مشرق-
تراژدی اول: سوال من از اینجا شروع می شود. به راستی، احترام به قانون واجب است یا هر کس توانست، به قدرت یا توانایی های خود، مي تواند آن را دور بزند؟ تا به حال کسی یا خود من که دارم این مطلب را می نویسم، قانون را دور زده ايم؟ به راستی، می گویم بله. وقتی با ماشین ورود ممنوع را رفتم افسری از راهنمایی و رانندگی جریمه ام نکرد؛ حتی خندیدم. خوشحال بودم از اینکه به قول معروف، قانون رو پیچوندم.
تراژدی دوم: انتخاب فدراسیون فوتبال تبديل به داستاني شد كه از خیابان سئول تا خیابان طالقانی را تحت تاثير خود قرار داده است. اكنون مقامات ورزشی و دولتی هم صحبت از قانون یا قانون گریزی می کنند. چرا شب عیدی مردم را سرکار گذاشته اند؟ اگر شخصی قانون را پیچانده، برخورد کنید و اگر هم درست بوده، چرا این همه ادامه می دهید؟
تراژدی سوم: دلم گرفته از این فوتبال بی رحم. ای کاش هیچ وقت خبرنگار نبودم و برايم مهم نبود دارد چه اتفاقی می افتد؛ اما باندهاي فوتبال، حذف تیم امید را به سرپرست آن نسبت می دهند. رفتن ناگهاني سرمربیان تیم هاي ملی را به مدیران سابق ورزش نسبت می دهند. در خصوص قهرمانی اخیر در فوتسال، سکوت می کنند. وقتی همه این کاستی ها با سکوت و کمی خنده حل می شود، بگذارید كفاشيان بماند. راستی، بزن شبکه دو کلاه قرمزی نشان می دهد!
تراژدی چهارم: مسئول تیمی که مدیران عالی رتبه اش بزرگترين اختلاس تاريخ اين مملكت را انجام داده اند، جلوتر از همه سنگ سینه فدراسیون به اصطلاح مستقل امروزی را به سینه می زند! در قانون فیفا که همه از تعلیقش می گویند، با مالکین اختلاسگر چه می کنند؟ این روزها هوا ابری است. هیچ کس از روابط پشت پرده فوتبال چیزی نمی گوید؛ اما بدانید اگر سال آینده در فوتبال تیمي داشتند، خيلي هم بي حساب و كتاب نيست.
حرف آخر: دلم گرفته و نمی توانم بگویم شب قبل از انتخابات، چطور برنامه ریزی شد که به هم تقلب برسانند تا فدراسیون را از دست ندهند. اما اگر کسی دلخور نشود، مي شود گفت كه اختیار جابه جا کردن لیوان هم دستمان نیست!
حيدر محسني