کد خبر 1060881
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردین ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۵
تصاویری از فعالیت‌های جهادی مرحوم احمد خسروی

نیمه‌های شب، پشت فرمان نشسته بودم و به‌سوی قم می‌رفتیم و تو، صندوقچه اسرار کربلایی‌ات را گشوده بودی و برای راننده‌ات، از عشق حسین علیه‌السلام می‌گفتی.

به گزارش مشرق،‌ شیخ احمد خسروی از فعالان عرصه جهادی بود که چهل روز پیش به دیار باقی شتافت. حامد شیخ پور از فعالان رسانه ای برای او یادداشتی نوشت و در فضای مجزی منتشر کرد.

گفتم: «آخه مگه میشه آخوند این‌قدر خوشگل!؟» و تا خندیدی خنده نابت را شکار کردم.
امروز چهل روز، از آن روز نحس نیمه اسفند می‌گذرد.
چهل روز از نداشتنت.
چهل روز از تحمل درد فراق..؛ و روزی و ساعتی نیست که یادت نکنم و بغض، گلویم را نفشارد.

هر چقدر فاتحه می‌خوانم و پیشکشت می‌کنم آرام نمی‌گیرم. چقدر برایم زیاد گذاشتی و چقدر برایت کم گذاشتم ای مَرد!

هر بار از رفتنت به گریه می‌افتم، یاد نجواهای دلکشت می‌کنم؛ نیمه‌های شب، پشت فرمان نشسته بودم و به‌سوی قم می‌رفتیم و تو، صندوقچه اسرار کربلایی‌ات را گشوده بودی و برای راننده‌ات، از عشق حسین علیه‌السلام می‌گفتی. گفتی: «مبادا جز برای غم حسین گریه کنی. تا خواستی اشک بریزی به یاد مصیبت ارباب بیفت و نیت گریه‌ات را تغییر بده چون امام رضا علیه‌السلام این طور از ما خواسته.» غصه می‌خوردی که هنوز مجلس محرّم امسالت قطعی نشده و نکند ارباب، تو را از منبر و روضه محروم کند..؛ که نکرد.

نشسته‌ام روبروی همین صندلی خالی که همین یکی‌دو ماه قبل بر آن تکیه زده بودی و می‌خندیدی. نشسته‌ام و اندوه دوری‌ات، که نه؛ دوری خودم از تو را، جرعه‌جرعه قورت می‌دهم.

می‌گفتی: «ان‌شاءالله بعد از ظهور، دسته‌جمعی با بچه‌های چله بریم به یاری حضرت و در رکابش شهید بشیم.» و من مطمئنم آن مولایی که سوزناک‌ترین روضه‌ها را برای خودش و اهل بیت مظلومش می‌خواندی قطعاً روی‌ات را زمین نمی‌زند و از خدا رجعتت را برای یاری فرزندش طلب می‌کند.

منتظر رجعت تو می‌مانم احمد عزیزم.
منتظر می‌مانم که بیایی و باز هم به یاری مستضعفان بروی و دل یتیمان را شاد کنی و از گل لبخندت، شاخه‌ای به مظلومان و محرومان هدیه کنی.
منتظر می‌مانم که بیایی و باز هم از دغدغه‌های شبانه‌روزی‌ات برای شاگردانت در مدارس صدرا بگویی.
منتظر می‌مانم که برگردی و برای اسلام و آرمان‌های انقلاب، حرص بخوری و جوش بزنی.
منتظر می‌مانم که باز هم بیایی و برای‌مان از آن روضه‌های عالی‌ات بخوانی و دل‌های‌مان را به کربلا ببری.
منتظر می‌مانم که بیایی و باز هم در مسیر زیارت اربعین، بر سر گرفتن کوله‌بارمان از یکدیگر، رقابت کنیم و مثل همیشه این‌قدر اصرار کنی که باز هم تو برنده شوی.
منتظر می‌مانم برگردی و خیلی جدی بگویی: نکند بیایی قم و ناهار مهمانم نشوی!

تو که این روزها، مهمان سفره کرامت بانو رقیه سلام‌الله علیها هستی، بخواه که خدا در فرج آل محمد تعجیل کند، بلکه به برکت ظهور، باز هم تو را زیارت کنم و در آغوش بگیرم و سر بر شانه‌ات بگذارم و درد هجرانت را با اشک شوق، مداوا کنم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • US ۱۱:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۴
    6 9
    خداوند رحمتشان کند و با امام حسین محشور گردد.
  • علی IR ۱۴:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۴
    3 3
    دست آقای شیخ‌پور درد نکند. چقدر خوب قصه پرغصه فراق و هجران ما از آن وجود نازنین و لطیف را در قالب کلمات ریخته‌اند. واقعا داغ شیخ‌احمد خسروی التیام نمی یابد الا بظهورالحجه

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس