به گزارش مشرق، متن زیر گفتگوی عصر ایران است با عباس عبدی درباره جنبه های گوناگون
سیاست تحریم انتخابات در ایران و مشخصاً تلاش برای تحریم انتخابات مجلس
نهم. عبدی معتقد است انتخابات مجلس نهم، شکستی بود در کارنامه اپوزیسیون
هوادار تحریم.
عباس عبدی، مطابق معمول، صریح و بی پروا از نیروهای
دموکراسی خواه جامعه ایران انتقاد می کند. او ادبیات برخی از هواداران
تحریم را ادبیاتی کاملاً غیردموکراتیک و آزادی ستیزانه می داند که فقط به
کار بازتولید فضای سیاسی غیردموکراتیک می آید و بس.
عبدی از رای دادن خاتمی در انتخابات مجلس نهم دفاع می کند و رای او را نه محصول ترس که برآمده از شجاعت می داند.
تحلیلتان از رای دادن خاتمی چیست؟
کسی کنار آبشار نیاگارا ایستاده بود و می گفت عجیب است که این همه آب از آن
بالا می ریزد پایین. کس دیگری به او گفت عجیب است که این همه آب از بالا
نریزد پایین!
رای دادن آقای خاتمی چیز عجیبی نبود؛ هم به دلایل فکری و هم به دلایل
شخصیتی. آقای خاتمی، نه رای دادنش بلکه رفتار سه سال گذشته اش برای من عجیب
بود.
بعضی ها مدعی شدند که روز 12 اسفند، عده ای به محل اقامت خاتمی رفته و با تهدید او را مجبور به رای دادن کردند.
این حرف از آن دروغها است! نه فشاری بوده و نه خبری!
ولی به نقل از نزدیکان خاتمی این ادعا را مطرح کرده اند. آیا این تحلیل شماست یا خبری در این باره دارید؟
اصلاً از این خبرها نبوده است. من دارم می گویم این طور نبوده و هویتم هم
مشخص است. کسانی که به رسانه ها گفته اند خاتمی در روز 12 اسفند اجباراً
رای داده است، نام خودشان را اعلام کنند تا ببینیم چه کسی درست می گوید.
آقای خاتمی قبلاً نمی دانست 12 اسفند چه روزی است! ولی به 12 اسفند که
نزدیک شدیم، کم کم متوجه شد 12 اسفند چه روزی است! یعنی او با این ذهنیت و
خصوصیاتش اصلاً نمی تواند رای ندهد. کسانی هم که خاتمی با آنها مشورت کرده
بود، رای دادنش را تایید کردند.
ولی حالا فرض کنیم که آن خبر درست باشد. در این صورت رای دادن خاتمی، کار
نادرستی است. به این دلیل که نباید رای میداد. اگر خاتمی رای داده است تا
برای زندانیان و دوستان اصلاح طلب مشکلی پیش نیاید، این نشان می دهد که
خاتمی در سه سال گذشته خطا کرده است. چرا؟ چون اگر رای ندادن خاتمی می
تواند موجب زندانی شدن عده ای شود یا فشار بر زندانیان را افزایش دهد، پس
مجموعه مواضع انتقادی خاتمی در سه سال گذشته نیز، قطعاً در زندانی شدن
اصلاح طلبان تاثیر داشته است.
خاتمی اگر نمی خواهد رفتار و موضع گیری سیاسی اش باعث زندانی شدن کسی شود،
پس در سه سال گذشته باید مشی دیگری را در پیش می گرفت. چطور خاتمی در گذشته
آن مواضع را اتخاذ کرد و آن سخنان انتقادی را در سه سال اخیر گفت و به فکر
فشار بر دوستانش نبود و در روز 12 اسفند، ناگهان به یاد دوستان زندانی
افتاد و برای ممانعت از اعمال فشار بر آنها، رفت پای صندوق رای؟!
در این صورت، و با این منطق، رفتارهای قبلی خاتمی نادرست بوده است؛ چرا که
خاتمی نمی خواهد کاری کند که دیگران به دردسر بیفتند. اما این خبرها نبوده
است که خاتمی با تهدید رای داده باشد.
پس چرا همسر محمدرضا خاتمی هم رای دادن خاتمی را ضربه ای سنگین توصیف کرد؟
برای اینکه خاتمی با هیچ یک از این ها مشورت نکرده بود. خاتمی با کسانی که
نظرشان برایش مهم است، مشورت کرده بود. این قصه تا حدی شبیه قصه جدایی نادر
از سیمین بود! تا به حال همه به خودشان دروغ می گفتند.
چه کسانی؟
طرفداران خاتمی به خاتمی. خود خاتمی به طرفدارانش. طرفدارانش به یکدیگر.
یعنی رای دادن خاتمی به معنای جدایی خاتمی از جنبش سبز بود؟
بی برو برگرد!
تا الان گفته می شد که خاتمی جزو رهبران جنبش سبز است. یعنی این جنبش یکی از رهبرانش را از دست داد؟
این حرف که نوعی کلاهبرداری سیاسی بود.
چه کسی بود این وسط کلاهبردار بود؟
ببینید بعضی ها می خواهند همه چیز و همه کس را وارد جنبش اعتراضی شان
بکنند. این گرایش البته نقاط قوتی دارد ولی نقاط ضعفی هم دارد. اگر کسی می
خواهد جنبشی راه بیندازد که همه وارد آن شوند، باید رفتاری داشته باشد که
همه افراد حدی از آزادی و بروز و تجلی اراده را در این جنبش داشته باشند.
جنبش سبز به گونه ای تعریف شد که همه باید اجباراً می رفتند زیر خواستهای
اینها.
جدایی خاتمی از جنبش سبز، به معنای جدایی جنبش سبز از مشی اصلاح طلبی است؟
اصلاً معنایی جز این ندارد. هر چند که جنبش سبز از دل اصلاحات درآمد اما
لزوماً در ادامه اصلاحات نیست. این جنبش مسیر خودش را رفت. حالا کاری ندارم
این مسیر کنترل شده و طراحی شده بود یا نه. به هر حال جنبش سبز و اصلاحات
خیلی وقت است که از هم جدا شده اند. رای دادن خاتمی هم جدایی نمادین این دو
پدیده سیاسی از یکدیگر بود.
به نظر شما اگر موسوی و کروبی در حصر نبودند، رای می دادند؟
به نظر من اگر آنها هم رای نمی دادند، باز خاتمی رای می داد.