خار چشم دشمنان «سید علی»
رهبر و مولایمان «سید علی»
سیلی سختی که فرمودی؛ زدیم
عهد ما باشد همان عهد قدیم
با تو «بیعت» کرده، پیمان بستهایم
عقد آن را با «شهیدان» بستهایم
«عهد»مان را با شهیدان نشکنیم
گردن بدخواه «ایران» بشکنیم
سرزمین ما «شقایق» پرور است
لالهزار عشق و «عاشق» پرور است
با شقایقها «بهاران» میشود
وا کُنی لب «لالهزاران» میشود
دشت در دشت «وفا» اردو زدیم
در تمام «جبهه»ها اردو زدیم
سنگری «خالی ز ما» پیدا نبود
این «حقیقت» قابل حاشا نبود
با «سرانگشتان» خود جنگیدهایم
ما به ریش «ابلهان» خندیدهایم
با حضور سبز ما «دشمن» رَمید
«خصم دون» از خواب خرگوشی پرید
دیده بگشود و ز حیرت «مات» شد
زین همه «دریای غیرت» مات شد
در بزنگاه «حوادث» شیرمرد
مرد توفان دیده صد گرم و سرد
«نوح» ما، ای ناخدای دیدهور
با تو در «کشتی» مصونیم از خطر
«موج»ها را میشناسی یَم به یَم
مینمایی رهنمایی دَم به دَم
با اشارتهای خوبت ای «بصیر»
می نَبُگذاری که گُم گردد «مسیر»
در پناهت رهبر آزادگان
سرفرازی میکند این مردمان
دشمن «مفلوک» خود را میزنیم
«ریشه» پوسیدهاش را میکَنیم