در کشور ما به فاصله 10 سال دو فتنه بزرگ روی می دهد. در کشورهای افغانستان و آذربایجان نیز پس از گذشت حدود 10 سال است که اتفاقات آمریکایی به راحتی رخ می دهد. راز این 10 سال ها در چیست؟

مشرق _ اپیزود اول:
یکم _ سال 2002 و اوایل بر مسند نشستن مقامات افغان پس از اشغال افغانستان توسط آمریکا بود.

سایت یاهو فیلم کم کیفیت و کوتاهی را با موضوع روابط دخترها و پسرهای جوان در افغانستان مثل اخبار هر روزه خود بر روی صفحه اصلی این سایت قرار داد.

فیلم، دختر افغانی را نشان می داد که در حالی که یک پسر جوان افغان در کنار او مشغول نواختن گیتار است، از اوضاع جوانان این کشور و ارتباطات آنها صحبت می کند.

***

دوم: تیرماه سال 1378 شمسی مطابق با جولاي 1999 میلادی است.

در کوی دانشگاه تهران و پس از ماجرای طرح نظارت بر مطبوعات در مجلس ششم، اغتشاش بزرگی در می گیرد که دامنه آن ساعت به ساعت گستره بیشتری می یابد. جرج بوش سفر خود را به یک کشور خارجی لغو می کند و فی الفور به آمریکا برمی گردد تا در جریان حوادث ایران باشد. رسانه های صهیونیستی نیز با آب و تاب اخبار دروغ و راست مربوط به ماجرا را پوشش می دهند.

حادثه اما با مصوبه شورایعالی امنیت ملی کشور مبنی بر دخالت بسیج خنثی می شود و فتنه گران ناکام مانده، پس از مدتی تک و توک به خارج از کشور فرار می کنند.
***
سوم: حیدر علی اف، رئیس جمهور فقید کشور آذربایجان در سپتامبر سال 2003 فوت می کند و فرزندش الهام علی اف به جای وی سکان ریاست جمهوری آذربایجان را به دست می گیرد.
او در خارج از آذربایجان درس خوانده بود.

_ اپیزود دوم:

یکم: سال 2012 است و حدود 11 سال از آمدن آمریکا به افغانستان می گذرد.

فرهاد دریا، خواننده افغانستانی برای زنان این کشور کنسرت های اختصاصی می گذارد. گروه های راک و زنان رقاصه، در جا به جای افغانستان کنسرت اجرا می کنند. ازدواج مردان با پسران نیز منع قانونی ندارد و در کشوری که علمایش برای استفاده از واژه های غیر فارسی حکم ارتداد می دادند، فرهنگ وارداتی آمریکا جولان می دهد.

میزان تولید مواد مخدر در افغانستان نیز به چند برابر زمان قبل از اشغال رسیده است و بیش از یک میلیون از مردم کشور افغانستان معتاد شده اند.

باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در شامگاه سه شنبه، 12 اردیبهشت مطابق با اول مِی 2012 به افغانستان می رود و حدود 11 سال پس از حضور رسمی آمریکا در کشور مجاهدان افغان، توافقنامه ای را به امضای کرزای، رئیس جمهور این کشور می رساند که روی دیگر سکه آن فروختن افغانستان برای همیشه به آمریکاست.

کرزای سندی را امضا می کند که به موجب آن فرهنگ مردم مسلمان افغان باید کاملا منطبق با ارزش های آمریکایی شود، دست آمریکا برای استفاده از منابع و تأسیسات افغانستان باز باشد و نیز افغانستان باید از لحظه امضا برای همیشه در تمام سیاست های خارجی اش تابع محض کاخ سفید باشد.

***
دوم: سال 2009 میلادی مطابق با سال 1388 شمسی در ایران همراه با انتخابات خرداد ماه ریاست جمهوری از راه می رسد. 10 سال از فتنه سال 78 گذشته است که یک کاندیدای شکست خورده انتخابات خرداد 88 با ادعای تقلب در شمارش آرا طرفدارانش را به خیابان های پایتخت می کشاند و فتنه ای دیگر را بر جان کشور می اندازد. طرفداران او عمدتاً افرادی با اطلاعات کم هستند که واقعا در توهم تقلب به خیابان های تهران ریخته اند و دست به اغتشاش زده اند. اما به مرور و با مدیریت مطلوبی که از سوی مدیریت ارشد نظام اعمال می شود، غفلت زدگان از شمار معاندین جدا می شوند و پی به اشتباه بزرگ خود و عناد کاندیدایشان می برند. و بیماری فتنه کم کم و با حضور بصیرانه مردم و خواص دفع می شود و باران رحمت 9 دی، با حضور میلیونی مردم تهران و تمام شهرهای ایران، تمام خبائث آن را از جان کشور می شوید و با خود می برد.

***
سوم: حدود 9 سال از روی کارآمدن الهام علی اف مسلمان در آذربایجان می گذرد که کم کم صداهایی مبنی بر ایران ستیزی و شیعه فوبیا (شیعه هراسی) از آذربایجان به گوش می رسد.
برگزاری برنامه های فشن لباس های مستهجن در برخی شهرهای آذربایجان اعتراض مسلمانان این کشور و البته مسلمانان و علمای ایرانی را برمی انگیزد.

از آذربایجان خبر می رسد که حدود 9 یا 10 سال پس از روی کار آمدن علی اف، دولت این کشور تصمیم دارد مساجد شیعیان در این کشور را تخریب کند.

برخی رسانه های آذربایجان دائماً در مورد جمهوری اسلامی ایران اقدام به بهانه گیری می کنند و مدعی هستند که ایران در امور داخلی این کشور دخالت می کند.

رسانه های جهان نیز خبرهای فراوانی را در زمینه روابط مطلوب! الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان با مقامات صهیونیست منتشر کرده اند.

خبرها حاکی از آن است که کار علی اف با صهیونیست ها تا آنجا بالا گرفته است که حتی مقامات صهیونیست از او خواسته اند تا منافقین پس مانده از اردوگاه اشرف را در خاک این کشور(آذربایجان) جای دهد و او هم در این زمینه موافقت های ضمنی را به عمل آورده است.

و اپیزود سوم:
مطالعه تطبیقی 6 گزارش کوتاهی که به آنها اشاره شد اینطور می گوید که دشمن به "راز و رمز هجوم نرم برای تربیت یک نسل" بسیار تا بسیار آگاه است و به مولفه های آن، تمام و کمال دست می یازد و لحظه ای هم خسته نمی شود.

مطالعات رفتاری اینطور می گوید که می توان در پی تقریباً هر 10 سال شاهد پیدایش یک نسل جدید بود. نسلی که دوست و دشمن در هر فرهنگی، حدود 3 هزار و 652 روز، کمتر یا بیشتر وقت داشته اند که بر روی فکر و رفتارش کار کنند تا او را آنطور که دوست دارند و در لایف استایل (سبک زندگی) دلخواه رشد دهند.

این نسل نو می تواند قبل از بلوغ کامل سیاسی و اجتماعی و هنگامیکه بین 10 تا 15 سال، سن دارد در یک پروسه حدوداً 10 ساله در بمباران مفاهیم مختلف قرار گیرد و پس از گذشت چند سال همانند آبی که در یک ظرف ریخته می شود به شکل مظروف درآید.

حال اینکه این مظروف چه شکلی داشته باشد، نکته ای است که باید به آن اندیشید.

دشمن اگر در افغانستان و آذربایجان اینگونه توفیق پیدا می کند، این امر ثمره مِتد برنامه ریزی او و طراحی گام به گام حملات نرمی است که برای به کام کشیدن فرهنگ جوانان و در ادامه مردم این کشورها انجام داده است.

حملات نرم او در کشورهایی که مثال زدیم البته فقط منوط به مسائل فساد اخلاقی و از این قبیل هم در پروسه 10 ساله نبوده است. دور زدن خواص کشورها در بازی سیاست، تزریق مفاهیم فکری خود در دانشگاه ها و کتب دانشگاهی، ترور فیزیکی و شخصیتی چهره های دلسوز این کشورها، تربیت کردن برخی سیاسیون در دامن خود و تزریق کردن آنها به این کشورها پس از چند سال و در ادامه نیز موفق جلوه دادن تمام فرمول های خود در پیشگاه مردم این کشورها با استفاده از قدرت مسحور کننده رسانه از جمله کارهای دیگری بوده است که دشمن برای عملی شدن هدف نهایی خود در این کشورها، به هم افزایی تمام آنها با یکدیگر نیاز داشته است.

*دشمن، پشت دروازه های ایران

در ایران اما شرایط، به دلیل هوشیاری و تیزبینی مقام معظم رهبری؛ آنگونه که دشمن در سال های 78 و 88 برای زدن ضربه نهایی طراحی کرده بود پیش نرفت.

دشمن در غفلت و احتمالا خیانت برخی، کارهای خود را طی چند سال در ایران انجام داد تا بتواند با به خیابان کشاندن عده ای مسخ شده، انقلاب اسلامی ما را سرنگون کند اما در پدافند رهبری با ابتنا بر توجه دادن جوانان کشور به مسئله شبیخون فرهنگی، تهاجم فرهنگی و البته جنگ نرم، اسیر شد و در هر دو مقطع سال های 78 و 88 شکست خورد.

شکستی که البته باید دانست تکرار همیشگی آن منوط به ادای تکلیف جوانان کشور و قاطبه مردم جامعه در جبهه جنگ فرهنگی و جنگ نرم است.

این در حالی است که ما بخواهیم یا نخواهیم دشمن با ابزارهایی مثل ماهواره، اینترنت و رسانه و البته در سایه رخوت ما، آدم های معدودی را خواهد پرورد که در سال های آینده مستعد این هستند که به صورتی ناخواسته نقش پیاده نظام او را ایفا کنند.

اما اینکه رمق این پیاده نظام اشاره شده زیاد یا کم باشد و یا اینکه هجوم پر رنگ لایف استایل (سبک زندگی) انقلاب اسلامی و فرهنگ اسلامی _ ایرانی ما، توطئه های دشمن و برنامه ریزی های او را نیست و نابود کند، گزینه ای است که تماماً به میزان بینش و بصیرتمان نسبت به امر ولی فقیه و عمق تکلیف ما پیرامون تربیت نسل آینده بستگی دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • دوست ۱۹:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۶
    0 0
    عالی خیلی عالی

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس