*مجري: شما با گروه شبه نظامياتان کجا بوديد؟
*محمد داود عوده: من در آن زمان فرمانده گروه شبه نظاميان مستقر در "وحدات" بودم.
*مجري: منظورتان منطقه "وحدات" است؟
*محمد داود عوده: بله. پيشروي تانکها ما را غافلگير کرد، حتي چند تانک هم به نزديکي مرکز فرماندهي من رسيدند. بعد از آن هم طبيعي بود که رزمندگان از خود دفاع کنند و مانع پيشروي آن ها شوند.البته منظورم هم رزمندگان و هم شبه نظاميان است، مقابل اين تانکها ايستادگي کردند و برخي از آن ها را منفجر و وادار به عقب نشيني کردند. درگيري تا دو سه روز ادامه داشت.
*مجري: در کل درگيريها چند روز ادامه يافت؟
*محمد داود عوده: 12 روز. 12 روز ادامه داشت و از اين حيث من اين برخوردها را صرفا درگيري نميدانم، بلکه نام جنگ برآن ميگذارم. اين جنگ، جنگ ناپاکي بود. از ديد من جنگهاي خانگي از ناپاکترين جنگهاي دنيا هستند. جنگ دردناکي بود، چون در آن وقتي ميديدم سرباز اردني بر زمين مي افتد، مثل اين بود که برادرم يا فرزندم بر زمين ميافتد، چون اين سرباز را از گوشت و خون خود ميدانستم. هم چنين در مورد رزمندگان؛ ميديدم که چه جنگ سختي درگرفته و از هر دو طرف افرادي بيگناه بر زمين ميافتادند و نميتوانستيم کاري کنيم. واقعا کاري از دست ما بر نميآمد. جنگ يک روز، دو روز، سه روز ...همين طور که کش مي آمد و هر روز که ميگذشت کينهها را بيشتر ميکرد. مثلا من يکبار يک تانک اردني را به اسارت گرفتم که سه نفر درون آن بودند، زخمي شده بودند. آنها را از تانک بيرون کشيدم و درمان کردم و به جاي امني بردم، چون ميدانستم اين تانک حتما هدف قرار خواهد گرفت.
*مجري: به نظر شما افراد نادرست و ناپاک اين جنگ را به راه انداختند يا هر طرف حق را به خود ميداد و با اخلاص و وفاداري کامل از حق و حقوق خود دفاع ميکرد. اگر ممکن است اوضاع کلي را براي ما شرح دهيد؟
*محمد داود عوده: من منکر اين امر نيستم که ممکن است، ميان دو طرف افراد نادرستي هم بوده باشند که از شرايط سوء استفاده ميکردند...
*مجري: و اين افراد حتي تا ستادهاي فرماندهيتان هم نفوذ کرده بودند؟
*محمد داود عوده: من نگفتم حتما، گفتم ممکن است چنين افرادي هم بوده باشند.
*مجري: چرا منکر ميشويد، نفوذهاي زيادي در سازمان صورت گرفته بود؟
*محمد داود عوده: چه نفوذهايي؟
*مجري: در بالاترين سطوح فرماندهي شما نفوذ صورت گرفته بود.
*محمد داود عوده: کدام سطوح؟
*مجري: چرا، اسرائيل توانسته بود درون سازمان نفوذ کند.
*محمد داود عوده: بالاترين سطح و رتبه جاسوسي که او را دستگير کرديم "عدنان ياسين" بود که جاسوس بسيار حرفهاي هم بشمار ميآمد که او هم نتوانسته بود، نفوذ چنداني داشته باشد. بگذاريد با هم رو راست باشيم، شايد امروزه نفوذهاي خوبي صورت ميگيرد، اما در گذشته نه؛ چنين چيزي نبود.
*مجري: منظورتان از نفوذهاي خوب چيست؟
*محمد داود عوده: منظور بدي نداشتم. حرفم اين است که درگذشته نه اين که نفوذي صورت نميگرفت، اما به سطح هيئت مرکزي يا شوراي انقلاب نميرسيد که بخواهيم از آن به عنوان نفوذ بزرگ ياد کرده باشيم.
*مجري: اما حتما نفوذهاي غير مستقيمي صورت گرفته، اگر انجام شده لطفا براي ما بگوييد؟
*محمد داود عوده: نميدانم! شايد صورت گرفته باشد، شايد هم صورت نگرفته باشد، اما ما به صورت غير مستقيم درون صهيونيستها نفوذ ميکرديم. مثل مصريها که حتي ژنرالهايي از آن ها را هم به خدمت گرفته بودند يا سوريها که شبکه آن ها مدتي بعد کشف و آشکار شد. آن ها يک ژنرال اسرائيلي را براي اخذ اطلاعات اجير کرده بودند. منظورم اين است که چنين نفوذهايي نتيجه عادي و معمول جنگهاست. مثلا در همين سپتامبر. خوب شد اين بحث را پيش کشيديد که حرف سپتامبر هم پيش کشيده شود..
*مجري: اما يادآوري اين موضوع براي من بسيار درناک است.
*محمد داود عوده: براي من هم همينطور.
*مجري: من تاکنون مصاحبههاي بسياري با شخصيتهاي مختلف انجام دادهام، اما وقتي به موضوع سپتامبر ميرسم همه از آن فرار ميکنند و نميخواهند در مورد آن صحبتي کنند، چه اردنيها چه فلسطينيها . فرقي نميکند، اما واقعيت اين است که آن حادثه بخشي از تاريخ ماست و بايد از کساني که آن را بوجود آوردند سخن گفت.
*محمد داود عوده: اما من دوست دارم و ميخواهم در مورد اين موضوع حرف بزنم، چون اين جنگ ، جنگ بسيار وحشتناکي بود که بازنگري آن به ما ياد ميدهد در آينده رودر روي يکديگر قرار نگيريم. حال هر قدر هم که حساسيتها زياد باشد، حساسيت هميشه وجود دارد، حتي در حال حاضر هم حساسيتهاي سياسي وجود دارد، اما من ميگويم تنها طرف استفاده کننده از اين حساسيتها صهيونيستها هستند و تنها کسي که از اين حساسيتها آسيب ميبيند، فلسطينيها و اردنيها و سوريها و مصريها و تمام اعراب هستند. من معتقدم درس سپتامبر سياه هميشه بايد مقابل ديدگان ما باشد و تمام ابعاد آن را به خوبي مطالعه کنيم و خجالت نميکشم از اين که به شما بگويم ما اشتباه کرديم. ما مشکل داشتيم، تجاوزاتي فراتر از حد و حدود خودمان انجام داديم و شعارهاي غير منطقي سر داديم و ديديد که سرانجام چه شد و همين موضوع است که باعث ميشود، بتوان فهميد چرا اردنيها آن تصميم آني را گرفتند.
*مجري: چه تصميمي؟
*محمد داود عوده: در ماه آگوست 1970 جبهه دموکراتيک خلق تشکيل جلسه داد و در اين جلسه تصميم گرفت نظام اردن را ساقط نمايد.
*مجري: جلسه در اردن تشکيل شده بود؟
*محمد داود عوده: بله ، در اردن.
*مجري: خوب معلوم است نتيجه اين تصميم چه مي شود؟
*محمد داود عوده: آن ها بدون ما نميتوانستند اين کار را انجام دهند و ما هم چنين تصميمي نداشتيم.
*مجري: آنها با پشتگرمي به چه امکاناتي چنين تصميمي را گرفته بودند؟
محمد داود عوده: نميدانم ... اين که ميخواهم بگويم فقط حرف من نيست،.من معتقدم درباره تجربه سپتامبر با تمام خوبيها و بديهايش در مورد بايد سخن گفت. دولت اردن در آن نشست عامل داشت و تصميمي را که طي آن گرفته شده بود، روي نوار ضبط کرده بود و پس از فاجعه سپتامبر هم آن را از راديو اردن پخش کرد. به عبارت ديگر خود اردنيها مطمئن بودند که دمکراتخلقي ها قدرتي ندارند و سر سوزني نميتوانند آسيبي به نظام وارد کنند. اصلا اجازه نميدادند آن ها سر سوزني به نظام ضربه بزنند، به همين دليل گذاشته بودند چنين تصميمي گرفته شود، شايد به اين دليل که بهانهاي براي غلبه بر رزمندگان بدست آورند .
*مجري: بسيار خوب..
*محمد داود عوده: چون ما خواستار براندازي نظامي نبوديم و در عين حال ما طرفدار اين جبهه و آن جبهه نبوديم، حال مي خواهد جبهه دموکرات باشد ، مي خواهد جبهه خلق ، که حالا در آن حضور هم داشته باشيم و موجب براندازي رژيمي شويم و خود به جاي آن بر مسند قدرت بنشينيم. به عبارت ديگر ما در اين جا قرباني شديم و از آنجا که اين موضوع را اصلا به صلاح نمي دانستيم، بنابراين از همان اول با آن مخالفت کرديم.
*مجري: ببينيد اين بارها اتفاق افتاده که برخي مثلا 10 تا 12 نفر در کشوري تصميم بگيرند، نظام آن کشور را براندازند و نظام حاکم هم آن ها را با مقداري اطلاعيه و بيانيه دستگير ميکند، اما مسئله جبهه خلق که اقدام به عمليات مسلحانه و نظامي جهت براندازي نظام اردن ميکند، اين چيز ديگريست. در چنين حالتي آيا نبايد کشور کوچکي چون اردن از اين موضوع احساس نگراني و ناامني کند؟
*محمد داود عوده: حرف شما درست است، بله! اين امر موجب نگرانياش ميشد، اما در عين حال امکاناتي در اختيار داشت که موجب رفع اين نگرانيها شود.
*مجري: با کمال تاسف آن چه در تاريخ نبايد بوقوع بپيوندد، بوقوع پيوست و حوادث آنگونه که مطلع هستيد، حادث شدند و ما اکنون در صدد تفسير اين حادثه توسط يکي از شخصيتهايي هستيم که هم در آن مشارکت داشتند و هم آن را بوجود آوردند و در آن نبرد 14 هزار نيروي مسلح تحت فرمانش قرار داشتند، درست است؟
*محمد داود عوده: اندکي قبل به شما گفتم اوضاع و احوال اصلا عادي نبود. هنگاميکه ملک حسين با ابو عمار و ابو اياد و ابو جهاد قسم ياد ميکردند و در اموري به توافق رسيده بودند، همه چيز آرام بود، اما هنگامي که يک طرف قسم را نقض ميکند، همه چيز خراب ميشود.
*مجري: وديع حداد را ميشناسيد؟
*محمد داود عوده: بله.
وديع حداد ، از فرماندهان عملياتي جبهه خلق براي آزادي فلسطين
*مجري: آيا وديع حداد را خوب ميشناسيد؟
*محمد داود عوده: زياد نه! يکي دو بار بيشتر با او برخورد نداشتم.
*مجري: او چه شخصيتي داشت؟
*محمد داود عوده: مرد باهوشي بود و نسبت به قضيه فلسطين بسيار مخلص و وفادار، اما راه را به اشتباه رفت و من از اين حيث با شما موافقم. او هواپيماها را دزديد و مابقي حوادث که شما از آن آگاهيد به دنبالش پيش آمد، اما بيشک او مرد باهوشي بود و انساني فلسطيني، عرب و مليگرا.
*مجري: اما دست به اين کار زد؟ او عمليات ربودن هواپيماها را برگزيد و در اين گونه عملياتها به آدمي حرفهاي تبديل شد و با اين کار خود تمام جهان را غرق نگراني و اضطراب نمود. حتي گفته ميشود يکي از شرکتهاي هواپيمايي در جهان از وي خواسته در برابر دريافت مبلغي به آنها تضمين دهد که هواپيماهايشان را نميربايد، درست است؟
*محمد داود عوده: بله کاملا درست است،اما او مرد درستي بود، ميدانيد وقتي مرد چقدر پول داشت؟
*مجري: چقدر؟
*محمد داود عوده: 50 ميليون.
*مجري: فقط؟
*محمد داود عوده: بله. ميدانيد از اين پولهايي که ميگرفت حتي يک قرانش را به خانوادهاش نمي داد و حتي از باقي مانده پولش هم به خانوادهاش چيزي نرسيد. او وصيت کرده بود، هرچه از وي برجاي مانده را به جبهه خلق بازگردانند تا از آن براي مبارزه و مقاومت فلسطيني استفاده شود.
*مجري: اين پولها را از کجا بدست آورده بود؟
*محمد داود عوده: از شرکتهاي هواپيمايي و جاهاي ديگر. در آن زمان جبهه خلق با وي اختلاف شديدي داشت، با اين حال او آ قدر مرد بود که هر آن چه را در تصرف داشت به جبهه خلق بخشيد و بازگرداند.
*مجري: در نشست و برخاستهايي که با و داشتيد، در مورد چه موضوعات و مسائلي با هم صحبت ميکرديد؟
*محمد داود عوده: چندان نشست و برخاستي با هم نداشتيم.يک بار در جمع کثيري او را ديدم که ابو اياد هم با ما بود.
*مجري: منظورم ديدارهاي شخصي است، روابط شخصي و نزديک با وي نداشتيد؟
*محمد داود عوده: نه . من آنطور که رايج و معمول است، دوستي عميقي با او نداشتم، مثل ارتباطم با کارلوس. با هم رابطه داشتيم، اما خيلي عميق و دوستانه نبود ..
*مجري: دوست دارم به کارلوس هم در جاي مناسب بپردازيد.
*محمد داود عوده: بله، رابطه ما دورا دور بود.
*مجري: حوادث سپتامبر چه نتايجي در پي داشت؟
*محمد داود عوده: پيش از همه آنکه براي دو طرف يک فاجعه بود. ما کادر خوبي را در اين جنگ از دست داديم و به نظر من ارتش اردن هم تجهيزات و تانکهاي قابل توجهي از دست داد، بدون اين که اهداف مورد نظر خود را محقق کند. نه ما توانستيم و نه آن ها ، البته ما هدف بالاتري را دنبال ميکرديم که دفاع از اردوگاهها بود.
*مجري: درست است که به خاطر اين جنگ شما مسافرتي هم مسکو داشتيد؟
*محمد داود عوده: نه.
*مجري: اما در رسيدن به اردن تاخير داشتيد؟
*محمد داود عوده: نه ! من براي عقد قرارداد به مسکو نرفتم .
*مجري: به يکي از کشورهاي اروپاي شرقي رفتيد؟
*محمد داود عوده: نه . واقعيت امر اين است که من قرارداد "جنتلمن" را با سفير چين در دمشق منعقد و از آنها درخواست سلاح کرده بودم که آنها نيز مخالفتي نداشتند، اما اين سلاح ها را براي دفاع از اردوگاها لازم داشتم، هم چنين براي مبارزه با دشمن صهيونيستي. من پيش از اين گفتم که ما نيروهاي شبه نظامي را آموزش ميداديم و کمي سطح آموزشها را بالا برده بوديم و اين شبه نظاميان را براي انجام عملياتهايي به دشتها ميفرستاديم، به همين دليل آن ها به سلاح نياز داشتند، با توجه به اين که تعداد آنها زياد هم بود و امکان فراهم ساختن تجهيزات جنگي براي آن ها مشکل بنابراين نياز به سلاح پيدا کرديم . متاسفانه سلاحها با تاخير و پس از حوادث سپتامبر به دست ما رسيدند که آن ها را هم ابو نضال تحويل گرفت.
*مجري: درست است که فلسطينيها ميگويند در سپتامبر سياه 30 هزار نفر کشته شدند؟
*محمد داود عوده: نه. اين گزافه است.
*مجري: ابو عمار هم به اين رقم اشاره کرده بود.
*محمد داود عوده: نه. البته ابو عمار کمي آمار و ارقام را بزرگ ميکرد.
*مجري: حتي در مورد اين موضوع؟
*محمد داود عوده: بله، حتي در مورد اين موضوع.
*مجري: در مورد اموالي که در دست داشت هم همين طور عمل ميکرد؟
*محمد داود عوده: بله. حتي در مورد اموال هم همين گونه برخورد ميکرد. اين کار هميشگي ابو عمار بود و ما هميشه به او ميگفتيم، محض رضاي خدا کمي از اين آمار و ارقام را کم کن اما به خرجش نميرفت، او هم اينطوري بود ديگر.
*مجري: بسيار خوب، شما در آن زمان فرمانده نيروهاي شبه نظامي و مسئول دفاع از اردوگاهها در عمان بوديد و گواهي و شهادت شما از نظر تاريخي شهادت و گواهي مقبولي نيست، اما اين گونه شهادت دادن ها معمول و رايج گشته، به هر روي اگر ممکن است واقعا و حقيقتا به ما بگوييد، در زد و خوردهاي سپتامبر 70 چند فلسطيني کشته شدند؟
*محمد داود عوده: اگر بخواهم راستش را بگويم از غير نظاميان حدود 2 هزار نفر .
*مجري: فقط؟
*محمد داود عوده: و از نظاميان فتح 970 نفر.
*مجري: دقيقا ؟
*محمد داود عوده: بله ! دقيقا و اين ها نظامي بودند.
*مجري: شبه نظاميان هم شامل اين تعداد کشتهها ميشوند؟
*محمد داود عوده: نه. از شبه نظاميان حدود هزار نفر کشته شدند که آن ها را با غير نظاميان شمارش کردم .
*مجري: پس غيرنظاميان کشته شده در واقع هزار نفر بودند؟
*محمد داود عوده: بله .
*مجري: و نظاميان 970 نفر.
*محمد داود عوده: بله 970 رزمنده.
*مجري: ميتوانيم بگوييم در کل کمتر از 3 هزار نفر کشته شدند؟
*محمد داود عوده: بله، تقريبا 3 هزار نفر.
*مجري: اگر چه به زبان اين عدد اندک مينمايد، اما در زمان خود بسيار قابل توجه بود.
*محمد داود عوده: بله، از تلفات ديگر سازمانهاي ديگر بياطلاعم، چون آنها آمار و ارقامي در اين زمينه ارائه ندادند، اما ميتوان گفت حوادث سپتامبر سياه 4 هزار نفر کشته از خود برجاي گذاشت که رقم قابل توجهي است، اما از تعداد کشتههاي سربازان بياطلاعم.
*مجري: منظورتان سربازان اردني است؟
*محمد داود عوده: بله. از تعداد کشتههاي آنها بيخبرم؛ اما فکر ميکنم چيزي در حدود هزار نفر کشته داده باشند و اين رقم بسيار بزرگي براي آن ها بشمار ميآيد. طي زد و خوردها عبدالناصر خواستار نشست سران عرب شد و داستان ترور ابو اياد و "ابو طف" توسط سازمان جاسوسي اردن در آن معروف است و اين که عبدالناصر از " جعفر نميري" خواست آن ها را با خود به نشست سران بيآورد. در واقع تلاش براي ترور ابو اياد و ابو طف موجب آتش بس با پادشاه اردن ملک حسين شد، اما شرايط سختي را پيش روي ما گذاشته بودند. خود ملک حسين راضي به اين شرايط سخت نبود، اما ستاد مشترک ارتش اصرار بسيار داشت تا بر رزمندگان دست يابد.
*مجري: به هر روي ما در اواخر سپتامبر يعني در 28 سپتامبر شاهد درگذشت عبدالناصر بوديم، نتايج اين نشست در بعد سياسي به نظر شما چه بود و چه تاثيري بر نيروهاي فلسطيني فعال در اردن گذاشت؟
*محمد داود عوده: نتيجه نشستي که به کنفرانس "قاهره – عمان" معروف شد، تشکيل هيئتي عربي جهت نظارت بر اجراي موافقتنامه بود که عملا هم هيئتي به رياست مرحوم "باهي الاضغم" به عمان آمد.
*مجري: ايشان وزير خارجه تونس بود ؟
*محمد داود عوده: وزير خارجه پيشين تونس بود و در آن زمان نماينده رئيس جمهور تونس "حبيب بورقيبه" در نشست بشمار ميآمد و هيئت به رياست وي تشکيل شد، البته هيئت طرفهاي عربي ديگري را هم دربرميگرفت. همانطور که گفتم هيئت به عمان آمد و شروع به حل و فصل مشکلات پيش آمده و ناشي از زد و خوردها نمود. نظاميان را از شهر خارج کرد و برخي از خانهها را که در خط تماس و ارتباط قرار داشتند، تخليه کرد. به هر روي آنچه مهم بود اين که اين هئيت آمده بود تا با برگزاري نشستي ميان افسران اردني و رزمندگان فلسطيني آن ها را با يکديگر آشتي دهد. اين نشست بعد از ظهر يکي از روزها( يادم نميآيد چه روزي بود) در هتل اينترکونتينانتال برگزار شد. همديگر را ديديم و از هم گله گزاري کرديم و تقريبا ميتوانم بگويم همه چيز به خير و خوشي تمام شد.
*مجري: نماينده هيئت فلسطيني که بود؟
*محمد داود عوده: افراد زيادي بودند، تقريبا اکثر افسراني که در عمان بودند.
*مجري: شما هم يکي از آن ها بوديد؟
*محمد داود عوده: بله. من هم يکي از آن ها بودم، همانطور که گفتم از همديگر گله کرديم و اگرچه اوضاع به شکل سابق آن برنگشت، اما تا حدودي آرامش برقرار گرديد.
*مجري: چگونه از هم گله گزاري کرديد و در اين نشست به هم چه گفتيد؟
*محمد داود عوده: از اين گله ميکرديم که چه کسي جنگ را آغاز کرد و اين آشکار بود. اين ما نبوديم که جنگ را شروع کرديم، بلکه اين برادران اردني ما بودند که دست به اين کار زدند.
*مجري: اما آن ها نيز شما را به اين متهم کردند که شما شروع کننده جنگ بوديد.
*محمد داود عوده: نه. اين حرف واقعا ستم است، کسي که به عمان حمله کرد، آن ها بودند نه ما . گرچه آن ها صراحتا به اين موضوع اعتراف نکردند اما هيچ کس هم پيدا نشد که بگويد، رزمندگان فلسطيني جنگ را شروع کردند.
*مجري: حداقل به طور ضمني هم به اين موضوع اعتراف نکردند؟
*محمد داود عوده: ميتوانم بگويم نه.
*مجري: بعدها هم چنين کاري نکردند؟
*محمد داود عوده: نه، اگرچه در مورد اين موضوع مفصلا با هم صحبت کرديم، ولي نپذيرفتند که آن ها آغازگر اين جنگ بودند.
*مجري: بگذريم، چون نميخواهم دوباره به يک سري مسائل بازگرديم.
*محمد داود عوده: بله ، بهتر است بگذريم.
*مجري: بله من هم موافقم.
*محمد داود عوده: نتيجه حضور و فعاليت هيئت عربي و توافقات صورت گرفته به دليل فوت جمال عبدالناصر با موفقيت کامل همراه نشد و از هيئت کسي وجود نداشت که تسلط چنداني بر دو طرف داشته باشد تا بدان وسيله اوضاع را آرامتر نمايد.
*مجري: در اين جا شما ميخواهيد بگوييد که عبدالناصر نقش بسزايي در کنترل اوضاع داشت؟
*محمد داود عوده: بالطبع حرف او در جهان عرب بسيار پيش ميرفت. اينکه بگوييم با وي به توافق رسيديم، معناي زيادي در جهان عرب داشت و بيشک اگر او زنده ميماند، کار ما به خروج از «جرش» و «عجلون» منتهي نميشد. به هروي آنچه مهم است اين که پس از آن مذاکرات بين ما و برادران اردني مان شروع شد و ابو اياد از جانب ما اين مسئوليت را برعهده داشت.
*مجري: شما از افراد نزديک به ابو اياد بوديد؟
*محمد داود عوده: تقريبا هميشه با هم بوديم.
*مجري: در مذاکرات و گفتگوها با او بوديد؟
*محمد داود عوده: يک بار هنگامي که به ديدن «وصفي تل» رفته بود تا با او گفتگوهايي داشته باشد، همراهش بودم.
*مجري: در چه مورد با هم گفتگو کردند؟
*محمد داود عوده: در آن زمان «تل» به ابو اياد قول داده بود، اگر بتوانيم عمان را به وضع سابقش بازگردانيم و شما سلاحهاي سنگين را از آن خارج کنيد و آن ها را در «جرش» و «عجلون» مستقر کنيد ، آن وقت من به تو قول ميدهم، رزمندگان اجازه داشته باشند، آزادانه از غرب خط به سوي فلسطين حرکت کنند که منظور همان راه ارتباطي بود که دمشق و عمان را به هم مرتبط ميساخت و ابو اياد هم قانع شده بود که اين ماموريت بسيار خوبي براي رزمندگان است، چون آن ها را به اهدافشان نزديکتر ميکند..
*مجري: منظورتان مستقر شدن در سراسر دشتهاست؟
*محمد داود عوده: بله، از «جرش» و «عجلون» گرفته تا «الاغوار» و «العوده»، هم چنين از «اربد» گرفته تا «الاغوار» و از «قيس» گرفته تا «العوده».
*مجري: در آن زمان چه سلاحهاي سنگيني داشتيد و آنها را در عمان مستقر نموده بوديد؟
*محمد داود عوده: سلاحهاي چندان پيشرفتهاي نداشتيم، مثل دوشکا، مسلسل 12 ، 17 که آن را سلاح سنگين ميناميدند، غير از آن توپهاي 106 و 75 و 120 ميليمتر.
*مجري: اينها چندان سبک يا قديمي هم نبودند.
*محمد داود عوده: چرا! در برابر «هاورز » قديمي و ساده بودند، هم چنين در برابر سلاحهايي که ديگر ارتشها داشتند، بسيار سلاحهاي پيش پا افتادهاي بشمار ميآمدند، اما بعد وقتي در لبنان بوديم، توپ سنگين هم در اختيار داشتيم که از آن براي زدن شهرکهاي صهيونيست نشين شمال فلسطين استفاده مي کرديم که مفيد هم بودند.
*مجري: در اردن چه داشتيد؟
*محمد داود عوده: در اردن همان سلاحهايي که گفتم را در اختيار داشتيم. ابو اياد با اين سلاحها موافق بود، چون بسان ديگر رهبران فتح اعتقاد داشت بايد از تمام توان خود در مقابل رژيم صهيونيستي استفاده کنيم.
*مجري: در اين اوضاع و احوال ابو عمار کجا بود؟
*محمد داود عوده: در آن زمان ابو عمار هر چند روز يکبار مي آمد و از احوال مطلع ميشد، اما زمان مذاکرات ابو اياد با «وصفي تل» او در سوريه بود.
*مجري: پس به اين ترتيب ميتوانيم بگوييم که اين ابو اياد بود که مسئوليت اصلي مذاکره طرف فلسطيني با طرف اردني را برعهده داشت؟
*محمد داود عوده: بالطبع ابو اياد با مشورت با ابو عمار و ديگران اين کار را ميکرد. "کمال عدوان" و ابو جهاد در عمان بودند و ابو مازن در شام بود. با اين حال مدام با هم در ارتباط بودند و تبادل نظر ميکردند.
*مجري: در اينجا دوست دارم از رابطه شما با ابو اياد و ابو عمار هم براي ما بگوييد.
*محمد داود عوده: ببيند من رزمندهاي بيش نبودم. من توانستم پستهاي حساسي را به دست آورم، آن ها هم در کادر رهبري سازمان بودند و به خاطر کارهايمان هم بايد با هم مدام در ارتباط بوديم. در ابتدا ابو اياد مرا براي رفتن به "دوره" کانديد کرد و ابو عمار رهبر انقلاب در عمان بود، من بايد با آنها ارتباط تنگاتنگي داشتم.
*مجري: منظورم اين نبود، منظورم نحوه تقسيم قدرت و اتخاذ تصميمات و نفوذ درون فتح بود.
*محمد داود عوده: تصميمات در فتح جمعي و گروهي بود و هنگامي که تصميمي اتخاذ مي شد، بايد به اطلاع همه ميرسيد و موافقت آنها اخذ ميشد و پس از کسب مواقفت همه فرماندهان، آن وقت شوراي انقلاب تشکيل جلسه مي داد تا آن را رسما تصويب کند.
ادامه دارد....