جالب اینکه میت رامنی برای زیر سوال بردن عملکرد اوباما در دوران 3 ساله ریاست جمهوریش میگوید "اگر میخواهید کاری انجام دهید، راه آن ساده است، باید کنار بایستید و ببینید اوباما چه کاری میکند، سپس شما برعکس آن را انجام دهید."
این کاندیدای جمهوریخواه در یکی از برنامه تلویزیونی گفته "اگر من رییس جمهور شوم برای حمله به ایران از کنگره اجازه نمیگیرم. به شما اطمینان میدهم، اگر رییسجمهور شوم، ایرانیها هیچ تردیدی نخواهند داشت که من در صورت لزوم دست به حمله نظامی میزنم. معتقدم که برای آغاز جنگ نباید اجازه خاصی بگیرم. رییس جمهور خود این توانایی را دارد."
وی در جای دیگری سیاست اوباما را مورد نقد قرار داده و گفته: "در حالی که غرب امکانات حمله به ایران برای متوقف کردن برنامه هستهای آن را ندارد، اوباما نباید مانع حمله اسرائیل به ایران شود. او بیشتر از اینکه نگران هستهای شدن ایران باشد، نگران حمله اسرائیل به ایران است. من صراحتا اعلام میکنم که به هیچ وجه برای ما پذیرفتنی نیست ایران هستهای شود و ما برای جلوگیری از هستهای شدن ایران هر اقدام انجام میدهیم."
موضعگیریهایی از این دست بود که موجب شد جو بایدن، معاون رییس جمهور آمریکا به سخنان رامنی واکنش نشان دهد و سیاستهای جنگ طلبانه او در قبال ایران را زیانبار توصیف کند. بایدن تاکید کرد: "سخنان تند فرماندار (رامنی) درباره اقدام نظامی (علیه ایران) تنها حرف است و من این را اضافه میکنم که این سخنان دارای نتایج زیانباری است."
وی با اشاره به جمله مشهور "تئودور روزولت"، رئیس جمهوری اسبق آمریکا گفت: "به نرمی صحبت کنید و یک چوب بزرگ با خود داشته باشید؛ من به شما قول میدهم که رئیس جمهور یک چوب بزرگ دارد. ریس جمهور اوباما آنچه را که ظاهرا «رامنی نمیفهمد» درک میکند؛ آنچه ممکن و در حقیقت یک ضرورت برای آمریکا محسوب میشود، این است که قوی و در عین حال هوشمند باشد."
اوباما نیز اخیرا در گفتگو با سیانان به تشریح سیاستهای 3 سال گذشته خود در قبال ایران پرداخته و گفته: "از زمانی که برای حضور در کاخ سفید کاندید شدم، اعلام کردم تمام تلاش خود را برای ممانعت از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای به کار خواهم گرفت. زمانی که من به قدرت رسیدم، «ایران قدرتی بلامنازعه در منطقه بود». اکنون با توجه به تحریمهایی که ما در این سه سال بر ایران تحمیل کردیم و موفقیت نسبی در همراه کردن چین و روسیه با خود، ایران با جبههای متحد از مخالفان با برنامه هستهایش روبه رو شده! ایران این روزها در حال تجربه فشارهای اقتصادی بیشماری است! اکنون میتوانیم به ایرانیها بگوییم که با نشستن پای میز مذاکره میتوانند مانند دیگر کشورها بر اساس معاهده منع تکثیر تسلیحات هستهای موسوم به انپیتی مانند بسیاری از کشورهای دیگر انرژی صلحآمیز هستهای داشته باشند!"
وی در بخش دیگری از سخنان خود اضافه کرد:" جامعه جهانی باید همزمان از اهرم مذاکره و فشار استفاده کند. من همواره تاکید کردهام آمریکا در مواجهه با ایران هیچ گزینهای را از روی میز کنار نگذاشته است. در مواجهه با ایران ما گزینهای را انتخاب میکنیم که به تامین هدف ما نزدیکتر باشد و البته امنیت آمریکا را هم به خطر نیندازد."
رییس جمهور آمریکا طی سخنرانی دیگری در پایگاه بگرام واقع در افغانستان که اردیبهشت ماه سال جاری انجام شد، زیرکانه، جملهای بر زبان آورد که از نظر روانی بسیار حائز اهمیت بود. او گفت: "مردم آمریکا از جنگ خستهاند." خستگی مردم آمریکا از جنگ در رابطه با دو جنگ راه افتاده در دوران بوش یعنی جنگ افغانستان و جنگ عراق قابل دقت است.
آن چه در سخنرانی اوباما جلب توجه میکند تکیه بر خستگی مردم آمریکا از جنگ است و این دقیقا در تقابل با دیدگاه جمهوری خواهان و میت رامنی است که بر طبل جنگ با ایران کوبیدند و در طی دوران مبارزات درون حزب جمهوری خواه مساله جنگ با ایران را به موضوعی محوری تبدیل کردند که به نوبه خود بر سیاستهای کلی آمریکا نیز اثر گذاشت.
اما دموکراتها توانستند از این گردنه در سیاست داخلی آمریکا عبور کرده و با بهرهبرداری از مفهوم خستگی و زدگی از جنگ به نحوی جمهوری خواهان را جنگ طلب معرفی کنند. سخنرانی بایدن در نیویورک نیز از این جهت حائز اهمیت است که او، رامنی را یک جنگ سردی معرفی میکند و معتقد است او در قالبهای کهن و از کار افتاده، به جهان نگاه کرده و اگر سیاستهای او در دوره انتخابات درون حزب جمهوریخواه مبنا باشد، مساله جنگ، راهاندازی و تشدید آن، یکی از رفتارهای عادی جمهوری خواهان است و لذا با توجه به شرایط عمومی جامعه آمریکا، اوباما و تیم او سعی میکنند که کابینه خود را ضد جنگ و مخالف با ایجاد تنشهای جدید و موافق با گرایشهای عمومی جامعه آمریکا معرفی کنند.
البته این به آن معنا نیست که سیاستهای نظامی آمریکا و تقویت نیروهای مسلح این کشور در دوره اوباما کم اهمیت بوده و یا خواهد بود، اما مساله جنگ، یکی از محورهای انتخاباتی است و به نظر میرسد در تبدیل موضوع جنگ به یک پدیده قابل بهرهبرداری، جمهوری خواهان با چالش رو به رو هستند و دموکراتها سعی میکنند هم از موفقیتهای نسبی خود در زمینه دو جنگ افغانستان و عراق سخن بگویند و هم از روش متمرکز بر مذاکرات و تلاش برای جلوگیری از جنگ جدیدی در رابطه با ایران که خواست مشترک بخشی از جمهوری خواهان و بخشی از مقامات صهیونیستی است، حمایت کنند. در غیر اینصورت فارغ از دوران رقابتهای انتخاباتی، تفاوت ماهوی چندانی در سیاست نهایی روسای جمهور آمریکا و سیاستمداران این کشور در قبال ایران وجود ندارد.