به گزارش مشرق، اولش همه گیج بودیم؛ طبیعی است، خیلیهایمان برای اولین بار یک همهگیری گسترده را تجربه میکردیم. اوایل اسفند بود که مراکز فرهنگی و هنری تعطیل شدند، ماجرا به همین ختم نشد و به قرنطینه خانگی رفتیم تا یکباره کسالت و ملال و یکنواختی، جای شور و نشاط نوروزی را بگیرد، اما خیلی طول نکشید که ظرفیتهای تازه برای ارتباط بیشتر، سرگرم شدن و ارائه تولیدات فرهنگی و هنری نمایان شدند؛ کجا؟ در فضای اینترنت. از همان روزهای پایان سال بود که با لغو کنسرتها، اولین جرقههای اجرای برنامه روی بستر اینترنت جدی شد و انواع برنامههای فرهنگی و هنری زنده روی بستر وی او دیها و پیام رسانهای اجتماعی خیلی زود تبدیل شدند به سرگرمی هر روزه مردم. اینطوری بود که روزهای قرنطینه به بالا و پایین رفتن در صفحات اینستاگرام و وبگردیهای بیهدف نگذشت و برنامههای مفید و هدفمندی شکل گرفتند که جای خالی برنامههای هنری و روزنامهها و حتی کلاسهای آموزش هنری را پر کردند و بسیاری از آنها همچنان ادامه دارند.
بشین و ببین
خوانندههای کشورمان از جمله اولین هنرمندانی بودند که از بستر اینترنت برای اجرای برنامه هنری بهره گرفتند. از خوانندههای معروف و مطرح کشور گرفته تا جوانترهای کمتر شناخته شده، در شبکههای اینترنتی و پیامرسانهای اجتماعی برنامه اجرا کردند و اجرای کنسرت آنلاین آنقدر با استقبال مواجه شد که از هشتم فروردین به صورت جدی گروههای موسیقی در برج میلاد به صحنه رفتند.. سینا سرلک، حمید حامی، گروه رستاک، امید حاجیلی، روزبه بمانی، رضا یزدانی و حمید عسگری از جمله خوانندههایی بودند که به همین شیوه برای طرفدارانشان، خواندند و در این روزهای کرونایی دلشان را شاد کردند و سرشان را گرم.
از دیگر اجراهای روزهای قرنطینه باید به پخش زنده تئاتر اشاره کرد که البته خیلی بعد از انواع دیگر برنامههای فرهنگی در بستر اینترنت شکل گرفت.
کلاسهای آموزشی رایگان
در روزهای قرنطینه برخی هنرمندان روی پیامرسانهای اجتماعی دست به کار آموزش هنر شدهاند. هنرمندان خوشنویس، نقاش و نیز نوازندهها از این فرصت در خانه ماندن بهره گرفته و برنامههای آموزشی تدارک دیدهاند. افشین هاشمی درسهایی درباره نواختن کمانچه و دستگاههای موسیقی ایرانی به دنبالکنندگان صفحهاش آموزش داد
ادامه مطبوعات در اینستاگرام
کاربرد دیگری از پیامرسانها در روزهای قرنطینه رونق گرفت و حسابی هم طرفدار پیدا کرد؛ اجرای گفتوگوها و برنامههای رسانهای روی پخش زنده اینستاگرام.
آرش نصیری در صفحه هزار صدا، مجموعه گفتوگوهای زندهای با آهنگسازان و موسیقیدانهای کشورمان ارائه کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت و حاشیههای خبری قابل توجهی داشت. محمد بوالحسنی در صفحه خرقه، با هنرمندان و ادیبان و مترجمان متعددی درباره شمس و مولانا گفتوگو کرد .
سرگرمیهای کرونایی
شعرخوانی، قصهگویی و تماشای آنلاین آثار هنری برای خیلیها به یکی از سرگرمیهای جدی دوران قرنطینه بدل شده بود. در اینباره هم رسانهایها حضور پررنگی داشتند؛ مسعود بربر روزنامهنگار ادبی، در دوره قرنطینه برنامه داستانخوانی تدارک دیده بود و از شما چه پنهان که همکار ما هم در یکی از برنامههای قصهگویی اینستاگرامی را تجربه کرد. موزه هنرهای معاصر هم برنامهای ترتیب داد برای نمایش آثار خارجی و ایرانی گنجینهاش.
این روزها تا بخواهید بازار انواع مسابقات ادبی هنری مرتبط با کرونا و جشنوارههای هنری هم داغ بود. مدیر گالری گلستان یک مسابقه نقاشی برگزار کرد، همینطور جمال رحمتی کاریکاتوریست و مطبوعاتی مجرب بهعلاوه خیلیهای دیگر.
فرصتی برای ابتذال، کاسبی و کنجکاوی
طبیعی است که فقط اهالی فرهنگ و ادب و هنر نیستند که از فضای مجازی و پیامرسانهای اجتماعی برای پر کردن اوقات فراغت مردم در قرنطینه بهره گرفته و میگیرند؛ خیلیهای دیگر هم بودند و هستند که در این روزها از فراغت مخاطبان، تعطیلی مدارس و دانشگاهها بهرهبرداری میکنند و خیلیها از جمله کمسن و سالترها را میکشانند به برنامههای زنده در صفحاتشان. از میان این خیلیها میتوان به برخی شاخهای مجازی اشاره کرد.
فرصتی که هنرمندان و فرهیختگان برای برنامههای مفید و سرگرمیهای سازنده از آن بهره میگرفتند، بازیچه شاخهای مجازی و کاربرانی نیز شده بود. به هر حال پیامرسانهای اجتماعی امکانی هستند که هرکسی به شیوه خودش و در راستای اهدافی که در دنیای واقعی جستوجو میکند، از آن بهره میگیرد؛ یکی برای ترویج فرهنگ و هنر، دیگری برای گذران لحظهها به شوخی یا حتی ابتذال. برخی کاربران فضای مجازی از جمله ما اهالی رسانه که مشغول کند و کاش در این فضا بودیم، در این روزها نمونههایی از برخوردهای غیراخلاقی را نیز شاهد بودیم و حتی برنامههای زنده بیمحتوا و فاقد ارزش یا حتی منافی اخلاق که میتوانست در دسترس هر کسی باشد ، حتی کودکان و نوجوانان.
از برنامههای زنده اما زننده و مستهجن که بگذریم، مواردی دیگری هم بودند که برگزاری آنها با اما و اگرهایی همراه است که در بهترین حالت اهداف و نتیجه این برنامهها را زیر سوال میبرد. به عنوان مثال امیرحسین مقصودلو معروف به تتلو از جمله خوانندگانی است که در روزهای قرنطینه برنامه زنده برای طرفدارانش تدارک میدید و از آنجا که نزدیک چهار میلیون نفر صفحه او را دنبال میکنند، در هر برنامه زندهاش هزاران نفر شرکت داشتند که البته طبیعی است از میان هزاران نفر دو دسته بزرگ را باید از طرفدارانش کم کرد:
یکی آدمهای کنجکاوی که میخواهند بدانند احتمالا در برنامه زنده اینستاگرامی این خواننده چه خبر است و البته ما اهالی رسانه هم در زمره همین افراد قرار میگیریم.
دوم آدمهایی که از این بستر بهره میبرند تا به کمک فحاشی، بیادبی یا هنر نوع خودنمایی دیگر در صفحه این خواننده برای خودشان طرفدارانی دست و پا کننده و تعداد دنبالکنندگان صفحه خودشان را بالا و بالاتر ببرند.
*جام جم