به گزارش مشرق به نقل از فارس؛ در ادامه رسیدگی به اتهامات «ی ـ د» معاون مالی و اداری استانداری تهران ذبیحیزاده، نماینده دادستان از قاضی دادگاه خواست تا فردی به اسم «ع ـ ب» را به عنوان مطلع در جایگاه حاضر کند تا درباره نحوه ورود آقای «ی ـ د» به هیئت مدیره شرکت سرمایهگذاری بیمه ایران توضیحاتی ارائه دهد.
قاضی مدیرخراسانی با درخواست نماینده دادستان موافقت کرده و به این ترتیب «ی ـ ب» به جایگاه آمد تا درباره نحوه انتصاب توضیحاتی ارائه کند.
«ع ـ ب» با حضور در جایگاه با اشاره به این مطلب که من مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری بیمه ایران بودم گفت: من درباره اظهار نظرهایی که در شعبه بازپرسی کردهام تردیدی ندارم و آنچه گفتهام عین حقیقت بوده است. مضاعف بر اینکه یک حلقه مفقوده وجود دارد.
وی خطاب به قاضی دادگاه گفت: هنوز فرد تصمیمگیرنده در شرکت سهامی بیمه ایران که همان حلقه مفقوده عزل و نصبهای شرکت بوده است شناسایی نشده است و اگر من و آقای «ی ـد» به سفارش و توصیهای به شرکت رفتهایم باید شخص تصمیمگیرنده را شناسایی کرد.
متهم گفت: آن حلقه مفقوده منجر به صدور احکام برای من و آقای «ی ـ د» شده است. زیرا عضویت ما به خودی خود جرم نبوده هر کسی میتوانست ما را معرفی کند هر چند که در این لحظه باز هم اظهارات گذشته خود را قبول دارم.
«ع ـب» درباره عضویت آقای «ی ـ د» گفت: روزی اعضای هیئت مدیره شرکت صبا گردهم جمع شده بودند تا مجمع عمومی برگزار شود و صورت جلسه آن تنظیم شود. قرار بود آقای « ر» به عنوان نفر پنجم هیئت مدیره انتخاب شود و بر همین اساس این فرد اسمش در صورت جلسه نوشته شد.
وی گفت: من آقای «ی ـ د» را توسط آقای «م» میشناختم اما بعد از ظهر همان روز پیش از امضاء صورت جلسه آقای «ج ـ الف» با من تماس گرفت و گفت قرار است صورت جلسه مجمع تغییر کند و آقای «ر» جایش را به «ی ـ د» بدهد.
وی گفت: من از آقای «س» رئیس مجمع درباره این اتفاق سوال و جواب کردهام او همان موضوع را تأیید کرد و به این ترتیب صورت جلسه مجمع عضو شده و آقای «ر» جایش را به آقای «ی ـ د» داد.
قاضی از « ع ـ ب» پرسید نقش آقای «ج ـ الف» در این تغییر چه بود .
متهم گفت: این نقش همچنان هم برای من مجهول مانده است چون «ج الف» سمتی در هیئت مدیره نداشت. اگر هم «ج ـ الف» نقشی داشته آقای «س» باید بیاید و توضیح دهد.
قاضی از «ع ـ ب» پرسید اگر « ج ـ الف» سمتی در هیئت مدیره نداشت چگونه توانست با شما تماس برقرار کند و خبر مهم حضور «ی ـ د را بدهد.
متهم گفت: این را باید از کسانی پرسید که به دستور آقای «ج ـ الف» کارها از انجام میدهند آنچه برای ما مشخص شده این است که حلقه مفقودهای وجود دارد که بنابه خواسته «ج ـ الف» کارها را انجام میدهند.
قاضی پرسید: آیا پس از این تغییر مجمعی تشکیل شد یا فقط صورتجلسه عوض شد.
متهم گفت: در صبح همان روز هم مجمعی تشکیل نشده بود و از آنجا که شرکت ما صرفاً یک شرکت کاغذی بود که عینیت واقعی نداشت فقط صورت جلسه تنظیم میشد.
قاضی مدیرخراسانی با درخواست نماینده دادستان موافقت کرده و به این ترتیب «ی ـ ب» به جایگاه آمد تا درباره نحوه انتصاب توضیحاتی ارائه کند.
«ع ـ ب» با حضور در جایگاه با اشاره به این مطلب که من مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری بیمه ایران بودم گفت: من درباره اظهار نظرهایی که در شعبه بازپرسی کردهام تردیدی ندارم و آنچه گفتهام عین حقیقت بوده است. مضاعف بر اینکه یک حلقه مفقوده وجود دارد.
وی خطاب به قاضی دادگاه گفت: هنوز فرد تصمیمگیرنده در شرکت سهامی بیمه ایران که همان حلقه مفقوده عزل و نصبهای شرکت بوده است شناسایی نشده است و اگر من و آقای «ی ـد» به سفارش و توصیهای به شرکت رفتهایم باید شخص تصمیمگیرنده را شناسایی کرد.
متهم گفت: آن حلقه مفقوده منجر به صدور احکام برای من و آقای «ی ـ د» شده است. زیرا عضویت ما به خودی خود جرم نبوده هر کسی میتوانست ما را معرفی کند هر چند که در این لحظه باز هم اظهارات گذشته خود را قبول دارم.
«ع ـب» درباره عضویت آقای «ی ـ د» گفت: روزی اعضای هیئت مدیره شرکت صبا گردهم جمع شده بودند تا مجمع عمومی برگزار شود و صورت جلسه آن تنظیم شود. قرار بود آقای « ر» به عنوان نفر پنجم هیئت مدیره انتخاب شود و بر همین اساس این فرد اسمش در صورت جلسه نوشته شد.
وی گفت: من آقای «ی ـ د» را توسط آقای «م» میشناختم اما بعد از ظهر همان روز پیش از امضاء صورت جلسه آقای «ج ـ الف» با من تماس گرفت و گفت قرار است صورت جلسه مجمع تغییر کند و آقای «ر» جایش را به «ی ـ د» بدهد.
وی گفت: من از آقای «س» رئیس مجمع درباره این اتفاق سوال و جواب کردهام او همان موضوع را تأیید کرد و به این ترتیب صورت جلسه مجمع عضو شده و آقای «ر» جایش را به آقای «ی ـ د» داد.
قاضی از « ع ـ ب» پرسید نقش آقای «ج ـ الف» در این تغییر چه بود .
متهم گفت: این نقش همچنان هم برای من مجهول مانده است چون «ج الف» سمتی در هیئت مدیره نداشت. اگر هم «ج ـ الف» نقشی داشته آقای «س» باید بیاید و توضیح دهد.
قاضی از «ع ـ ب» پرسید اگر « ج ـ الف» سمتی در هیئت مدیره نداشت چگونه توانست با شما تماس برقرار کند و خبر مهم حضور «ی ـ د را بدهد.
متهم گفت: این را باید از کسانی پرسید که به دستور آقای «ج ـ الف» کارها از انجام میدهند آنچه برای ما مشخص شده این است که حلقه مفقودهای وجود دارد که بنابه خواسته «ج ـ الف» کارها را انجام میدهند.
قاضی پرسید: آیا پس از این تغییر مجمعی تشکیل شد یا فقط صورتجلسه عوض شد.
متهم گفت: در صبح همان روز هم مجمعی تشکیل نشده بود و از آنجا که شرکت ما صرفاً یک شرکت کاغذی بود که عینیت واقعی نداشت فقط صورت جلسه تنظیم میشد.