اصرار بر آغاز مرحله دوم هدفمندی یارانه ها در زمان دلخواه، نامه نگاری های بی قاعده، تشکیل هیئت غیر قانونی نظارت بر قانون اساسی، انتقال آب به مرکز ایران در قالب طرحی که فقط چند دقیقه روی آن فکر شده بود و ...
و همینطور آنقدر حاشیه ایجاد شد که دیگر کسی به تأثیرات غلط و البته گسترده آنها توجهی نمی کند و گویا از مسئولان حاشیه ساز هم کسی نیست که تحرکات شریرانه غرب پس از مذاکرات استانبول و چنگ و دندان نشان دادن های آمریکا را ببیند؟!
آشکار شدن نتیجه حاشیه ها در رفتار غرب
روز سه شنبه همین هفته، مارتين زاناتي، نماينده اتحاديه اروپا در كنفرانس وين در اقدامی تأمل برانگیز که به ویژه پس از مذاکرات ایران و 5+1 در استانبول تعجب برانگیز می نمود بیانیه ای را به نمایندگی از کشورهای اروپایی قرائت کرد که طی آن از ایران خواسته شده بود هرچه سریعتر دست از غنی سازی بردارد و تحقیقات هسته ای خود را نیز متوقف کند.
رابرت وود، نماينده آمريكا نیز در این كنفرانس خطاب به جمهوری اسلامی ایران گفته بود که ایران براي نشان دادن پاي بندي خود به معاهده عدم اشاعه، «گام هاي عملي و فوري» بردارد.
چه اتفاقی افتاده بود که اندک مدتی پس از انجام مذاکرات نسبتا موفقیت آمیز هسته ای در استانبول و در آستانه آغاز مذاکرات در بغداد، طرف های مقابل ایران چنین بیانیه هایی را صادر کردند؟
آیا آنها نقشه قبلی داشتند که به روح مذاکرات استانبول پشت پا بزنند یا اینکه فرکانس هایی را از حاشیه های ایجاد شده در داخل ایران و فضای سیاسی این کشور دریافت کرده بودند که به آنها امکان شلتاق کردن و سرکشی دوباره می داد؟
جستار دلیلی برای چنگ و دندان نشان دادن های اخیر آمریکا
آمریکا چند ماهی بود که در ماجرای تهدیدات نظامی صهیونیست ها علیه جمهوری اسلامی ایران نقش Good man (نقش مثبت) را بازی می کرد.
تهدیداتی که اگرچه حتی خود کارشناسان صهیونیست نیز می گویند که مشتی "تئاتر سیاسی" بیشتر نیستند اما به هر حال این آمریکا بود که دائما خود را وارد معرکه می کرد و حتی گاهی رسماً از صهیونیست ها تقاضا می کرد که به دلایل مختلف به ایران حمله پیشدستانه نکنند.
به یک باره اما ظرف دو هفته اخیر و درست همزمان با اوج گیری حاشیه ها در ایران، ورق برگشت و آمریکا نقاب را از چهره انداخت.
سنتکام یا همان شورای فرماندهی مرکزی نیروهای مسلح آمریکا در گزارشی که واشنگتن پست آنرا منتشر نمود، اعلام کرد که بر اساس نظر کارشناسان پنتاگون,توانایی آن را دارد که نیروهای ایرانی را در خلیج فارس، ظرف مدت سه هفته یا کمتر از یک ماه شکست دهد.
واشنگتن پست و البته رسانه هایی هم که به نقل از او این مدعا را منتشر کردند اما جملگی به یک نکته مشترک نیز اشاره کردند و آن استعداد نیروهای آمریکایی در منطقه خاورمیانه و کمّ و کیف کلی آنها بود.
مدعای پنتاگون و سنتکام بی پاسخ ماند. اما قصه گویا دامنه ای بسیار وسیعتر داشت.
کشور اردن در حال برگزاری یک مانور بزرگ مشترک با حضور کشورهای مختلفی از جمله آمریکا بود که هفتهنامه اردنی "الحیات" به نقل از آنچه "منابع سرّي و ویژه خود" خواند، مدعی شد که آمریکا طرح جدیدی را به همراهی رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران در روز 9 ماه می در دست اجرا دارد که این حمله شامل صدها حمله موشکی به مراکز حساس و حیاتی ایران است.
الحیات همچنین در ادامه ادعاهای خود با ذکر جزئيات مفصل از آمادگي نيروهاي آمريکايي در منطقه بهويژه در کشور افغانستان نوشته است که تلاشهای آمریکا براي انجام اين حمله ضربتي، از هفتهها پیش آغاز شده و با سفر اخير "باراک اوباما" رئیسجمهور آمریکا به افغانستان که غیرمنتظره انجام گرفت، تکميل شده و به پایان رسید.
مدعای تکراری، از زبان الحیات هم بی پاسخ ماند اما نکته مهم آن بود که باز هم مقوله ای به نام "تهدید" و "حمله آمریکا به ایران" توسط یک رسانه منطقه ای مطرح شده است.
آیا این طرح دوباره تهدید با حواشی ایجاد شده در فضای سیاست داخلی جمهوری اسلامی ایران انطباق داشت و با فرکانس های آن برنامه ریزی شده بود یا اینکه امری تصادفی بود؟
این در حالی است که آشنایی با فرآیندهای رسانه ای غربی اینطور می گوید که وقتی مفهومی در ادبیات رسانه های غربی و صهیونیستی به نفع آمریکا مکرر می شود، این مسئله به هیچ وجه نمی تواند از سر تصادف باشد و آمریکا برای آغاز آن اشارت هایی را دریافت کرده و نیز مقاصدی را هم دنبال می کند.
تهدیدهای نظامی آمریکا در رسانه های وابسته به او اما باز هم تمام نشد. حاشیه ها همچنان در ایران در نقاط ماکسیمم قرار دارند که شبکه الجزیره نیز اوایل هفته ای که گذشت، گزارشی بلند همراه تصویری اینفوگراف را با تیتر "پایگاه های آمریکایی که ایران را احاطه! کرده اند" منتشر کرد.
الجزیره هم همانند واشنگتن پست، راشاتودی و الحیات در گزارش خود اقدام به تشریح استعداد نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه و همچنین اطراف جمهوری اسلامی ایران کرد.
این رسانه قطری در گزارش خود همچنین با فردی که مدعی می شود استاد دانشگاه جورج تاون آمریکا است نیز مصاحبه می کند و او راجع به توجیه حضور نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه می گوید: آمریکا باید با ارعاب و ارسال سیگنال، تهدیدهای خود را بیان کند.
او این نکته را نیز به الجزیره می گوید که ایران دلیل قانع کننده ای برای حضور نظامی آمریکا در منطقه است.
در این گزارش جملات دیگری هم مثل اینکه "روند تنش ها با ایران افزایش یافته است"، "توانایی عملیات جداگانه علیه ایران توسط هریک از پایگاه های ایران" و "استقرار نیروهای رنجر و تیم های عملیات ویژه در منطقه" و... نیز به چشم می خورد که همگی تأکید فراوانی بر مقوله جدی بودن تهدید علیه ایران اسلامی دارند.
آیا گزارش الجزیره و انطباق آن با مطالب واشنگتن پست، راشاتودی، الحیات و ... نیز تصادفی بود؟
اشاره صریح مقامات آمریکایی به اختلافات داخلی در ایران
چه اتفاقی رخ داده است که آمریکا پس از حماسه بزرگ مردم در 12 اسفند سال 90 و مذاکرات مثبت هسته ای در استانبول، به ناگاه اینچنین جَری می شود و راه و بیراه از استعدادها و توانمندی هایش برای حمله به ایران می گوید و حتی فراتر از آن با وقاحت کامل، نتیجه مذاکرات استانبول را زیر سوال می برد؟
جالب آنکه مقامات آمریکا اخیراً نیز دیگر نمی توانند خوشحالی خود از بروز اختلافات در فضای سیاست داخلی ایران را پنهان کنند و به صراحت به اختلافات بروز کرده اشاره می کنند.
به گزارش مشرق، جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا در همایشی در آتلانتای آمریکا با بیان که زمان برای حل دیپلماتیک موضوع هسته ای جمهوری اسلامی رو به پایان می رود، به اختلافات داخلی در ایران اشاره کرده و گفته است: آمریکا نمی تواند حمله اسرائیل به ایران را که اکنون حالت بالفعل دارد متوقف کند.
در واقع گویا حاشیه های داخل ایران تا آن اندازه به نفع آمریکا بوده است که بایدن دیگر حتی ترجیح می دهد نقاب مخالفت کاخ سفید با حمله صهیونیست ها به ایران را نیز بر صورت نداشته باشد و گام قبل از حماقت یعنی تهدید را به راحتی به زبان آورد.
به راستی چه کسانی سبب شدند که دشمنان ما اینچنین متجاسر باشند و برای ما چنگ و دندان نشان بدهند؟
آیا برخی از دولتی ها باور دارند که پشت سر گرانی های اخیر هرکسی که باشد و این افزایش قیمتها به هر دلیلی که صورت می پذیرند اما سود اصلی را آمریکا برده است؟
مقام معظم رهبری چند سال قبل در حرم رضوی به این مسئله اشاره کردند که ممکن است دشمنان ما وقتی که از حمله نظامی سخن می گویند، اگرچه می دانند که این رخداد برای آنها عقلایی نیست اما شاید مرتکب حماقت هم بشوند.
معظم له اما با مدیریت ولایی خود حتی گزینه های توجیهی برای حماقت را نیز از دست دشمن به در آورده اند اما آیا اگر در سایه خطر حاشیه های ایجاد شده؛ علی زمانه تنها بماند امکان آن نیست که باز هم فتنه ای به نام حکمیت توسط عده ای به او تحمیل شود؟
سقف حاشیه های اخیر و اختلافات مسئولان کشور ممکن است تا هر حدی پیش برود اما حتما بهتر است قبل از آنکه دشمن نقطه عطف آن را تعیین کند این مسئولان کشور باشند که با درایت، بهانه را از دست دشمن به درآورند و به اختلافات خطرناک پایان دهند.
روزهای آینده
به نظر می رسد مقامات ارشد نظام در روزهای آینده اقدامات عاجلی را برای کاهش حاشیه ها و پر رنگ سازی وحدت ملی در کشور انجام دهند.
به هر حال، لجبازی های کودکانه برخی از مسئولان و سیاسیون و اظهار نظرهای خفیفی که انسجام ملت و آرمانخواهی مردم را تحت الشعاع قرار می دهد، آنهم در مقابل تهدیدات روز افزون آمریکا، بیش از این قابل تحمل نیست و صد البته مردم و تمام امت ایران اسلامی نیز در این راه پر پیچ و خم همراه با مقام معظم رهبری خواهند بود و توطئه های داخلی و خارجی را نقش بر آب خواهند کرد.