به گزارش مشرق، محمد صادق علیزاده، فعال حوزه کتاب در یادداشتی نوشت:
کسی که ورودش به قزاقخانه و نظامیگری برای پاسبخشی از درخت گلابیِ غریبه بوده، لاجرم دیپورت شدنش از اریکه سلطنت و خاک کشورش هم به دست غریبه خواهد بود که نه فقط بادآورده که غریبهآورده را هم غریبه میبَرَد. حالا چه فرقی میکند غریبهٔ اولی روسیه تزاری باشد و هزارودویست و پنجاه و شش شمسی و ورود به قزاقخانه و غریبه دومی هم انگلیس و امریکا و شوروی باشند و هزار و سیصد و بیست شمسی و خلع ید رضاخان قدر قدرت از سلطنت و اخراجش از ایران! و چه پارادوکس غمانگیزی است که بنیانگذار مدعی ایرانیترین حاکمیت تاریخ سه هزاره ساله ایران، هم آمدن و هم رفتنش به اشاره انگشت بیگانه بود!
تاریخ بخوانیم آقا! تاریخ بخوانیم که تخته قاپویِ روایتهای غریبهپسند از عقب خودمان نشویم و دو زاریمان قشنگ جا بیفتد که در نبود کسانی که شانه زیر بار مسئولیت تاریخی خودشان بدهند، غریبه در خاک این دیار چه شلتاقی انداخته و گرد وخاکی کرده و تسمهای کشیده از گُردهٔ نحیف و مظلوم پدران و مادرانمان! اینجا زن و مرد و پیر و جوان و ایرانی از قحطی و گرسنگی، شکم و پشتشان یکی بشود و رئیسالوزرای مملکت دنبال بردن دل از طرف انگلیسی باشد که با قرارداد کذا، جلوی شلتاق طرف روس را بگیرد و این وسط گوشت قربانی عباس است.
تاریخ بخوانیم تا یک قرن درد و حرمان و بدبختی آوار شود روی سرمان و تا مغز استخوانمان تیر بکشد و از فرط بغض و خشم و ترکاندن دل، آستین گاز بگیریم و مدام توی صورت خودمان بزنیم و حسرت بخوریم از چشمهایی که آنقدر که به غریبه دخیل بسته به کُندهٔ زانوی خودش و مردمش نبسته! لاجرم و همیشه خدا هم، غریبهآورده را غریبه هم بُرده و دوباره ما ماندهایم و حوضمان و کیست که نداند تا دستی روی کُنده زانو نرود و به قوّت خودش برنخیزد، آش همان شوربای غریبهپَزِ بدمزه است و کاسه هم همان تغارِ معوجِ غریبهساخت! به دست غیر مبادا امیدواریِ ما؛ نیامدهست به جز ما کسی به یاری ما!
.