به گزارش مشرق، کتاب «ایستاده در مقابل تانک» نگاهی به زندگی و خاطرات دفاع مقدس «پرویز متین» از جانبازان دفاع مقدس استان اردبیل است که به قلم خود راوی و با ویراستاری «علی دانش» به نگارش در آمده است.
این کتاب ۲۳۰ صفحهای را انتشارات «ساوالان ایگیدلری» در سال ۱۳۹۵ به سفارش و حمایت ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس چاپ و منتشر کرده است.
برشی از متن کتاب:
یادداشتهایم را در قطار می نوشتم.
بچهها بیشتر در حول و حوش شهادت و شهید شدن و دفاع از خاک وطن صحبت میکردند.
مدت زیادی است که در قطار هستیم و احتمالا فردا ساعت ۸ یا ۹ به دزفول خواهیم رسید.
وقتی به چهره تک تک بچه ها نگاه می کردم می توانستم افکارشان را بخوانم. هر کدام به سویی مینگریستند.
تکان های قطار آنها را مثل مردان جنگی که در فیلم ها دیده بودم در آورده بود.
قربان کریمی نامزد داشت و حتم داشتم که به او فکر میکند.
محمود علاقه شدیدی به مادرش داشت و احتمالا به فکر او بود و من... من هم سرم را به شیشه قطار تکیه داده و به آهنگ صد و بیست و چهار ضرب در چهار قطار گوش میدادم و به فکر مادر، پدر و خواهرانم بودم و اینکه اگر شهید شوم مادرم چه خواهد کرد.
او که هنگام آمدن من آن قدر بی تابی می کرد، در شهادت من چه خواهد کرد.
ناگهان دستی به شانه ام خورد و گفت: کجائی پسر؟ چند بار صدات کردم، حواست کجاست؟
محمود بود که مرا از افکار پریشان بیرون آورده بود و کار خوبی کرده بود. اصلا علاقهای به این افکار نداشتم.
محمود گفت: به نظرت چه ساعتی می رسیم؟
گفتم احتمالا هشت یا نه صبح خواهد بود.
ساعت نه و نیم صبح در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۶۰ روز چهارشنبه به اندیمشک رسیدیم.
در آنجا توسط ماشینهای گاز ارتش به طرف جنگل حاشیه دزفول که پایگاهمان در آنجا قرار داشت راهی شدیم.
ساعت ۱۰:۳۰ رسیدیم و تا ساعت ۱۲ آنجا بودیم که توسط فرمانده گروهان به صورت گروهی تقسیم شدیم.
فرمانده لطف بزرگی در حق ما کرد و با درخواست ما تمام بچه محل ها را در یک دسته انداخت تا با هم دیگر باشیم و این برایمان بسیار خوشحال کننده بود.