اي نوح اي ولايت کشتي نشين
اي موج موج خطبه تو آتشين
امروز موج حادثه در دست توست
توفان ما اشارت انگشت توست
باز هم تکرار مکر عام و خاص
يک علي با بي‌نهايت عمروعاص
يک علي مظلوم همچون جد خويش
ظلم‌هايي ديده اندر حد خويش
کيستند اين عمروعاصان شقي
کفر کيشان به ظاهر متقي
اي خداوندان ملک عافيت
واليان مسند اشرافيت
من يقين دارم مسلمان نيستيد
چون ولي را تحت فرمان نيستيد
من در اين آشفته بازار شما
پرده بر مي‌دارم از کار شما
گر شمايان نيستيد اهل نفاق
مرگ خواهيد از خدا بالاتفاق
اين نماز و روزه و حج و زکات
بي‌ولايت چيست غير از منکرات
جز ولايت وادي ايمن کجاست
ايمني از شر اهريمن کجاست
بر ولاي مرتضي مومن شويد
کز عذاب قهر حق ايمن شويد
گفت احمد با علي بيعت کنيد
يا که در دين خدا بدعت کنيد
بر ولاي مرتضي کافر شديد؟
يا که از مولا مسلمان‌تر شديد؟
از چه رو چون کوفيان بي‌ولي
خرده مي‌گيريد بر کار علي
با علي در بدر بودن شرط نيست
اي برادر نهروان در پيش روست
يا علي امشب تنور آماده کن
امتت را امتحاني ساده کن
تا شود معلوم خاص الخاص کيست
در دل درياي خون غواص کيست
پس از اين در تب هنگامه ز پا ننشينم
در تب معرکه سرگرم دعا ننشينم
نکند مکر بني‌صاعده تکرار شود
که علي در قفس خانه گرفتار شود
بنشين باده به کام دگران خواهد شد
چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد
موريانه چه موذيانه مي‌جوند
ريشه‌هاي چارچوب انقلاب را
