به گزارش مشرق به نقل از فارس، با بازخوانی فضای کلی حاکم بر بحث هستهای ایران، طی 9 سال گذشته، به روشنی میتوان دو منفعت "مقطعی" و "دائمی" غرب از تداوم مذاکرات با ایران را مشاهده کرد؛ منافعی که یکی در "فراز" مبحث هستهای به طور "مقطعی" دنبال و دیگری در "فرود" این مساله به طور "دائمی" پیگیری میشود.
نمود "منافع گذرای" غرب از استمرار گفتگوها با ایران را میتوان در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا مشاهده کرد. در حالی که کمتر از 8 ماه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده بود، پالسهای متعدد و در عین حال مثبتی از سوی دولت اوباما درباره از سرگیری مذاکرات 1+5 با تهران و برگزاری نشست استانبول ارائه شد که به گفته تحلیلگران بینالمللی، این موضعگیریها و اظهارنظرهای خوشبینانه، ناظر بر تلاش اوباما برای متقاعد کردن افکار عمومی آمریکا درباره مثمرثمر بودن اقدامات وی برای حل مساله هستهای ایران طی ریاست وی بر کاخ سفید بوده است.
البته معنای زمان برای هر کدام از این کشورها متفاوت از دیگری است. به عنوان مثال، کشورهای اروپایی که سال گذشته بحث تحریم صنعت نفت ایران را مطرح و اجرایی کردن آن را به تیرماه سال جاری موکول کرده بودند، اکنون از یک سو، به خاطر افزایش سرسامآور قیمت حاملهای انرژی در قاره سبز و از سوی دیگر، به دلیل بحران اقتصادی که گریبانگیر آنها شده، خواستار مماشات با ایران هستند تا بلکه بتوانند از یک طرف، پالایشگاههای خود را برای استاندارد نفت کشورهایی غیر از ایران آماده کنند و از طرف دیگر، معضلات اقتصادی خود را از مرحله بحرانی عبور دهند.
این 2 نکته در کنار فضای متفاوت مذاکرات استانبول و نشست بغداد، از دو موضوع خبر میدهد؛ نخست اینکه غرب بار دیگر درصدد است بحث گفتگوها با ایران را داغ کند و همزمان با بینتیجه گذاشتن مذاکرات، گفتگوها را تا زمان رسیدن به اهداف زودگذر خود ادامه دهد.
اما طی این 9 سال، آنچه همواره به عنوان "چراغ راه"، مد نظر غرب بوده، بهرهگیری از روند طولانی مذاکرات به عنوان بهانهای برای تنگ کردن دایره تحریمها علیه ایران و در نهایت، ایجاد نارضایتی میان اقشار مختلف جامعه ایرانی است تا به این طریق، به زعم آنها، زمینه برای شورش مردم و در نتیجه تغییر رژیم در ایران فراهم شود.
علاوه بر این، طرف غربی در عین حال، درصدد است با توسل به رویکرد "مذاکره و تحریم" سرعت توسعه و پیشرفت فعالیتهای هستهای ایران را کنترل کند. به بیان دیگر، آنها گمان میکنند با اعمال فشار بر ایران و در عین حال، وعده دادن به مذاکره با تهران میتوانند از سرعت ایران در حوزههای پژوهش و توسعه بکاهند؛ رویکردی که با توجه به شروع غنی سازی 20 درصد در ایران و تولید صفحات سوخت هستهای، تاکنون بارها ناکارآمدی آنها به اثبات رسیده اما غرب کماکان قائل به استفاده از چنین روشهای نخنماییست به امید اینکه شاید ایران در برههای، به واسطه شرایط اقتصادی و سیاسی، تسلیم زیادهخواهیهای آنها شود. این در حالی است که سیاستمداران کشورمان همواره تاکید کردهاند از نظر آنها، مذاکرات طولانی و بدون نتیجه مطلوب آنها نیست و منافع جمهوری اسلامی ایران را تامین نمیکند.
مجموعه این عوامل و رویکردها نشان میدهد غرب در تلاش است با بهرهگیری از روشهای فوق، بازی برد – برد را از دور خارج کرده و بازی برد – باخت را جایگزین آن کند؛ رویکردی که طرف ایرانی همواره در مقابل آن سرسختی به خرج داده و با استناد به حقوق هستهای خود طبق پیمان انپیتی، تاکنون در برابر آن سر تسلیم فرود نیاورده است.
مذاکرات طرف غربی با ایران زمانی در قالب مذاکرات تروئیکای اروپایی و سپس به شکل گروه شش عضوی ۱+۵ دنبال شد، اما فصل مشترک تلاشهای هر دو گروه در یک جمله خلاصه میشود و آنهم "تلاش برای استمرار مذاکرات" است.