به گزارش مشرق، وحيد جليلي در سرمقاله آخرين شماره مجله راه نوشت:
1. لا يکلف الله نفسا الا وسعها. تکيلفگرايان همواره در گشايشاند چرا که تکليفي جز استفاده از وسع ندارند. آنکه در غربت و مظلوميت در يک قدميشهادت است ميکوشد آنچه رضاي اوست انجام دهد و آنکه در اوج قدرت و حشمت ظاهري است نيز. تکليف گرايان نه دلتنگيشان دائمي است و نه شرايط بيروني بر ذهنشان مهر ميزند و دست و زبانشان را به بند ميکشد و اختيارشان را سلب ميکند. هر محيطي و هر شرايطي آماده واکنشي از سوي مومنان است ودر هيچ محيط و هيچ شرايطي مومن بيوسع نيست چرا که يا مامور به شکر است يا مامور به صبر و اين هر دو اداي تکليف است.
2. لا يکلف الله نفسا الا وسعها. تکليفگرايان وسعشناس و فرصتمحورند.آنها مکلفند که هيچ فرصت و ظرفيت و قابليت و امکان و ابزاري را که در اختيار دارند مهمل و معطل نگذارند و اگر نيمنگاهي به تهديدها دارند در کار “اعدوا لهم مااستطعتم” اند. تهديد را ميبينند اما بلافاصله به استطاعتهاي خود متوجه ميشوند و هر آنچه در توان دارند را به روز و آماده و فعال و موثر نگه ميدارند. استعداد ياباند و استطاعت جو. هيچ استطاعتي نه براي مقابله با تهديدها بلکه براي تهديد متقابل (ترهبون به عدو الله و عدوکم) از چشمان بصير و نافذشان دور نميماند. آنها که از فهرست کردن توانها و فرصتها و استعدادها و ظرفيتها و قابليتهايشان در گريزند تکليفگرايان نيستند.
3. محافظهکاران برخلاف تکليفگرايان تهديد محورند و فرصت ناشناس. تنها براي رفع تهديدها و حفظ آنچه هست حال به ميدان آمدن پيدا ميکنند. ظرفيتهاي جهان و قابليتهاي زمان و مکان و استعدادها و توانهاي انسان را براي تحقق تکاليف الهي در نمييابند چراکه همتهاي پست و چشمان کمسو دارند . بيش و پيش از آنکه فرصتها را در نظر آورند از تهديدها بيم ميپراکنند. صدها بار در "دشمن شناسي" منبر ميروند و يک بار در "دوستشناسي" کلمهاي نميگويند.
4. حاصل صدها ميليارد تومان بودجه مبارزه با تهاجم فرهنگي در هزاران اردو و طرح و همايش و جلسه توجيهي؛ شده است:گمناميهزاران اثر و هزاران عنصر مولد در جبهه فرهنگي انقلاب و در عوض شناخت دقيق دهها و صدها اثر و عنصر ضد انقلاب و ضد دين.بيدريغ پول خرج ميکنند؛ جلسه ميگذارند؛ اردو ميکشند؛ بولتن مينويسند ؛ خبر ويژه ميسازند که مبادا جوانان حزباللهي از آخرين ساختههايهاليوود يا جديدترين نمادهاي شيطانپرستي يا تازهترين آروغهاي تئوريک در دانشگاههاي فرنگ بياطلاع و بيخبر بمانند و همانها که برآمده اين کلاسها و دورهها و آموزشها و دغدغههايند بي اطلاع ترينهايند (در بسياري از اوقات) از بهترين فرآوردههاي هنري و رسانهاي جبهه فرهنگي انقلاب!
هيجده سال پيش دستخط رهبر انقلاب در تجليل از دهها عنوان کتاب دفاع مقدس منتشر شده و بسياري از آنها هنوز به چاپ دوم نرسيده است!
اکثريت قاطع نيروهاي فرهنگي که فرياد “اي رهبر آزاده، آمادهايم آماده”شان در فلک پيچيده است يکدهم رهبري که ادعاي پيروياش را دارند چهرهها و آثار و مراکز جبهه فرهنگي انقلاب را نميشناسند. از نام بردن پنج هنرمند انقلاب عاجزند. گاه سالهاست ورق زدن کتابي را به ياد نميآورند و با اين همه افسران جنگ نرم و در حال مبارزه با تهاجم “فرهنگي”اند!! دفترچه تلفني از اساتيد در جيب دارند که هر از گاه همايشي در تبيين پلوراليزم و فمينيزم و سکولاريزم و صهيونيزم و هاليوود و شيطانپرستي و فراماسونري و بهائيت و وهابيت برگزار کنند که نکند از قافله مبازه با تهاجم فرهنگي عقب بمانند .
تا به حال يک کتاب خوب به کسي معرفي نکردهاند اما بارها با آب و تاب اطلاع و البته انزجار خود از فيلمهايي را به رخ کشيدهاند که “براساس پروتکلهاي يهود” و “برنامهريزي فراماسونري درهاليوود” براي به انحراف کشاندن جوانان ساخته شده است.
5. مقايسه فضاي حاکم بر تهديدمحوران محافظهکار با حال و هواي فعاليتهاي فرهنگي نسل اول انقلاب بسيار راهگشا و معنادار است.
گمان بردهاند که آنچه تکليفگرايان آرمانخواه با تلاش و همت و کار مضاعف به دست آوردهاند را با محافظهکاري حفظ توانند کرد ؛ غافل از آنکه علت مبقيه جبهه فرهنگي همان علت محدثه است و براي جمهوري اسلاميدر عرصه فرهنگ، تهديدي بزرگتر از ناديده گرفتن فرصتها و مهمل گذاشتن ظرفيتها و معطل کردن نيروها وجود ندارد. ماموريتي که خود با اين رويکرد “تهديد محور” به جاي دشمنان بر عهده گرفتهاند.
جبهه فرهنگ انقلاب در سالهاي آغازين به جاي آنکه محو تحليل آثار هنري و رسانهاي دشمن باشد اولويتش را بر توليد و باز توليد محصولات متنوع هنري و رسانهاي گذاشته بود. هر مسجدي يک گروه سرود داشت. هر دو مسجدي يک گروه تئاتر داشت. هر مدرسه و مسجدي کتابخانه فعالي داشت که در آن آخرين آثار نويسندگان و هنرمندان نوعا جوان انقلاب به مخاطب عام عرضه ميشد. از کارهاي حجميتا ديوارنويسي تا ... .
از روزي که آن نسل با همت و پرکار را خاله زنکهاي نهادهاي امنيتي به بولتنخواني گماردند و تحليلگران خودنما و مجلسآرا اوقاتشان را در جلسات “دشمنشناسي و دوست فراموشي” تلف کردند و ارادههاشان را از تکليفگرايي و آرمانخواهي به محافظهکاري و تهديد“محوري” منحرف کردند؛ شد آنچه شد.
دوستيهاي خاله خرسهاي خرمگسها را بزرگ و بزرگتر کردند تا سنگ جمودي که بر سر نسل در خواب کرده فرود ميآورند توجيه پذيرتر شود.
امروز از بندر لنگه تا جاجرم و از الشتر تا خاش و از نازي آباد تا قلهک همه جا با نسلي از منفعلاني که نام فعال فرهنگي بر آنان نهاده اند روبروييم که دشمن را بهتر از دوست و هاليوود را بيشتر از امام و مدرنيته را عميقتر از اسلام ناب و شيطان پرستي را دقيق تر از اسلام آمريکايي ميشناسند .
با ادبيات خميني بيگانهاند و در تکرار اصطلاحات قلمبه سلمبه فرنگي (البته به قصد نقد و انزجار !) لذتي را ميجويند که در کلمات ساده و پيامبر گونه امام نمييابند.
فعال فرهنگي در دهه اول انقلاب کسي بود که دل در گرو اسلام پابرهنگان و انقلاب مستضعفين داشت.
با زبان ساده سخن ميگفت و آثار همه فهم عرضه ميکرد و در کار ساختن و پيش رفتن بود و نه ايستادن و کشيک کشيدن.
پرشورترين “مرگ برآمريکا”ها را نيز همان نسل فرياد ميکرد که توانايي شکست دادن آمريکا را در همه عرصهها (فرهنگ و جامعه و اقتصاد وسياست و...)در بازوان پرتلاش و پر توان خود و در آينه همت بلند و فعاليت لاينقطع در همه عرصهها به عيان حس ميکرد .
6. رجزجنگ نرم را با چه واژههايي بايد سرود؟ کرار و S300 و يا...؟
7. مهمترين نقطه قوت دشمن، ضعف ماست و بيهمتي و کمکاري بزرگترين تهديد. هر ظرفيتي را که مغفول بگذاريم و هر امکاني را که به کار نگيريم گامي برداشتهايم در تضعيف خود و لاجرم تقويت دشمن؛ شيطان کوچک ميخواهد باشد يا بزرگ، تحريم اقتصادي باشد يا تهاجمفرهنگي. تکليفگرايان نگران آنچه ندارند، نيستند که "لا يکلف الله نفسا إلا وسعها". بيقرار کارند در آنچه که دارند که "لا يکلف الله نفسا إلا وسعها" و آنچه دارند را خوب ميشناسند و کامل و عميق و دقيق. دشمنستيزان واقعي فرصتشناساناند و نه تهديد"محوران".
------------
به گزارش مشرق، شماره 48 و 49 مجله فرهنگي تحليلي راه در 176 صفحه منتشر شد. در اين شماره راه اين عناوين و موضوعات به چشم ميخورند:
دشمنشناسان دوست فراموش (سرمقاله) راز مزار (گزارشي از گردهمايي اعتراضي فعالان فرهنگي و خانواده هاي شهداي مشهد در اعتراض به تخريب قبور شهدا)، سرکه ريختيم... شراب شد! (نگاهي به داستان علماي مشروطهخواه و شيخ فضلالله)، دفاع مقدس به روايت سياهپوستها، شعار دادن گرافيکي يا مرگ بر شهر فرنگ، ما اهل کوفه هستيم!، از سازمان تبليغات آمدهاند...، فرهنگ در محاصره اقتصاد است (گفتاري از استاد حيدر رحيمپور)، طلبه سيرجاني بر لبه تيغ (نيمنگاهي به تلاشهاي حجتالاسلام جهانشاهي براي حفظ شأن روحانيت)، خاطرات دره قاسملو، سکولاريسم تا اطلاع ثانوي، مذهب سفارشي و بدبختيهاي بيمقصر (نقدي بر رويههاي سريالسازي در صدا و سيما)، نياز مخاطب يا نياز به مخاطب (نقدي بر پخش زنده فوتبال در صدا و سيما)، سهم روستا از رسانه را بدهند، رئيسجمهوري با نان و دوغ، سرزمين حزب خدا، 25 سال جاسوسي در لباس سپور، رسانه محلي عبور از اشرافيت رسانهاي، روشنفکران مستضعفمآب و حقيقت استضعاف، قلعه گنج انقلاب، تأملات زودهنگام و...
هيجده سال پيش دستخط رهبر انقلاب در تجليل از دهها عنوان کتاب دفاع مقدس منتشر شده و بسياري از آنها هنوز به چاپ دوم نرسيده است!