به گزارش مشرق به نقل از مهر، در تحلیل روزنامه حریت که به قلم "نورای مرات" نوشته شده آمده است : "احمد داوداوغلو" وزیر خارجه ترکیه در هنگام سفر به ژنو یک تعبیر جدید برای سیاست خارجی کشور به کار برد.
داوداوغلو از عبارت "قدرت هوشمند" برای سیاست خارجی ترکیه استفاده کرد و گفت : ترکیه بجای آنکه یک واکنش سریع به رفتار سوریه نشان دهد با یک روش محاسباتی خوب پاسخ رفتار دمشق را می دهد.
براساس گفته های داوداوغلو ترکیه به روش هوشمند با تنشهای بوجود آمده میان دمشق و آنکارا برخورد می کند در غیر اینصورت به حساب آوردن ترکیه به عنوان یک قدرت هوشمند بر اساس سیاست خارجی این کشور بسیار مشکل خواهد بود زیرا این نکته بر کسی پوشیده نیست سیاست خارجی ترکیه با توجه به آنکه نه تنها با سوریه در یک تقابل مستقیم قرار گرفته بلکه با تمام همسایگان شرقی خود از ارمنستان گرفته تا قفقاز نیز در تقابل است و این وضعیت به کلی با آنچه که ادعا شود سیاست خارجی ترکیه موفق است تفاوت دارد.
امیدوارم افرادی که معتقدند وضعیت فعلی میان سوریه و ترکیه به تقابل نظامی و جنگ ختم نمی شود درست تحلیل کرده باشند اما ترس من از این است که وضعتی همانند وضعیت جنگ ایران و عراق در دهه 1980 برای ترکیه و سوریه پیش بیاید. می دانم که حلقه دولت از این تشبیه ( تشبیه ترکیه به عراق دهه 80 ) متنفر هستند اما بهتر آن است که بجای متهم کردن و رد کردن احتمالات، آنها را درنظر بگیریم.
مرات در ادمه تحلیل خود می نویسد : این وضعیت در حقیقت نه تنها به آن معنی است که حزب عدالت و توسعه و یا داوداوغلو به عنوان وزیر خارجه نیازمند بررسی دقیق برای پی بردن به اشتباهات خود در حوزه سیاست خارجی هستند بلکه به معنای پایان غم انگیز دکترین "به صفر رساندن مشکلات با همسایگان" داوداوغلو نیز هست.
مرات در ادامه وضعیت این روزهای جهان بویژه خاورمیانه را به دوران پس ازجنگ سرد تشبیه کرده و می نویسد : درحقیقت این وضعیت به آن دلیل بوجود آمده که ترکیه نتوانست خود را با شرایط پس از جنگ سرد تطبیق دهد. بعد از جنگ جهانی دوم دکترین کمالیست ها مبنی بر "صلح در خانه، صلح در جهان" در پیش گرفته شد و فقط به دلیل سیاست های توازن قوای جنگ سرد توانست به حیات خود ادامه بدهد.
به اعتقاد این تحلیلگر ترک، "ترکیه می توانست به راحتی خود را از مناقشات پس از جنگ سرد دور نگه دارد و این کار با حفظ وضع موجود امکان پذیر بود. اولین چالش واقعی ترکیه در زمان حمله نظامی به عراق پیش آمد و ترکیه توانست با "انطباق" شرایط موجود از این چالش جان سالم به در ببرد. این تطابق را می توان با توازن داخلی قدرت سیاسی در آن زمان توضیح داد. حزب عدالت و توسعه تازه سکان قدرت را در دست گرفته بود و ارتش نیز هنوز از نفوذ بالایی برخوردار بود. لذا بی تصمیمی باعث شضد تا ترکیه در جنگ عراق شرکت نکرده و بحران بزرگی را پشت سر بگذارد.
با این حال و با گذشت زمان عدالت و توسعه جایگاه مهمی در داخل ترکیه یافت و اعتماد به نفس کافی را برای آنکه سیاست خارجی جدیدی را به اجرا بگذار به دست آورد و این داودوداوغلو بود که مدعی یک سیاست خارجی رویایی نو برای ترکیه نوین شد."
مرات در ادامه با اشاره به تفکرات دواداوغلو می نویسد : ریکرد تازه سیاست خارجی ترکیه بر این تصور استوار بود ترکیه یک بازیگر قوی در عرصه بین الملل است و بخاطر همین نکته نه تنها نمی تواند از منازعات موجود در منطقه دوری کند بلکه باید برای حل آنها نیز اقدام کند. این دیدگاه به خاطر آنکه در مورد ارزیابی قدرت واقعی ترکیه دچار اشتباه شده و آن را یکی از قدرت های بین المللی حساب کرده بود شکست خورد.
هم اکنون نیز دولت ترکیه از مواجه شدن با واقعیت خودداری می کند و احزاب مخالف دولت نیز خود را با این دیدگاه که شکست سیاسی خارجی ترکیه به دلیل اشتباهات عدالت و توسعه و تفکرات داوداوغلو بوده فریب می دهند. و به همین دلیل است که نه تنها دولت از غلبه به بحران های اخیر عاجر مانده بلکه احزاب مخالف نیز در ارائه یک طرح جایگزین مناسب ناتوان مانده اند و به مدل قدیمی حفظ "وضع موجود" رجوع می کنند.
در ادامه تحلیل حریت آمده است : تحت این شرایط به نظر می رسد که ترکیه به غیر از اینکه هر روز بیشتر از دیروز در بحران هایی نظیر بحران سوریه فرو برود راه به جای دیگری نخواهد برد.
مرات می نویسد : من شخصا امیدوارم افرادی که معتقدند وضعیت موجود میان سوریه و ترکیه به تقابل نظامی و جنگ ختم نمی شود درست تحلیل کرده باشند اما ترس من از این است که وضعتی همانند وضعیت جنگ ایران و عراق در دهه 1980 برای ترکیه و سوریه پیش بیاید. می دانم که دولت از این تشبیه ( تشبیه ترکیه به عراق دهه 80 ) متنفر هستند اما بهتر آن است که بجای متهم کردن و رد کردن احتمالات، آنها را درنظر بگیریم.
در بخش پایانی این تحلیل آمده است : بحران اخیر سوریه بیش از آنکه اهمیت داخلی داشته باشد اهمیت منطقه ای و بین المللی دارد. اینطور به نظر می رسد که جامعه جهانی به رهبری غرب در یک سو و ایران، حزب الله لبنان، روسیه و دیگران در سوی دیگر تمایلی به مداخله مستقیم در بحران سوریه ندارند به همین دلیل این به نفع همه خواهد بود که این بحران را به یک بحران کوچک میان ترکیه و سوریه تبدیل کنند و در پایان فقط ترکیه باشد که خود را در تقابل مستقیم با سوریه می بیند.
مرات در پایان خطاب به حاکمان ترکیه می نویسد : معذرت می خواهم اما از مقامات کشور می خواهم که در سوق دادن خود به سمت چنین وضعیتی ( جنگ با سوریه ) "هوشمند" باشند.
البته فقط این مرات نیست که نسبت به وقوع جنگ میان ترکیه و سوریه هشدار می دهد بلکه بسیاری از تحلیلگران و حتی احزاب مخالف دولت اردوغان به وی هشدار داده اند که جنگ با سوریه دامی است که از سوی غرب در مقابل آنکار پهن شده است.
داوداوغلو از عبارت "قدرت هوشمند" برای سیاست خارجی ترکیه استفاده کرد و گفت : ترکیه بجای آنکه یک واکنش سریع به رفتار سوریه نشان دهد با یک روش محاسباتی خوب پاسخ رفتار دمشق را می دهد.
براساس گفته های داوداوغلو ترکیه به روش هوشمند با تنشهای بوجود آمده میان دمشق و آنکارا برخورد می کند در غیر اینصورت به حساب آوردن ترکیه به عنوان یک قدرت هوشمند بر اساس سیاست خارجی این کشور بسیار مشکل خواهد بود زیرا این نکته بر کسی پوشیده نیست سیاست خارجی ترکیه با توجه به آنکه نه تنها با سوریه در یک تقابل مستقیم قرار گرفته بلکه با تمام همسایگان شرقی خود از ارمنستان گرفته تا قفقاز نیز در تقابل است و این وضعیت به کلی با آنچه که ادعا شود سیاست خارجی ترکیه موفق است تفاوت دارد.
امیدوارم افرادی که معتقدند وضعیت فعلی میان سوریه و ترکیه به تقابل نظامی و جنگ ختم نمی شود درست تحلیل کرده باشند اما ترس من از این است که وضعتی همانند وضعیت جنگ ایران و عراق در دهه 1980 برای ترکیه و سوریه پیش بیاید. می دانم که حلقه دولت از این تشبیه ( تشبیه ترکیه به عراق دهه 80 ) متنفر هستند اما بهتر آن است که بجای متهم کردن و رد کردن احتمالات، آنها را درنظر بگیریم.
مرات در ادمه تحلیل خود می نویسد : این وضعیت در حقیقت نه تنها به آن معنی است که حزب عدالت و توسعه و یا داوداوغلو به عنوان وزیر خارجه نیازمند بررسی دقیق برای پی بردن به اشتباهات خود در حوزه سیاست خارجی هستند بلکه به معنای پایان غم انگیز دکترین "به صفر رساندن مشکلات با همسایگان" داوداوغلو نیز هست.
مرات در ادامه وضعیت این روزهای جهان بویژه خاورمیانه را به دوران پس ازجنگ سرد تشبیه کرده و می نویسد : درحقیقت این وضعیت به آن دلیل بوجود آمده که ترکیه نتوانست خود را با شرایط پس از جنگ سرد تطبیق دهد. بعد از جنگ جهانی دوم دکترین کمالیست ها مبنی بر "صلح در خانه، صلح در جهان" در پیش گرفته شد و فقط به دلیل سیاست های توازن قوای جنگ سرد توانست به حیات خود ادامه بدهد.
به اعتقاد این تحلیلگر ترک، "ترکیه می توانست به راحتی خود را از مناقشات پس از جنگ سرد دور نگه دارد و این کار با حفظ وضع موجود امکان پذیر بود. اولین چالش واقعی ترکیه در زمان حمله نظامی به عراق پیش آمد و ترکیه توانست با "انطباق" شرایط موجود از این چالش جان سالم به در ببرد. این تطابق را می توان با توازن داخلی قدرت سیاسی در آن زمان توضیح داد. حزب عدالت و توسعه تازه سکان قدرت را در دست گرفته بود و ارتش نیز هنوز از نفوذ بالایی برخوردار بود. لذا بی تصمیمی باعث شضد تا ترکیه در جنگ عراق شرکت نکرده و بحران بزرگی را پشت سر بگذارد.
با این حال و با گذشت زمان عدالت و توسعه جایگاه مهمی در داخل ترکیه یافت و اعتماد به نفس کافی را برای آنکه سیاست خارجی جدیدی را به اجرا بگذار به دست آورد و این داودوداوغلو بود که مدعی یک سیاست خارجی رویایی نو برای ترکیه نوین شد."
مرات در ادامه با اشاره به تفکرات دواداوغلو می نویسد : ریکرد تازه سیاست خارجی ترکیه بر این تصور استوار بود ترکیه یک بازیگر قوی در عرصه بین الملل است و بخاطر همین نکته نه تنها نمی تواند از منازعات موجود در منطقه دوری کند بلکه باید برای حل آنها نیز اقدام کند. این دیدگاه به خاطر آنکه در مورد ارزیابی قدرت واقعی ترکیه دچار اشتباه شده و آن را یکی از قدرت های بین المللی حساب کرده بود شکست خورد.
هم اکنون نیز دولت ترکیه از مواجه شدن با واقعیت خودداری می کند و احزاب مخالف دولت نیز خود را با این دیدگاه که شکست سیاسی خارجی ترکیه به دلیل اشتباهات عدالت و توسعه و تفکرات داوداوغلو بوده فریب می دهند. و به همین دلیل است که نه تنها دولت از غلبه به بحران های اخیر عاجر مانده بلکه احزاب مخالف نیز در ارائه یک طرح جایگزین مناسب ناتوان مانده اند و به مدل قدیمی حفظ "وضع موجود" رجوع می کنند.
در ادامه تحلیل حریت آمده است : تحت این شرایط به نظر می رسد که ترکیه به غیر از اینکه هر روز بیشتر از دیروز در بحران هایی نظیر بحران سوریه فرو برود راه به جای دیگری نخواهد برد.
مرات می نویسد : من شخصا امیدوارم افرادی که معتقدند وضعیت موجود میان سوریه و ترکیه به تقابل نظامی و جنگ ختم نمی شود درست تحلیل کرده باشند اما ترس من از این است که وضعتی همانند وضعیت جنگ ایران و عراق در دهه 1980 برای ترکیه و سوریه پیش بیاید. می دانم که دولت از این تشبیه ( تشبیه ترکیه به عراق دهه 80 ) متنفر هستند اما بهتر آن است که بجای متهم کردن و رد کردن احتمالات، آنها را درنظر بگیریم.
در بخش پایانی این تحلیل آمده است : بحران اخیر سوریه بیش از آنکه اهمیت داخلی داشته باشد اهمیت منطقه ای و بین المللی دارد. اینطور به نظر می رسد که جامعه جهانی به رهبری غرب در یک سو و ایران، حزب الله لبنان، روسیه و دیگران در سوی دیگر تمایلی به مداخله مستقیم در بحران سوریه ندارند به همین دلیل این به نفع همه خواهد بود که این بحران را به یک بحران کوچک میان ترکیه و سوریه تبدیل کنند و در پایان فقط ترکیه باشد که خود را در تقابل مستقیم با سوریه می بیند.
مرات در پایان خطاب به حاکمان ترکیه می نویسد : معذرت می خواهم اما از مقامات کشور می خواهم که در سوق دادن خود به سمت چنین وضعیتی ( جنگ با سوریه ) "هوشمند" باشند.
البته فقط این مرات نیست که نسبت به وقوع جنگ میان ترکیه و سوریه هشدار می دهد بلکه بسیاری از تحلیلگران و حتی احزاب مخالف دولت اردوغان به وی هشدار داده اند که جنگ با سوریه دامی است که از سوی غرب در مقابل آنکار پهن شده است.