههای اسلامی در مصر و تونس از یک سازمان دهی قوی برخوردار نبودند.
4- اشتباهات اسلام گرایان در مصر و تونس و برخی شیطنتها از سوی غربی ها درباره ایجاد هراس از آنها در این زمینه بی ثاثیر نبوده است.
5- جریان لیبرال از نظر سازمان دهی قوی تر عمل کردند و با تکیه بر تجربه غربی ها با هوش عمل کردند و برخی از آنها از جمله جبریل که در آمریکا درس خوانده است به خوبی توانست از شعارهای جذابی همانند حقوق زنان، آزادی بیان، آشتی ملی، و ارزشهای اجتماعی بهره ببرنند به ویژه اینکه غرب حامی قوی آنهاست.
اما با همه این شرایط لیبرالهای چالشهای جدی پیش رو دارند که اولین آنها به موضوع پذیرش آنها از سوی اسلام گرایان مربوط می شود به ویژه اینکه "محمد صوان" رهبر حزب عدالت و سازندگی، جبریل را همپیمان رژیم معمر قذافی می داند.
مخالفت اسلام گرایان با جبریل و همپیمانانش در ائتلاف نیروهای ملی لیبی چالش سیاسی یا برخورد خونین را به دنبال خواهد داشت، زیرا اسلام گرایان سلاح و افراد زیادی در اختیار دارند.
چالش بعدی لیبرالها چگونگی تشکیل دولت وحدت ملی با توجه به بافت قبیله ای، منطقه ای و فرهنگی لیبی است.سومین مشکل لیبرالها جمع آوری سلاح، ایجاد امنیت، دولت سازی، توقف نقض حقوق بشر و تشکیل دستگاه قضایی مستقل و عادلانه است.
مشکل بعدی لیبرالها مقابله با گرایشهای جدایی طلبانه، توزیع ثروتها، فراهم آوردن خدمات اساسی و مبارزه با فساد در این کشور است.
عطوان در پایان می نویسد: خطرات زیادی پیش روی لیبی قرار دارد و احتمال درگیری در کشور (که به جنگلی از سلاح تبدیل شده است) وجود دارد. اوضاع لیبی همانند آتش زیر خاکستر است و کسانی که از تاجوراء، سرت و بنی ولید دیدار کرده باشند و گزارشهای سازمانهای حقوق بشری را درباره قتل وشکنجه خوانده باشند ،حقیقت را بهتر درک می کنند.
علت این شگفتی دو دلیل است؛ یکی اینکه بر اساس گزارش ناظران غربی، آزاد و شفاف برگزار شد و دیگر اینکه با ناکامی اسلامگرایان همراه بود و همانند همسایگان آنها نتوانستند توفیقی به دست آورند.
عطوان می افزاید: در هفدهم جولای، مردم لیبی پس از نیم قرن به پای صندوقهای رای گیری رفتند و این میزان مشارکت که نزدیک به هفتاد درصد بود نیز شگفت آور بود همانطور که برگزاری این انتخابات در فضایی آرام با وجود شبه نظامیان مسلح، تعجب آور بود.
اما این موضوع بدان معنی نیست که اوضاع لیبی بر وفق مراد است و این کشور به سوی ثبات و شکوفایی گام بر می دارد، زیرا موانع زیادی در برابر آن وجود دارد.
لیبی جدید از دودستگی رنج می برد، زیرا بسیاری از قبایل خود را در حاشیه می بینند به ویژه اینکه تلاش آشتی ملی وجود ندارد و برخی خواهان جدایی و ایجاد منطقه خودمختار هستند.
اما پیروزی لیبرالها با اکثریت کرسی ها در پارلمان جدید به دلایل چندی بر می گردد:
1- مردم لیبی مردمی متدین هستند که به اسلام صوفی گرایانه تمایل دارند و اسلام افراطی در آن جایی ندارد و اگر هم وجود داشته باشد در مکانهای محدودی در شرق است و به طور کلی می توان گفت که اسلام در این کشور میانه رو است.
2- سرهنگ قذافی در مدت چهل سال اسلام گرایان را دشمن بزرگ خود می دانست و از هیچ اقدامی برای سرکوب آنها فروگذار نمی کرد.هرچند که نمی توان گفت علیه دیگر گروهها از جمله گروههای چپگرا اقدامی به عمل نیاورده است، اما حداقل این تهاجم کمتر بوده است.
3- جریان اسلام گرایی که نقش زیادی در سرنگونی رژیم سابق داشت و قربانیان زیادی هم داد، همانند گروههای اسلامی در مصر و تونس از یک سازمان دهی قوی برخوردار نبودند.
4- اشتباهات اسلام گرایان در مصر و تونس و برخی شیطنتها از سوی غربی ها درباره ایجاد هراس از آنها در این زمینه بی ثاثیر نبوده است.
5- جریان لیبرال از نظر سازمان دهی قوی تر عمل کردند و با تکیه بر تجربه غربی ها با هوش عمل کردند و برخی از آنها از جمله جبریل که در آمریکا درس خوانده است به خوبی توانست از شعارهای جذابی همانند حقوق زنان، آزادی بیان، آشتی ملی، و ارزشهای اجتماعی بهره ببرنند به ویژه اینکه غرب حامی قوی آنهاست.
اما با همه این شرایط لیبرالهای چالشهای جدی پیش رو دارند که اولین آنها به موضوع پذیرش آنها از سوی اسلام گرایان مربوط می شود به ویژه اینکه "محمد صوان" رهبر حزب عدالت و سازندگی، جبریل را همپیمان رژیم معمر قذافی می داند.
مخالفت اسلام گرایان با جبریل و همپیمانانش در ائتلاف نیروهای ملی لیبی چالش سیاسی یا برخورد خونین را به دنبال خواهد داشت، زیرا اسلام گرایان سلاح و افراد زیادی در اختیار دارند.
چالش بعدی لیبرالها چگونگی تشکیل دولت وحدت ملی با توجه به بافت قبیله ای، منطقه ای و فرهنگی لیبی است.سومین مشکل لیبرالها جمع آوری سلاح، ایجاد امنیت، دولت سازی، توقف نقض حقوق بشر و تشکیل دستگاه قضایی مستقل و عادلانه است.
مشکل بعدی لیبرالها مقابله با گرایشهای جدایی طلبانه، توزیع ثروتها، فراهم آوردن خدمات اساسی و مبارزه با فساد در این کشور است.
عطوان در پایان می نویسد: خطرات زیادی پیش روی لیبی قرار دارد و احتمال درگیری در کشور (که به جنگلی از سلاح تبدیل شده است) وجود دارد. اوضاع لیبی همانند آتش زیر خاکستر است و کسانی که از تاجوراء، سرت و بنی ولید دیدار کرده باشند و گزارشهای سازمانهای حقوق بشری را درباره قتل وشکنجه خوانده باشند ،حقیقت را بهتر درک می کنند.