به گزارش مشرق به نقل از سایت ایران هستهای، دولت آمریکا در اقدامی نادر 11 کشور آسیایی و اروپایی را از تحریمهای اعمال شده علیه ایران مستثنی کرد.
هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا روز سه شنبه اول فروردین 1391 (20 مارس 2012) با صدور بیانیهای رسمی اعلام کرد 11 کشور ژاپن، بلژیک، انگلیس، جمهوری چک، فرانسه، آلمان، یونان، ایتالیا، هلند، لهستان و اسپانیا را از تحریمهای اقتصادی آمریکا مستثنی کرده است.
در این بیانیه ادعا شده این اقدام پس از آن صورت گرفت که این کشورها واردات نفت از ایران را به طور چشمگیر کاهش دادهاند.
این اقدام درست 10 روز قبل از 30 مارس 2012 صورت گرفت، یعنی زمانی که باراک اوباما باید درباره وجود یا عدم وجود نفت کافی در بازار در صورت تحریم نفتی ایران به کنگره گزارش بدهد.
"دونا کاساتا" در گزارشی برای آسوشیتدپرس از واشنگتن در روز 2 فروردین، از قول مقامات آمریکایی مینویسد که آنها امیدوارند مستثنی کردن برخی کشورها پیش از اجرای تحریمها، برای دیگر کشورها نیز ایجاد انگیزه کند تا خرید نفت از ایران را کاهش دهند.
آمریکا انتظار دارد کشورهایی مانند هند و چین هم تا 28 ژوئن خرید نفت از ایران را کاهش دهند.
تحلیلگران و کارشناسان در تهران عقیده دارند اتفاقی که روز 20 مارس درباره مستثنی شدن 11 کشور از تحریمهای اعمال شده علیه ایران رخ داد، اتفاقی بسیار مهم در تاریخ جنگ اقتصادی غرب با ایران و به معنای شکل گیری یک "نقطه بازگت" در منحنی تاریخی تحریم هاست.
به عقیده کارشاسان دلایل واقعی این امر چنین بوده است:
1- نخستین و مهمترین مسئله این است که بدون شک دولت اوباما دنبال راهی بوده است که اندکی به بازار جهانی نفت آرامش بخشیده و جلوی رشد تصاعدی قیمت نفت را بگیرد. از ابتدا هم راهبرد دولت اوباما ابن بود که فرآیند تحریم نفتی ایران را به گونهای مدیریت کند که بازار جهانی نفت دچار شوک نشود. تحولات ماههای اخیر بویژه شکستن رکورد جهانی قیمت نفت نشان داد که کاخ سفید در اجرای این راهبرد ناتوان بوده و به همین دلیل اوباما تصمیم گرفت بخشی از هدف گذاریهای سفت و سخت خود درباره تحریم نفتی ایران را تعدیل کند.
2- دومین دلیل این است که اوباما به خوبی میدانست اگر راه گریزی برای خود باز نکند به زودی با بن بستی به نام "ضرورت تحریم متحدان" مواجه خواهد شد. به عبارت دیگر، اگر دولت آمریکا این 11 کشور را از تحریمها معاف نمیکرد، به دلیل عدم پای بندی آشکار آنها به این تحریمها به زودی مجبور بود همه آنها را تحریم کند و این هیچ معنایی جز بحرانی شدن روابط آمریکا با بخشی از بزرگترین و مهمترین متحدانش نداشت.
3- سومین علت احتمالاً این است که اساساً ناکارآمدی تحریم نفت و بانک مرکزی به عنوان یک ابزار برای تغییر محاسبات راهبردی ایران در مورد برنامه هستهای اش خیلی زود نمایان شده است. اتفاقی که در عمل افتاده، این است که این تحریمها به هیچ وجه آنگونه که آمریکاییها مایل بودند، اجرا نشده اما خسارتها و تبعات منفی آنها بر اقتصاد غرب بسیار فراتر از آن بوده که حتی بدبینترین ناظران غربی پیش بینی میکردند. به عبارت دیگر، تاثیر منفی این تحریمها بر ایران بسیار کمتر و تاثیر منفی آن بر اقتصاد جهانی بسیار بیشتر از آن چیزی بوده است که آمریکایی ها در آغاز گمان میکردند. بر این مبنا، اقدام روز سه شنبه دولت آمریکا را میتوان آغاز یک تجدید نظر در استراتژی تحریم دانست که یک بار راه را تا انتها رفته و اکنون که دورنمای بن بست برای آن آشکار شده، راهی جز بازگشت به عقب نمیبیند.
هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا روز سه شنبه اول فروردین 1391 (20 مارس 2012) با صدور بیانیهای رسمی اعلام کرد 11 کشور ژاپن، بلژیک، انگلیس، جمهوری چک، فرانسه، آلمان، یونان، ایتالیا، هلند، لهستان و اسپانیا را از تحریمهای اقتصادی آمریکا مستثنی کرده است.
در این بیانیه ادعا شده این اقدام پس از آن صورت گرفت که این کشورها واردات نفت از ایران را به طور چشمگیر کاهش دادهاند.
این اقدام درست 10 روز قبل از 30 مارس 2012 صورت گرفت، یعنی زمانی که باراک اوباما باید درباره وجود یا عدم وجود نفت کافی در بازار در صورت تحریم نفتی ایران به کنگره گزارش بدهد.
"دونا کاساتا" در گزارشی برای آسوشیتدپرس از واشنگتن در روز 2 فروردین، از قول مقامات آمریکایی مینویسد که آنها امیدوارند مستثنی کردن برخی کشورها پیش از اجرای تحریمها، برای دیگر کشورها نیز ایجاد انگیزه کند تا خرید نفت از ایران را کاهش دهند.
آمریکا انتظار دارد کشورهایی مانند هند و چین هم تا 28 ژوئن خرید نفت از ایران را کاهش دهند.
تحلیلگران و کارشناسان در تهران عقیده دارند اتفاقی که روز 20 مارس درباره مستثنی شدن 11 کشور از تحریمهای اعمال شده علیه ایران رخ داد، اتفاقی بسیار مهم در تاریخ جنگ اقتصادی غرب با ایران و به معنای شکل گیری یک "نقطه بازگت" در منحنی تاریخی تحریم هاست.
به عقیده کارشاسان دلایل واقعی این امر چنین بوده است:
1- نخستین و مهمترین مسئله این است که بدون شک دولت اوباما دنبال راهی بوده است که اندکی به بازار جهانی نفت آرامش بخشیده و جلوی رشد تصاعدی قیمت نفت را بگیرد. از ابتدا هم راهبرد دولت اوباما ابن بود که فرآیند تحریم نفتی ایران را به گونهای مدیریت کند که بازار جهانی نفت دچار شوک نشود. تحولات ماههای اخیر بویژه شکستن رکورد جهانی قیمت نفت نشان داد که کاخ سفید در اجرای این راهبرد ناتوان بوده و به همین دلیل اوباما تصمیم گرفت بخشی از هدف گذاریهای سفت و سخت خود درباره تحریم نفتی ایران را تعدیل کند.
2- دومین دلیل این است که اوباما به خوبی میدانست اگر راه گریزی برای خود باز نکند به زودی با بن بستی به نام "ضرورت تحریم متحدان" مواجه خواهد شد. به عبارت دیگر، اگر دولت آمریکا این 11 کشور را از تحریمها معاف نمیکرد، به دلیل عدم پای بندی آشکار آنها به این تحریمها به زودی مجبور بود همه آنها را تحریم کند و این هیچ معنایی جز بحرانی شدن روابط آمریکا با بخشی از بزرگترین و مهمترین متحدانش نداشت.
3- سومین علت احتمالاً این است که اساساً ناکارآمدی تحریم نفت و بانک مرکزی به عنوان یک ابزار برای تغییر محاسبات راهبردی ایران در مورد برنامه هستهای اش خیلی زود نمایان شده است. اتفاقی که در عمل افتاده، این است که این تحریمها به هیچ وجه آنگونه که آمریکاییها مایل بودند، اجرا نشده اما خسارتها و تبعات منفی آنها بر اقتصاد غرب بسیار فراتر از آن بوده که حتی بدبینترین ناظران غربی پیش بینی میکردند. به عبارت دیگر، تاثیر منفی این تحریمها بر ایران بسیار کمتر و تاثیر منفی آن بر اقتصاد جهانی بسیار بیشتر از آن چیزی بوده است که آمریکایی ها در آغاز گمان میکردند. بر این مبنا، اقدام روز سه شنبه دولت آمریکا را میتوان آغاز یک تجدید نظر در استراتژی تحریم دانست که یک بار راه را تا انتها رفته و اکنون که دورنمای بن بست برای آن آشکار شده، راهی جز بازگشت به عقب نمیبیند.