عماد افروغ معتقد است که هرچه مشارکت بالاتر باشد در تحقق مردمسالاری دینی موفق‌تر بوده‌ایم و درعین حال چتر دیدن انقلاب را عامل مشارکت مردم توصیف کرد.

به گزارش مشرق ، عماد افروغ نویسنده و جامعه‌شناسی است که در کارنامه او یک دوره نمایندگی مجلس نیز وجود دارد.

افروغ که نمایندهٔ مردم تهران در دورهٔ هفتم و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بود، در سال ۱۳۶۵ از دانشگاه شیراز کارشناسی جامعه شناسی و سال ۱۳۶۹از همین دانشگاه کارشناسی ارشد را گرفت.

وی دکترای جامعه‌شناسی خود را از دانشگاه تربیت مدرس در سال ۱۳۷۶ دریافت کرد و در سال ۱۳۷۳ به عنوان دانشجوی نمونه کشور در مقطع دکتری شناخته شد.

افروغ از سال ۱۳۷۶ به مدت ۶ سال عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس بود و از سال ۱۳۸۲ به عنوان هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فعالیتش را آغاز کرد و هم اکنون مدیر گروه علم و دین این پژوهشگاه است.

وی همچنبن در حال حاضر عضو پژوهشگاه علوم انسانی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تربیت مدرس و رئیس گروه جامعه‌شناسی مؤسسه باقرالعلوم است.

از سوابق دیگر شغلی وی می‌توان به مدیر گروه اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری،مدیر کتابخانه مرکزی دانشگاه تربیت مدرس، مسئول گروه سیاست داخلی کمیسیون داخلی، دفاعی و امنیتی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام مدیر گروه فرهنگ، هنر و تاریخ شبکه یک صدا و سیما، تدریس در دانشگاه‌های مختلف، دبیر و مسئول کمیته علمی همایش‌های روشنفکری در ایران و موازین توسعه و ضد توسعه فرهنگی کلان شهر تهران اشاره کرد.

افروغ از کاندیداهای دوره ششم مجلس شورای اسلامی از حوزه تهران هم بود؛ وی در آن دوره در هیچ ائتلافی قرار نداشت و موفق به کسب آرا برای نمایندگی نشد ولی در دورهٔ هفتم مجلس شورای اسلامی، از حوزهٔ انتخابیه تهران به همراه اصولگرایان در انتخابات شرکت کرد و این‌بار به مجلس راه یافت و پس از آن به ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس انتخاب شد.

افروغ پس از مجلس هفتم ترجیح داد که در انتخابات بعدی شرکت نکند و به همین دلیل همچون گذشته به کارهای تئوریک مشغول شد.

مشی افروغ همواره نقادی بوده به طوری‌که وی از جمله منتقدین اصلی هر سه دولت هاشمی، خاتمی و احمدی‌نژاد است.

افروغ که پس از انتخابات 84 گفته بود اگر هزار بار دیگر رأی‌گیری شود، به احمدی‌نژاد رأی خواهد داد، به دلیل برخی انتقاداتش به دولت نهم، ترجیح داد در انتخابات دهم ریاست‌جمهوری به گفته خودش به محسن رضایی رأی بدهد.

افروغ در گفت‌وگوی بیش از دوساعته خود با خبرنگاران فارس، ضمن انتقاد شدید از هتاکی‌هایی که به او می‌شود گفت که حاضر است به تمام انتقادات مطرح در یک فضلی علمی پاسخ دهد.

البته گفت‌وگوی ما با افروغ بیشتر به موضوع انتخابات اختصاص داشت ولی در اثنای مصاحبه از مسائلی مثل فتنه ۸۸، سخنان افروغ در پارک ملت و حتی فوتبال هم سخن به میان آمد.

آنچه در ذیل می‌آید مشروح گفت‌وگوی بیش از 2 ساعته فارس با عماد افروغ است که از نظرتان می‌گذرد:

**هرچه مشارکت بالاتر باشد در تحقق مردم‌سالاری دینی موفق‌تر بوده‌ایم

 به عنوان اولین سؤال بفرمائید که مشارکت حداکثری در انتخابات چه فرصت‌هایی را می‌تواند برای نظام ایجاد کند؟

افروغ: به اندازه کافی در این مورد بحث شده است؛ این سؤال را هم می‌شود مفهومی پاسخ داد و هم به لحاظ تاریخی_ اجتماعی به آن پرداخت؛ اگر بخواهیم به لحاظ مفهومی به این سؤال پاسخ دهیم باید بگوئیم که مشارکت حداکثری معرف و تجلی فلسفه سیاسی مردم‌سالاری در ایران است،

یعنی میزان تحقق و فعلیت‌ یافتگی فلسفه سیاسی مردمسالاری دینی را در ایران به نمایش می‌گذارد؛ بحث نمایش این مفهوم است نه خود این مفهوم که اگر خود این مفهوم هم مورد سؤالتان باشد به آن می‌پردازیم.

ما آمده‌ایم با انقلاب اسلامی یک فلسفه سیاسی جدید و نوظهور را به واسطه حضرت امام مطرح کردیم به اسم جمهوری اسلامی ایران و مردم‌سالاری دینی که مؤلفه‌های خودش را دارد و به اعتقاد من یک شاهکار تاریخی است و می تواند پاسخگوی تشنگی بشر عطف به سؤال مشروعیت یا از چه کسی باید اطاعت کرد، باشد

اما این مشارکت حداکثری بیانگر میزان و گستره فعلیت این فلسفه سیاسی نوظهور است و هرچه این مشارکت بالاتر باشد به این معناست که ما در تحقق مردم‌سالاری دینی موفق‌تر بوده‌ایم.

**مقبولیت رکنی از مشروعیت نظام محسوب می‌شود

منظور شما از بالقوه و بالفعل بودن این مسئله چیست؟

افروغ: بعضی وقت‌ها ما حقی را بالقوه برای مردم قائلیم اما بالفعل این حق به فعلیت نرسیده است.

بحث من صرفا این که برای مردم حقی قائل شویم ولو در عمل شاهد آن نباشیم،‌ نیست؛ من می‌گویم این حق باید بالفعل متجلی باشد.

یکی از نقدهایی که من به واقعیت دموکراسی‌های غربی داشتم، این بود که هرچند آنها حقی برای مردم قائل شده‌اند که خوب است، ولی مهم میزان استفاده از این حق است.

اگر عملا رأی و مشارکت مردم پائین باشد، اتفاقاتی رخ داده، حالا یا مردم بی‌تفاوت شدند و یا به گونه‌ای موانعی ایجاد شده؛ بنابراین یکی از دستاوردهای مشارکت حداکثری به رخ کشیدن فعلیت مفهوم مردم‌سالاری دینی است.

نکته دوم به لحاظ تاریخی و اجتماعی که بی‌ارتباط با مسئله اول نیست ناظر به مقبولیت یک نظام است و چون مقبولیت رکنی از مشروعیت نظام محسوب می‌شود ‌می‌تواند مشروعیت یک نظام را هم نشان دهد.

در قسمت اول فعلیت فلسفه سیاسی مردم‌سالاری دینی را به همراه مؤلفه‌های حقانیت و مقبولیت را مورد اشاره قرار دادم و در قسمت دوم صرفا وجه مقبولیت را گفتم که در واقع بخشی از همان مردم‌سالاری دینی است.

**مشارکت حداکثری بیانگر میزان رضایت و مقبولیتی است که مردم نسبت به نظام دارند

پس به اعتقاد شما مشارکت حداکثری نشان‌گر ...

افروغ: به اعتقاد من مشارکت حداکثری بیانگر میزان رضایت و مقبولیتی است که مردم نسبت به نظام خودشان دارند. مسلم است که هرچه مشارکت ما بیشتر باشد رضایت و مقبولیت هم بیشتر است.

من بیشتر دغدغه مسائل داخلی را دارم. البته بیگانه با مسائل خارجی هم نیستم، یعنی اگر به انقلاب اسلامی خوب نگاه شود و صرفا برخورد لفظی و تصنعی با آن نشود، راه دیگری برای بشر است و مسلم است که در برابر این راه مقاومت‌های زیادی می‌شود.

من علی‌القاعده این مسئله را می‌فهمم و مایل هم هستم که آن‌چیزی را که در ذات و جوهره انقلاب اسلامی است به رخ کشیده شود و مصاف واقعی و نه صرفا شکلی اتفاق افتد.

من یک مقدار به این مسئله حساسم؛ یعنی به دلم نمی‌چسبد که این مصاف یک مصاف کاملا مورد انتظار باشد چرا که رفتارهای زیگزاگی زیاد می‌بینم؛ یعنی یک جایی بحث مصاف است و یک جای دیگر هم انفعال وجود دارد؛ یک جایی بحث فریاد است و یک جایی بحث مذاکره؛ یک جایی بحث مرگ بر آمریکا و یک جای دیگر به گونه ای گرایش به آمریکا وجود دارد؛ این رفتارهای دوگانه دلچسب بنده نیست اما اگر قرار باشد که انقلاب اسلامی واقعا انقلاب اسلامی باشد و به جوهره خودش رجعت کند این مصاف‌ها طبیعی است و اگر بپذیریم این مصاف‌ها طبیعی است خواه و ناخواه حضور حداکثری مردم می‌تواند بیانگر این مصاف واقعی هم باشد.

**انقلاب اسلامی را باید مانند یک چتر ببینیم

 چه ملزوماتی برای این مشارکت حداکثری وجود دارد؟

افروغ: بخش اول سؤال شما مربوط به این بود که مشارکت حداکثری چه فرصت‌هایی ایجاد می‌کند که بخشی از پاسخ مربوط به فعلیت مردم سالاری دینی، بخشی مربوط به مقبولیت و بخشی هم مربوط به فرصت هایی بود که با جوهره انقلاب اسلامی نسبت دارد. اما ملزومات این مشارکت حداکثری این است که انقلاب اسلامی را مانند یک چتر ببینیم که گروه‌های زیادی را زیر پوشش قرار می‌دهد و روز به روز به این گروه‌های جدید افزوده می‌شود.

اما اگر ببینیم که این چتری است که روز به روز بسته‌تر می‌شود و نه تنها گروهی نوظهور را به گروه‌های دیگر اضافه نمی‌کند، بلکه گروه‌های دیگر را هم طرد می‌کند، من نسبت به این مسئله احساس خوشی ندارم.

این چتر باید روز به روز گسترده‌‌تر و فراخ تر شود و خواه و ناخواه جذبه بیشتری داشته باشد و لازمه یک مشارکت حداکثری هم این است که این چتر روز به روز فراخ‌تر و گسترده‌تر شود و ما شاهد حذف گروهی توسط گروه دیگر نباشیم تا این جاذبه نشان داده شود که البته این جاذبه باید هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی وجود داشته باشد.

**نمی‌توانیم وضعیت را محدود به یک سلیقه خاص کنیم

 ارتباط بین این چتر و مشارکت از نظر شما چیست؟

افروغ: بنده می‌گویم عطف به این ضرورت مشارکت حداکثری این است که سلایق مختلف زیر این چتر بتوانند خودشان را بروز دهند و این مسئله خیلی مهمی است.

یعنی ما نمی‌توانیم وضعیت را محدود به یک سلیقه خاص کنیم و بعد بگوئیم که به ملزومات مشارکت حداکثری توجه شده؛ این نکته مهمی است.

ما واقعا نمی‌توانیم افراد را یک شکل ببینیم چرا که افراد متحدالشکل و متحدالسلیقه نیستند و متحدالمعرفت و متحدالاندیشه هم نیستند.

واقعیت جوامع انسانی این است و فیلسوفان ما هم گفته‌اند که ما در این عالم با جسم سروکار داریم و لازمه جسم تضاد است؛ ما در این عالم با حرکت سروکار داریم و لازمه حرکت تضاد است. یعنی ما باید به تضاد و اختلاف توجه کنیم ولی می‌گوئیم که علاوه بر اختلافات ریسمانی هم بین افراد وجود داشته باشد.

ما باید ببینیم که سیره امام خمینی‌(ره) در منشور برادری چیست؛ امام می‌فرمایند که گروهی حق ندارد گروه دیگر را حذف کند، به شرط اینکه التزام به اسلام و انقلاب و شعار "نه شرقی نه غربی" در میان باشد.

**نباید مبانی انقلاب را خرج منافع و سلایق جریان‌ها و گروه‌های سیاسی کنیم

منظور شما جذب حداکثری و دفع حداقلی است؟

افروغ: بله، در واقع اینجا بحث جذب حداکثری و دفع حداقلی مطرح است.

مهمترین ملزومه مشارکت حداکثری این است که سلایق مختلفی که به گونه‌ای ذیل چتر مبسوط و گسترده انقلاب اسلامی تعریف می‌شوند امکان ظهور و بروز داشته باشند؛ ‌ما نباید شعارها و مبانی و ارکان رکین انقلاب را که به این چتر برمی‌گردد خرج منافع و سلایق جریان‌ها و گروه‌های سیاسی کنیم.

**گروه‌ خاصی نباید رهبری را به نفع خود مصادره کند

 این چیزی که شما گفتید خیلی خوب است که همه ذیل یک چتر باشیم؛ ولی بالاخره باید برای این مسئله یک معیارهایی وجود داشته باشد.

افروغ: اول گفتیم که ما باید چتر انقلاب را پهن و گسترده بدانیم و نکته دوم هم این است که اجازه ندهیم که برخی گروه‌ها و جریانات سیاسی این ارکان و پایه‌های چتر را به نفع خودشان مصادره کنند.

این مباحث در گذشته هم وجود داشته که من نسبت به آن منتقد بودم. وقتی در گذشته بحث خط امام(ره) مطرح می‌شد، می‌گفتیم که امام منحصر به یک جناح خاص نیست و گروه‌ خاصی نباید رهبری را به نفع خود مصادره کند.

امروز هم نباید اجازه داد که یک جناح خاص منافع فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خودش را ذیل مال خود کردن ارکان انقلاب اسلامی از جمله ولایت فقیه پیش ببرد؛ یعنی همانطوری که در گذشته عده‌ای امام(ره) را مال خود می‌دانستند و ما معترض بودیم امروز هم اگر کسی ولی فقیه را متعلق به خود بداند ما معترضیم.

چرا این‌طور فکر می‌کنید؟

افروغ: این مسئله در واقع لطمه زدن به ولایت فقیه است؛ مثلا اگر گروهی با گروه دیگر اختلاف نظر سیاسی و فرهنگی دارد، نباید اجازه داد که آن گروه بلافاصله طرف مقابلش را ضد ولایت معرفی کند و از ولایت خرج کند.

من به هرحال رشته‌ام جامعه شناسی است و بر این اساس می‌گویم معمولاً کسانی از ولایت خرج می‌کنند که مقداری ریگ به کفش دارند، به هرحال نمی‌شود این مسئله را منکر شد؛ در واقع یک جوری "کی بود کی بود، ما نبودیم" راه می‌اندازند.

این وانمودگرایی‌ها به نظرم خودش یک معضل است؛ از سوی دیگر بنده در لابه‌لای سخنم هم گفتم که انقلاب اسلامی یک گفتمان است و برای خودش مؤلفه‌های هستی‌شناختی، ارزشی و نمادین دارد؛ انقلاب اسلامی یک مجموعه ارزش است و یک صبغه فرهنگی، کلامی و عرفانی دارد.انقلاب اسلامی ملاک است و به ما معیار می‌دهد.

**کسی که به قانون اساسی التزام ندارد نمی تواند ذیل چتر انقلاب باشد

این ملاک‌ها و معیار‌ها از نظر شما چیست؟

افروغ: یکی از ملاک‌های ما قانون اساسی است؛ اگر کسی واقعا به قانون اساسی التزام ندارد و به مبانی و جوهر انقلاب اسلامی التزامی ندارد نمی‌تواند ذیل این چتر قرار بگیرد؛ البته می‌تواند ذیل چتر استفاده از حقوق شهروندی قرار بگیرد اما نمی‌تواند بیاید و یک پست اجرایی را اشغال کند. چرا که یک شهروند فقط می‌تواند از حقوق شهروندی‌اش استفاده کند.

ما در قانون اساسی هم داریم؛ ممکن است کسی انقلاب اسلامی و قانون اساسی را قبول نداشته باشد اما حق شهروندی دارد، اما اینکه سکان نظام را دست کسی دهیم که مبانی و ارکان قانون اساسی را قبول ندارد، قابل قبول نیست. در همین قانون اساسی ما ارکان دیگری هم مثل ولایت فقیه داریم؛ ولایت فقیه یکی از ارکان ماست که می‌شود در مورد آن به صورت مجزا بحث کرد ولی در کل باید گفت که ولایت فقیه یکی از ارکان ماست. مهمتر از همه اینها اسلام است و اسلام در واقع رکن رکین است.

حالا اگر ما بخواهیم مقداری عقب‌تر برگردیم می‌شود طور دیگری نگاه کرد. انقلاب اسلامی نمود لایه‌های زیرین است؛ لایه زیرتر از قانون اساسی همان شعارهایی است که در انقلاب اسلامی داده شد مثل "استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی" که البته این شعار خیلی هم مهم است و هم وجه سلبی و هم وجه ایجابی دارد. پائین‌تر از این بحث اسلام‌خواهی و آن چیزهایی که به عنوان سطح زیرین‌تر است، مطرح می‌شود و اگر مقداری پائین‌تر برویم بحث تخصصی‌تر می‌شود.

بعضی از این بحث‌ها مشمول تفاسیر مختلف است؛ من فکر می‌کنم که در یک کلام اگر بخواهیم میثاقی را ذکر کنیم که برخی لایه‌های زیرین را هم پوشش دهد، خود قانون اساسی است.

به نظر من قانون اساسی می‌تواند بیانگر وجه و لایه چهارم انقلاب اسلامی و به گونه‌ای چتری باشد که تمام گروه‌ها ذیل آن تعریف می‌شود.

بنده واقعا معتقدم که قانون اساسی می‌تواند آن چتری که گفتیم باشد؛ اگر بخواهیم بحث تخصصی‌تری داشته باشیم بنده بر لایه‌های زیرین هم اصرار دارم ولی ما در حال حاضر بحث آکادمیک نداریم و بحث ما باید در سطح عمومی و ژورنالیستی باشد.

**اگر کسی متهم به جرم بزرگی مثل براندازی است، راهش خیابان نیست بلکه راهش دادگاه است

در قانون اساسی حقوقی برای مردم تعریف شده که باید به آن توجه کرد. بنده از روز اول گفتم و ۱۰۰ سال دیگر هم می‌گویم و در آخرت هم باز می‌گویم که اگر کسی متهم به یک جرم بزرگی مثل براندازی است، راهش خیابان نیست بلکه راهش دادگاه است

این برای قانون و کشور ما زشت است که  عده‌ای به براندازی متهم ‌شوند و  به جرمشان رسیدگی نشود؛ این عده اگر متهم‌اند، چرا دادگاهی نمی‌شوند و اگر بی‌گناهند، باید اتهام براندازی را از آنها برداریم؛ در صورت ارتکاب جرم سیاسی باید آنان را دادگاهی کنیم و فرصت دفاع هم به آنها بدهیم و اسناد محکمه‌پسند هم رو کنیم تا قال قضیه را بکنیم و مسائل تمام شود.

اگر کسی بخواهد داوطلبانه خود را کنار بکشد و بگوید از این به بعد با انقلاب میانه خوبی ندارد، مختار است و خود به خود کنار گذاشته می شود، ولی وقتی کسی اعلام نکرده چرا کنارش می‌گذارید؛ اگر می‌خواهید کنارش بگذارید باید رای و حکم قضایی صادر شود.

**باید موانع قوه قضائیه مستقل و مقتدر شناسایی شود

پیشنهاد شما در این خصوص مشخصا چیست؟

افروغ: باید سند محکمه پسند ارائه شود و به افراد فرصت دفاع داده شود؛ و ما نمی‌توانیم افراد را از قطار پیاده کنیم و بگوئیم خودشان پیاده شدند؛ اگر کسی خودش اعتراف کرد که هیچ ولی اگر کسی خودش اعتراف نکرد، باید دادگاه تشکیل دهیم. نمی‌دانم چرا همواره صف‌کشی‌های خیابانی و دعواهای حیدری و نعمتی راه می اندازیم. معتقدم که مواجهه خیابانی راه حل نیست؛ اگر آنها متهم‌اند که مواجهه خیابانی کرده‌اند، شما هم نباید مواجهه خیابانی کنید؛ راهش دادگاه است.

یک نظام سالم سیاسی در گرو یک قوه قضائیه مستقل و مقتدر است؛ باید موانع قوه قضائیه مستقل و مقتدر شناسایی شود و معلوم شود که چرا قوه قضائیه ما آنچنان که باید مقتدر نیست؛ چرا حرف‌هایی زده می‌شود، مثلا می‌گویند این پرونده‌ها تا آخرش رسیدگی نمی‌شود و یک جا متوقف می‌شود؛ این جا کجاست؟ چرا این شبهه مطرح است که خدای ناکرده دخالت‌ها و نفوذهایی وجود دارد. باید تمام این موانع و شایعات را از بین برد.

**غربی‌ها از روز اول در صدد براندازی نظام بودند

با مسائلی که شما مطرح کردید، ذهن‌ها به سمت فتنه ۸۸ معطوف شد، شما در این زمینه به قوه قضائیه انتقاد کردید، ولی گویا تصمیم‌گیری در خصوص افرادی که از آنها به عنوان سران فتنه یاد می‌شود، مربوط به سطح بالاتری از قوه قضائیه است.

افروغ: اگر این طور باشد و بنا بر مصلحتی دادگاه تشکیل نمی‌شود، من بر حسب چه سند محکمه‌پسندی حکم به برانداز بودن عده‌ای کنم و برای یک جریان، حکم براندازی مخملی صادر کنم.

*فارس: اما همه چیز نشان از این داشت که قصد اصلی آنها براندازی بود و رهبری هم به این مسئله اشاره کردند.

افروغ: رهبری کی حکم به براندازی افراد مورد نظر دادند؟ من بارها گفته‌ام که مسئله مخملی بودن در وهله اول توهین به نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ می‌توان گفت که این مسئله در نیت و رفتار غربی‌ها بوده؛ غربی‌ها از روز اول در صدد براندازی نظام بودند و در نیت آنها هیچ شکی نیست اما اینکه بگوئیم نیت آنها مساوی با فعلیت اتفاقات رخداده در کشور است، من تردید دارم. اینها بحث‌های ساده‌ای نیست و من نمی‌توانم بگویم که این جریانی که آمد و اتفاقاتی که افتاد به فرمان غرب بود؛ ردّ پای آنها را می‌شود نشان داد و سیاست‌های آنها را در بعضی مسائل می‌شود دید اما اینکه بگویند غرب قصد براندازی دارد و تمام اتفاقاتی که درون کشور افتاد بیانگر آن سیاست است، حرف درستی نیست.

دو نفر را به صدا و سیما آوردند که اعتراف کنند، این آقایان در شرایط عادی دو هزار نفر را نمی‌توانند بسیج کنند. ما می‌گوییم یا مسئله را تمام کنید یا اینکه اگر حسب مصلحت‌هایی نمی‌شود این کار را کرد نباید از ما توقع داشته باشید که به حکم‌های ژورنالیستی و خیابانی و اعدام باید گرددها تن دهیم. من این مسائل را نمی‌فهمم و مسلمانی هم می‌گوید که این مسائل درست نیست.

**فتنه عوامل و ریشه‌های عدیده‌ای داشت

 پس اسم این اتفاقات را چه می‌گذارید؟

افروغ: خیلی چیزها می‌شود گذاشت؛ مثلا بگوئیم رفتار غیر عادی، غیر قانونی یا اعلام زود هنگام نتیجه انتخابات و یا نوعی جر زدن.

 بالاخره این مواردی که شما گفتید هدفی را دنبال می‌کند، فکر می‌کنم هدف نهایی همان براندازی باشد.

افروغ: در انتخابات قبلی مگر بحث تقلب در انتخابات نشد، پس چرا چنین حادثه‌ای رخ نداد؛ چرا به ریشه‌های فتنه توجه نمی‌کنید و همیشه بحث فتنه مطرح می‌شود که البته درست هم است.

 از نظر شما فتنه چیست؟

افروغ: فتنه را باید درست ببینیم؛ فتنه درآمیختن حق و باطل است. فتنه یک سر ندارد و  سر های دیگر و شاخ و برگ‌های متعددی دارد؛ چرا در دوره‌های گذشته که بحث تقلب مطرح شد به این حادثه نیانجامید؛ آیا بخاطر این بود که شخصش فرق می‌کرد.

چرا به این کار نداریم که ببینیم در چند سال گذشته چه اتفاقاتی رخ داده است؛ چرا فقط حادثه را می‌بینیم و چرا ریشه‌یابی قضایا را فقط به چند روز قبل از انتخابات برمی‌گردانیم.

بنده که به عنوان اصولگرا در سال 84 به دولت فعلی رای دادم انواع و اقسام رفتار‌های غیرقانونی و غیراخلاقی را از دولت دیدم. آیا اینها نمی‌توانند جزء ریشه فتنه محسوب شوند. ما شاهد یک سری رفتار‌های ماکیاولیستی بودیم؛ این‌ مسائل مهم‌اند و جزء عوامل ساختاری محسوب می‌شوندکه باید به آن توجه کنیم.

اگر می‌خواهید من یک حکم غیرقضایی صادر کنم حکم تحلیلی خودم را صادر کرده‌ام و بارها هم گفته‌ام که فتنه عوامل و ریشه‌های عدیده‌ای داشته و چند سویه بوده و باید به چند سویه‌گی آن توجه شود و یک طرفه نباید به قاضی رفت.

مهمترین حرفی که زدم این بود کسی که زودتر از همه نتیجه انتخابات را اعلام کرد مسئول است؛ حالا ممکن است خبرگزاری‌ها این مسئله را مطرح کنند که متفاوت است، ولی وقتی یک کاندیدا اعلام زودهنگام نتیجه انتخابات می‌کند، کار درستی نیست. باید اجازه داده می‌شد که مراحل قانونی طی شود. من گفته‌ام اعلام زود هنگام نتیجه انتخابات کلا درست نبوده است و من این حرف را زدم و خطر این موضوع را هم متذکر شدم.

قبل از اینکه شورش اجتماعی شود، گفتم و تماس گرفتم که شورش اجتماعی می‌شود و اشاره کردم که اعلام زودهنگام نتیجه انتخابات نکنید و این کار را به مرور انجام دهید. شما می‌گوئید باید سکوت می کردم، پس نظر کارشناسی و احساس خطری که می‌کنم چه می‌شود.

در مصاحبه‌ای که من در سال ۸۶ با شما داشتم گفتم که اگر روشنفکران متعهد و دردمندی باشند که موضع بگیرند و بستر را فراهم کنند، رهبری نظام بهتر می‌توانند منویات حقیقی شان را پیش ببرد.

باید مسائل را به صورت علمی بررسی کنید؛ من نمی‌گویم که پاسخ مسائل را می‌دانم بلکه می‌گویم عده‌ای منهای منافع و اغراض سیاسی و بادل مشغولی و تعلق خاطر به مصلحت نظام و هیمنه انقلاب اسلامی دور هم جمع شوند و راهکارهای فراجناحی برای برون رفت از شرایط فعلی پیشنهاد کنند. پیشنهاداتی که مورد قبول واقع شود و افراد مختلف ذی‌ربط به آن تن دهند.

**کسی که بخواهد از فتنه کاسبی کند نمی‌تواند حلال مشکلات باشد

به نظر شما افراد مرتبط با این قضیه چقدر موفق عمل کرده‌اند و باعث تنبه شده‌اند؟

افروغ: من احساس می‌کنم عده‌ای که سعی کردند فتنه را بخوابانند به چیزی بالاتر می‌اندیشیدند؛ به اصل گفتمان انقلاب اسلامی و مصالح و منافع ملی و جذب حداکثری می‌اندیشیدند.

اما عده‌ای هم می‌خواستند ماهیگیری کنند، هر کسی که می‌خواهد از این فضا ماهیگیری کند، چه کسی که شعار نه غزه، نه لبنان و جمهوری ایرانی سر دهد و چه کسی که تهمت براندازی منهای دادگاه را بدهد، همه به گونه‌ای به گفتمان و صلابت انقلاب آسیب وارد می‌کنند. کسی که بخواهد از فتنه کاسبی کند، نمی‌تواند حلال مشکلات باشد؛ کسی که می‌خواهد نان سیاسی بخورد نمی‌تواند مشکلات را حل کند.

اگر اینها مرد هستند از قدرت دولتی بیرون بکشند و بعد این حرف‌ها را بزنند؛ چرا که آن وقت متوجه می‌شویم که شبهه قدرت‌طلبی ندارند و در واقع دنبال کسب رای و قدرت سیاسی نیستند.

من می‌گویم که حرف‌هایم در برنامه پارک ملت، کجایش با ولایت فقیه ضدیت داشت؛ که به خاطر آن SMS های میلیونی ارسال شد؛ به من حق بدهید که بگویم اینها کاسبی است؛ اگر کاسبی نیست پس چیست؟

من می‌گویم فتنه‌ای آمده و کشور ما را تهدید کرده. فتنه‌ای که ریشه‌ها و سویه‌های مختلف دارد.

ما بارها گفتیم که علما و دل سوختگان قوم دور هم جمع شوند ولی چون فضا سنگین است، نمی‌توانند دور هم جمع شوند. چرا که اگر دور هم جمع شوند متهم می‌شوند اگر کسی بخواهد مسئله اصلی را حل کند به بی‌بصیرتی متهم می‌شود و به همین دلیل افراد جرأت نمی‌کنند که کاری کنند. ما مقداری عقب هستیم و قدرت مفاهمه‌ای اندیشه‌ای ما تحت‌الشعاع دسته‌کشی‌های حیدری و نعمتی قرار گرفته است.

**جمهوری ایرانی شعار غلط و پوک است همانطوری که مکتب ایرانی پوک است

 بر چه اساسی این سخن را می‌گویید؟

افروغ: شما ببینید که امروز صاحبان اندیشه ما چه وضعی دارند، یا جرأت بروز افکارشان را ندارند و یا اینکه سکوت می‌کنند و یا اینکه به مقولات دیگری اقبال نشان می‌دهند که این خیلی بد است. نباید اجازه داد که دسته‌بندی‌های حیدری و نعمتی اینقدر غلیان کند، اگر حرف من غیرمنطقی است بگوئید که حرفم غیر منطقی است ولی به من فحش ندهید.

اگر من انسان نبودم و برای خودم عزت قائل نبودم از فحش بدم نمی‌آمد ولی هیچ انسانی از فحش خوشش نمی‌آید. ما خیلی از مسائل را در دلمان می‌ریزیم؛ به ما همه چیز می‌گویند ولی ما هیچ نمی‌گوئیم و اسم افراد را نمی بریم، فقط دعوت می‌کنیم بیایید تا مصاف علمی کنیم ولی فقط به ما فحش می‌دهند.

اگر ما فحش هم بدهیم کار بدی می‌کنیم؛ بحث ما این است که ما خیلی چیزها می‌توانیم بگوئیم؛ من از روز اول گفتم که جمهوری ایرانی شعار غلطی است و پوک است همانطوری که مکتب ایرانی پوک است.

فرقی بین مکتب ایرانی و جمهوری ایرانی وجود ندارد؛ چطور جمهوری ایرانی زیر سؤال می‌رود ولی مکتب ایرانی نباید زیر سؤال برود.

چه زمانی ما بحث‌هایی مثل نه غزه و نه لبنان را تایید کردیم. نه، ما تایید نکردیم؛ ما می‌خواهیم این بحث‌ها جمع شود. صدا و سیمای ما در این زمینه‌ها و قضایای فتنه خوب عمل نکرد؛ یعنی اجازه نداد که قضایا جمع شود؛ صدا و سیما کسانی را که منافعی داشتند دعوت می‌کرد و کسانی دعوت می‌شدند که بجای ریختن آب بر روی آتش، هیزم آتش را بیشتر می‌کردند.

من می‌گویم که قضایا جمع نشده ولی اگر شما می‌خواهید بگوئید که جمع شده حرف دیگری است.

ما می‌خواستیم با عشق و محبت و اقناع این مسائل جمع شود نه با زور و تهدید؛ شما نمی‌توانید ضمانت کنید که قضایا با زور و تهدید جمع نشده است؟ این جمع شدن نیست. زیر قضیه چیز دیگری است؛ ما لایه پنهانی را می‌بینیم؛ شما می‌گوئید سکوت کنید؛ اگر قرار است سکوت کنیم پس چرا از ما مصاحبه می‌گیرید. اگر قرار است سکوت باشد، پس به سراغ من نیایید تا ما هم سکوت کنیم ولی وقتی به سراغ ما می‌آیید می‌گویم که حتما احساس نیاز شده است. من هنوز هم می‌گویم که عقلای  قوم جمع شوند تا قضیه فیصله یابد.
 

**یک جاهایی بی اخلاقی می‌کنند و می‌گویند افروغ مدافع جنبش سبز است

 خیلی‌ها گفتند که موسوی خودش برانداز نیست ولی مسئله‌ای را ایجاد کرده که نمی‌تواند از پسش برآید.

افروغ: همه اینها جزء تحلیل‌های خوب است و من هم قبول دارم. یک جاهایی بی اخلاقی می‌کنند و می‌گویند افروغ مدافع جنبش سبز است، وقتی در میان طرفداران میر حسین از من سؤال کردند که جنبش سبز چیست، گفتم جنبش سبز جنبش نیست؛ گفتم یک آش شله قلمکار را نمی‌توان جنبش دانست؛ جنبش آن است که فلسفه سیاسی روشن داشته باشد و عضو گیری مدون و تعریف و رهبری مشخصی هم داشته باشد. نمی‌شود سلیقه‌ای یک چیز را جنبش نامید. من گفته‌ام که جنبش چه تعریفی دارد همان تعاریفی که از جنبش دانشجویی و جنبش حزب‌الله دارم را می‌توانم اساس داوری جریان سبز قرار دهم.

من گفتم که اگر میرحسین بعد از انتخابات تشکل خودش را سامان دهد، خوب است. ولی اینکه از هر طایفه و سلیقه‌ای درون این جریان باشد را هیچ گاه تایید نکرده‌ام. من حتی دوم خرداد را هم جنبش نمی‌دانستم؛ اما آیا این فرصت به میر حسین داده شد که تشکل خودش را رسما اعلام کند و از حالت پوپولیستی درآورد؟ سؤال من این است که آیا میر حسین موسوی رهبری این جنبش سبز آشفته و لگام گسیخته و از هر باغی گلی را پذیرفته است؟ این یک سؤال است.

**عده‌ای نمی‌خواهند قضایا مهار شود

 به نظر شما در شرایط کنونی نظام باید چه برخوردی داشته باشد؟

افروغ: اگر نظام وی را متهم می‌داند باید زمینه دادگاهی شدنش را در مورد هر اتهامی فراهم کند؛ اتهام اولیه بحث انقلاب مخملی است؛ اگر اتهامات دیگری هم وجود دارد، باید مطرح شود و فرصت دفاع هم به او داده شود.

پس به نظر شما بهترین راه دادگاهی کردن است؟

افروغ: به نظر شما راه دیگری هم وجود دارد؟ به هر حال اگر مشمول جرم سیاسی نیست باید قال قضیه را بکنیم.

باید عقلای قوم بنشینند و صورت مسئله را روشن کنند و در مورد آن راه حل‌هایی را به دست آورند و بعد عده‌ای به این راه حل‌ها ملتزم شوند تا قضیه تمام شود.

ظاهرا عده‌ای نمی‌خواهند قضایا مهار شود. یعنی منافع عده‌ای در این است که قضایا مهار نشود. اگر خطاهایی هست که حالت جرم ندارد می‌شود در مورد آن بحث کرد و قضایا را تمام کرد ولی اگر حالت جرم دارد می‌توانیم فرصت دفاع هم به افراد بدهیم و متناسب به میزان تخلف دادگاه هم تشکیل داد و جرم افراد را هم مشخص کرد تا افراد جزای آن را هم ببینید. یک نکته جامعه شناختی هم در این خصوص وجود دارد، در جامعه شناختی جنبش‌ها می‌گویند که شرایط عادی با شرایط غیر عادی فرق دارد یعنی شرایط عادی را نباید با شرایط غیر عادی خلط کرد.

**در آمریکا هر 15 روز یکبار یک جنبش اجتماعی معطوف به تخریب فیزیکی رخ می‌دهد

 یعنی شرایط در آن موقع غیر عادی بود؟

افروغ: در شرایط غیر عادی اتفاقاتی رخ می‌دهد؛ از خیلی اتفاقاتی که مشمول جرائم سیاسی نمی‌شود و به اموال عمومی آسیب وارد نمی‌شود، می توان عبور کرد مثل اتفاقاتی که در انگلیس و فرانسه شاهدش بودید.

در آمریکا بر اساس تحقیقاتی که داشتم هر 15 روز یکبار یک جنبش اجتماعی معطوف به تخریب فیزیکی رخ می‌دهد؛ آنها چه کار می‌کنند بالاخره باید یک جوری برخی از ابعاد قضیه را تمام کرد و نباید آن را کش‌دار کرد. من احساس می‌کنم قضیه بیش از حد کشدار شده که این زیبنده نظام ما نیست. ما هنوز داریم به رادیوهای بیگانه خوراک می‌دهیم و بعد هم می‌گوییم که چرا قضیه تمام نمی‌شود.

باید برای پایان دادن قضیه فکری کرد. من نگفتم پیشنهادات من را بپذیرد. بلکه گفتم که راجع به پایان یافتن قضیه بیاندیشیم که این مسئله صرفا با قوه قهریه مبتنی بر زور و تهدید درست نمی‌شود. باید یک مقدار اقناع و محبت و عشق و رحمت وارد قضیه کرد و با گذشت با مسئله برخورد کرد و از آن طرف دادگاه هم تشکیل شود تا قضیه فیصله یابد.

**صبر علی مطهری و اعتماد به نفس رئیس جمهور برایم مثال زدنی است

 شما گفتید که همه فحش‌ها را که به شما می‌دهند در دلتان می‌ریزد و بروز نمی‌دهید؛ آقای مطهری اخیرا گفت که از شما برای حضور در انتخابات دعوت کردند ولی شما در پاسخ گفته‌اید که نمی‌توانید مثل آقای مطهری خونسرد باشید.

افروغ: من مسائل را در دلم می‌ریزم ولی مطهری در دلش نمی‌ریزد. من مسائل را در دلم می‌ریزم و از درون آشفته می‌شوم ولی آقای مطهری آنقدر خونسرد است که به نظر می‌رسد در دلش هم نمی‌ریزد.

کسی که مسائل را در دلش نریزد به گونه‌ای آنها را بروز می‌دهد، ولی من مسائل را درون دلم می‌ریزم و بروز نمی‌دهم و از سوی دیگر احساس می‌کنم بارهایی بر زمین مانده؛ بارهایی مثل نظریه‌پردازی و روشنفکری، لذا ترجیح می‌دهم به این مقولات بپردازم. من همیشه گفته‌ام که یکی صبر آقای مطهری برای من مثال زدنی است و یکی اعتماد به نفس رئیس جمهور. من ظرفیت آقای مطهری را در این موارد ندارم.

پس فعلا قصد ورود به عرصه را ندارید؟

افروغ: فعلا که مشغول کارهای خودمان هستیم؛ امیدوارم بتوانیم کاری کنیم؛ به هرحال همین روشنگری‌ها و حرف‌ها مؤثر است؛ احساس می‌کنم که به تدریج حرف‌هایم مؤثر واقع می‌شود.

**خطاب به اصلاح‌طلبان گفتم که تحریم انتخابات خودکشی سیاسی است

 بحث فتنه و انتخابات 88 را مطرح کردید؛ به نظر شما حل و فصل و شناخت آن قضیه چقدر می‌تواند در انتخابات آینده برای ما راهگشا باشد.

افروغ: برای ما هر حادثه‌ای که اتفاق می‌افتد نسبت به کل مصالح و گفتمان انقلاب اسلامی امری فرعی است؛ مواضع من روشن است؛ بیانیه‌ای را که افراد منتسب به دوم خرداد صادر کردند و طی آن اعلام کردند که انتخابات را تحریم کردند من در برابرش موضع گرفتم و گفتم که راهکار تحریم نیست و این یک خودکشی سیاسی است.

من همچنین بر حضور حداکثری و حرکت در این مسیر تأکید دارم؛ معتقدم که انتخابات می‌آید و می‌رود ولی اصل، نظام و آسیب زدایی از آن است؛ ما قبل از شروع ثبت نام انتخاباتی پیشنهاداتی کردیم؛ یکی از پیشنهادات این بود که اگر فرآیند دادگاهی شدن اتفاق افتد خیلی به مشارکت حداکثری کمک می‌کند؛ همچنین گفتیم که اگر شورای نگهبان سعه صدر داشته باشد و مکانیزم‌های تایید صلاحیت را بازتر کند مؤثر خواهد بود.

الحمدلله یک سری اتفاقات رخ داد و تعدادی از زندانیان سیاسی توسط رهبری عفو شدند و خود ایشان هم در نماز جمعه فرمودند که شورای نگهبان سعه صدر بیشتری به خرج دهد و حتی واسطه شدند که تعداد زیادی تایید صلاحیت شوند؛ اگر ما می‌خواستیم روال امور را به هیئت اجرایی محول کنیم اوضاع فرق می‌کرد چرا که منویات هیئت اجرایی را دیدیم و مشاهده کردیم که چه کسانی رد یا تایید صلاحیت شدند.اتفاقاتی رخ داد که تاحدی اثرگذار بود؛ من فکر می‌کنم اتفاقات مبارکی رخ داد.

برخی از افراد انتخابات را تحریم کردند، هرچند که می‌گویند ما کلمه تحریم را به کار نبرده‌ایم ولی مضمون کارشان تحریم بود که این کار شایسته‌ای نبود. بنده می‌گفتم که باید منصف باشیم؛ من به افرادی که انتخابات را تحریم کردند گفتم که موضع شما، موضع همه دوم خردادی‌ها نیست و بعد هم دیدیم که واقعا اینطور است چرا که یک طیفی آمدند و رقابتی نسبی هم شکل گرفت.

حضور حداکثری، هم گفتمان انقلاب اسلامی را زنده نگه می‌دارد، هم مردم‌سالاری دینی ما را نشان می‌دهد، هم مقبولیت نظام را به رخ می‌کشد و هم نسبت به تهدیدهایی که در مورد انقلاب وجود دارد می‌تواند مؤثر باشد. بنابراین فکر می‌کنم که وضعیت می‌توانست بدتر از این باشد، اما هم اکنون وضعیت آنچنان بد هم نیست.

به هرحال اتفاقات ناگواری رخ داده ولی ما باید به اصل انقلاب و مصالح ملی فکر کنیم نه اتفاقات ناگوار؛ اتفاقات ناگوار را باید به مرور از بین برد ولی نباید اتفاق ناگوار را مستمسکی قرار داد برای زیر سؤال بردن اصل انقلاب و گفتمان انقلاب اسلامی. این مسائل می‌گذرد و تمام شدنی است و حتی من طلیعه این می‌گذرد‌ها را در نتیجه انتخابات می‌بینم و شما این مسئله را خواهید دید.

**فرق اینکه شرکت نمی‌کنیم و تحریم هم نمی‌کنیم را خیلی نمی‌فهمم

به نظر شما اصلاح‌طلبانی که دم از تحریم انتخابات می‌زنند به دنبال امتیازگیری هستند.

افروغ: من فکر می‌کنم که هدفشان این است که می‌خواهند نارضایتی‌شان را بروز دهند، یعنی نمی‌گویند که تحریم می‌کنیم. چرا که اگر بگویند تحریم به این معناست که دیگران را هم به شرکت نکردن در انتخابات فرا می‌خوانند. البته من فرق اینکه شرکت نمی‌کنیم و تحریم هم نمی‌کنیم را خیلی نمی‌فهمم یک وقت است که شرکت نمی‌کنند و اعلام هم نمی‌کنند و این قابل درک است؛ ولی وقتی که اعلام می‌کنند که شرکت نمی‌کنند به تحریم نزدیک می‌شوند. به نظر من اگر می‌خواهند که رای ندهند نباید اعلام کنند چرا که معنی تحریم به خود می‌گیرد.

یکی از اصلاح‌طلبان می‌گفت که ما نه تشویق می‌کنیم و نه تحریم؛ بالاخره می‌خواهند چکار کنند؟

افروغ: خوب تشویق نمی‌کنند ولی تحریم هم نمی‌کنند، اینکه عیب ندارد. من سکوت را درک می‌کنم. اما اینکه بگویند ما رأی نمی‌دهیم و یا شرکت نمی‌کنیم این نزدیک به تحریم است.

**در برخی موارد هر که در این بزم متملق‌تر است، مقرب‌تر است

برخی افراد هستند که با توجه به اوضاع سیاسی موضع خود را عوض می‌کنند؛ همچنین برخی افراد بدون هیچ تابلویی وارد عرصه انتخابات می‌شوند نظرتان در این خصوص چیست؟

افروغ: متاسفانه یکی از بیماری‌هایی که ما در مجلس شاهد آن بودیم همین تغییر مواضع ۱۸۰ درجه‌ای بود. یک وقت است که می‌گوئیم این ریشه در خود افراد دارد و یک وقت است که می‌گوئیم نه، ریشه در زمینه‌ها و ساختارها هم دارد.

سؤال من این است که چرا زمینه‌ها و ساختارها طوری است که اجازه داده می‌شود تا افراد تغییر موضع دهند. یک وقت است که این مسئله به خود فرد و بی‌ارادگی و منفعت‌طلبی‌اش برمی‌گردد و یک وقت به ساختارها؛ باید هر دو مسئله را بررسی کرد؛ یعنی نماینده نباید نماینده چرخانی باشد و مردم باید به نمایندگانی رای دهند که شجاع و صاحب رای باشند و نماینده هم باید بر رای خودش استقامت بورزد.

ولی همیشه اینطور نیست که این مسئله ریشه در خود افراد داشته باشد؛ در برخی موارد این مسئله ریشه در ساختارها دارد که می‌شود روی این مسئله بحث کرد؛ یک وقت است که ساختارها مستعد است تا افراد چنین رفتاری داشته باشند. مثلا در برخی موارد هر که در این بزم متملق‌تر است، مقرب‌تر است.

در برخی موارد شرایط اینطور است و کافی است که فقط افراد مقداری تملق کنند تا به نان و نوا برسند. اما در قسمت دوم همانطور که گفتم انتخابات را نباید به عنوان یک امر سیاسی بسته و از جنس اقتدارگرایی فاشیستی تعریف کرد.

انتخابات یک مقوله آزاد است و هر کسی می‌تواند آزادانه نسبت خودش را با این انتخابات معلوم کند؛ یک کسی سکوت می‌کند، یک کسی رای می‌دهد و یک کسی هم رای نمی‌دهد؛ یک کسی است که تشویق می‌کند و یک کسی هم تشویق نمی‌کند؛ در نظام جمهوری اسلامی این موارد اشکالی ندارد؛ اما وقتی یک جریان سیاسی می‌گوید که ما تحریم نمی‌کنیم ولی شرکت هم نمی‌کنیم، این به نظر می‌رسد که مقداری اشکال دارد و از جنس مقوله‌ای که من گفتم نیست.

وقتی کسی نمی‌خواهد شرکت کند، شرکت نکند ولی وقتی که اعلام می‌کند که شرکت نمی‌کند، نمی‌دانم که فرقش با تحریم چیست، در واقع اگر شرکت نکنند و اعلام هم نکنند مشکلی نیست.

حالا اینکه اصلاح‌طلبان با آرم و یا بی‌آرم می‌آیند، فرقی نمی‌کند و اشکالی ندارد؛ شاید بگویند که ما تصمیم‌ گرفته‌ایم این بار بدون آرم بیاییم؛ مگر اصولگرایی همیشه با پرچم اصولگرایی بوده، تا دیروز اصولگرایی پرچم دیگری داشت و حالا با پرچم دیگری آمده‌؛ آیا این پرچم باید همیشه پرچم تشکیلاتی باشد؛ علم و پرچم عوض می‌شود و مثلا می‌گویند که ما ایندفعه تک تک می‌آییم و یا یک پرچم دیگری می‌گوید ما با اسم جدیدی می‌آییم؛ اشکالی ندارد، به نظر من در کشور ما که آنچنان احزاب متشکل و تشکل‌یافته و سازمان‌یافته ندارد، خیلی این مسئله ایرادی ندارد. البته یکی از مشکلات ما همیشه همین بوده است که متناسب با مقتضیات روز، پرچم عوض ‌شده و حتی محتوا هم بعضی مواقع عوض ‌شده است.

**باید نسبت به دوم خردادی‌هایی که تفکرات لیبرال و سکولار و بر هم زننده و غیر انقلابی داشتند، حساس بود

شما خطر جریان فتنه را بیشتر احساس می‌کنید یا خطر جریان انحرافی؟

افروغ: این سؤال، سوالی است که من باید داده‌های کافی در مورد آن داشته باشم. من داده کافی در این زمینه ندارم و فقط می‌توانم بگویم که خیلی باید هوشیار بود. اولا باید نسبت به آن دسته از افرادی که موسوم به دوم خردادی بودند ولی تفکرات لیبرال و سکولار و بر هم زننده و غیر انقلابی داشتند، حساس بود.

من همیشه گفته‌ام که اینها یک دست نیستند؛ منظور من کسانی است که متوجه مبانی و روش‌های نظام جمهوری اسلامی نیستند و حتی از روش‌هایی استفاده می‌کنند که تعریف‌ ناشده است یعنی شیوه‌ها و روش‌های غیرقانونی. بنابراین هم باید به روش توجه داشت و هم به اهداف و شعارها.

از سوی دیگر من همیشه حساسیتی نسبت به صاحبان قدرت داشتم؛ می‌خواهم بگویم هرچند نسبت به کسی که امروز در قدرت نیست هم باید هوشیار بود ولی من همیشه جهت‌گیری‌ام نسبت به صاحب قدرت بوده است؛ مثلا بعضی‌ها به من می‌گویند که چرا شما امروز دوم خرداد را نقد نمی‌کنید که من در پاسخ می‌گویم آن زمانی که دوم خردادی‌ها سر کار بودند من از نقّادهای آنها بودم و نمی دانم که شما کجا بودید و زمانی هم که آقای هاشمی روی کار بود باز هم از نقاّدان بودم؛ الان چه حکمتی دارد که باز هم نقد کنم.

اگر قرار است روشنفکری باشم که اهل نقد باشد، بهتر آن است که نقاد صاحبان قدرت باشم. البته همیشه اینطور بوده که یک طرف می‌افتاده و بعد نقادها شروع به نقد می‌کردند ولی موقعی که روی کار بوده، کاری نمی‌کردند.

**باید هزینه نقد را در زمان پرداخت

باید هزینه نقد را در زمان پرداخت؛ یعنی باید نقد حال کرد؛ این آقایانی که امروز با برخی تفکرات انحرافی و فتنه‌انگیزانه ضدیت دارند دیروز کجا بودند؛ این‌ها در زمان دوم خرداد کجا بودند و چه می‌کردند؛ ما هم که پرونده‌مان معلوم است و کتاب‌ها و آثار مان و مواضع مان روشن است؛ ما حتی هزینه مواضع‌مان را هم داده‌ایم.

باید سوراخ دعا را گم نکرد؛ مرد آن است که نقد حال کند؛ وقتی یک طرف رفته، رفته است؛ البته باید مراقب بود که برنگردد.

**بریز و بپاش‌های ما اگر متکی به خارج نباشد، ناشی از ثروت دولتی است

بالاخره نقد گذشته برای عدم تکرار اشتباه لازم است.

افروغ: بله، می‌توان نقد مفهومی و جریانی کرد و مواظب بود؛ ولی نباید طوری شود که توجه منحرف شود؛ یعنی به جای اینکه به اصل مطلب بپردازیم، فرع گذشته را یا اصل گذشته را که امری فرعی شده، اصل کنیم.

امروز بحث من این است که چه کسانی صاحب قدرت هستند و زمام قدرت و ثروت در دستشان است و چه کسانی در شُرُف تجمیع زر، زور و تزویر هستند؛ باید زمان‌شناس بود؛ اگر من زمانه خودم را نشناسم که روشنفکر نیستم.

من احساس می‌کنم که عده‌ای با تکیه بر قدرت دولتی و ثروت نهفته در پس این قدرت دولتی و حتی منزلت نهفته در پس این قدرت دولتی امتیازات و فرصت‌هایی را بدست آورده‌اند و باید نسبت به این فرصت‌ها حساس بود؛ این افراد امروز زمام امور را در دست دارند و می‌توانند عزل و نصبی را انجام دهند و می‌توانند بریز و بپاش داشته باشند؛ بریز و بپاش‌های ما اگر متکی به خارج نباشد، ناشی از ثروت دولتی است؛ باید گشت و دید که کجا ثروت دولتی خرج انتخابات می‌شود و چه عزل و نصب ها و چه خدماتی سر بزنگاه انتخابات انجام می‌شود که بوی انتخابات می‌دهد و کجا دخل و تصرفی در انتخابات و کجا خط و ربطی صورت می‌گیرد و کجا قوه مجریه‌ای در انتخابات دخالت می‌کند و این دخالت‌ها از نوع دخالت مرموز است؛ نه دخالت قانونی.

ممکن است برخی از این موارد به لحاظ قانونی هم مشکلی نداشته باشد، اما ممکن است از جنس فریب باشد.

پس شما معتقد به نقد حال هستید؟

افروغ: من همیشه برای خودم تعریف کرده‌ام که باید نقد حال کرد؛ در زمان آقای هاشمی نقاد وی بودم و در زمان آقای خاتمی هم وی را نقد کردم و در زمان فعلی هم نقاد رئیس جمهور هستم؛ اگر اینطوری نگاه نکنیم معلوم است که ایران را نشناخته‌ایم و رابطه قدرت - ثروت را نفهمیده‌ایم.

**مکتب ایرانی عین انحراف است

نقد شما به شرایط کنونی چیست؟

افروغ: من به طور کلی دل‌مشغول دو چیز در شرایط فعلی هستم، یکی طرح شعارهایی که گفتمان انقلاب اسلامی را به انحراف می‌کشاند و مسائل انحرافی را مطرح می‌کند.

منظور شما شعارهایی مثل مکتب ایرانی است؟

افروغ: بله، مکتب ایرانی عین انحراف است؛ بارها هم این مسئله را گفته‌ام.

 مسئله بعدی چیست؟

افروغ: موضوع دیگر عزل و نصب‌ها و بریز و بپاش‌ها است؛ این ولخرجی‌ها از کجاست؛ این پول‌هایی که گفته می‌شود و بعضا در رسانه‌ها هم افشا می‌شود از کجا می‌آید؛ باید این مسائل روشن شود؛ مسئله بعدی افرادی است که به اسم ولایت فقیه نان می‌خورند و خودشان را یک و دیگران را صفر می‌دانند و من هیچگاه ندیده‌ام که این افراد مواضع خودشان را نسبت به آن جریان به اصطلاح انحرافی معلوم کرده باشند.

شاید به لفظ گفته باشند اما به محتوا من ندیده‌ام که کاری کرده باشند؛ خیلی کج سلیقگی است که ما فکر کنیم این جریانی که اتفاق می‌افتد با رئیس جمهور خط فاصل و فارق دارد.

**فرقی بین رئیس‌جمهور و جریان انحرافی قائل نیستم

یعنی شما رئیس‌جمهور و جریان انحرافی را یکی می‌دانید؟

افروغ: من بارها گفته‌ام که اینها یکی هستند و در مقابل حرفی که برخی افراد می‌زنند و می‌گویند که ما بین رئیس‌ دولت و آن فرد موردنظر فرق قائلیم، باید به آنها بگوئیم که وقتی خود رئیس جمهور این فرق را قائل نیست، شما چطور فرق قائل می‌شوید؟

نکته دیگر این است که مواضع هر دو در مواقع حساس، سرنوشت‌ساز و بزنگاه‌ها معلوم است؛ یادمان نرود آن زمانی که منتقدین دولت نقد می‌کردند و می‌توانستند اوضاع را پیش ببرند، وکیل‌الدوله‌ها چه کردند؛ وکیل‌الدوله‌هایی که به وکیل‌الدوله بودن خود معترف بودند و به آن افتخار می‌کردند.

وقتی فرد خودش  را وکیل الدوله معرفی می‌کند نباید ناراحت شود که به او بگویند وکیل‌الدوله؛ باید وقتی که  می‌خواست این کلمه را به کار ببرد جلوی احساساتش را می‌گرفت و این کلمه را به کار نمی‌برد، ولی وقتی که به کار برده است باید مردانه تن به لوازمش بدهد. وقتی که خودتان، این صفت را برای خودتان انتخاب کردید نباید نگران باشید؛ البته اشتباه کرده‌اید و باید هزینه اشتباهتان را بدهید. در حال حاضر برخی‌ها وانمود می‌کنند که یک هستند و بقیه صفر هستند؛ درحالی که نه خودشان یک هستند و نه دیگران صفر.

بعد از سخنانم در برنامه پارک ملت، برخی افراد قربة‌الی نتیجه الانتخابات به آن متوسل می‌شوند؛ مثلا در یک میزگرد می‌گویند که ما نسبت به سخنان افروغ موضع گرفته‌ایم و آیا شما هم موضع‌ گرفته‌اید و طرف مقابل هم چون در جوّ قرار می‌گیرد می‌گوید بله ما هم موضع گرفتیم؛ کسی نیست که این وسط بگوید اصلا افروغ چه گفت.

این روزها انواع و اقسام فحاشی‌ها و هتاکی‌ها را نثار ما می‌کنند و بعد هم می‌گویند افروغ نقدناپذیر است؛ اگر ما می‌خواستیم نقدناپذیر باشیم که جواب افراد را می‌دادیم. من در سخنانم از کسی اسم نمی‌برم ولی آقایان مدام اسم می‌برند.

**به نفع اصولگرایان مستقل، شجاع، پاک و منتقد رای می‌دهم

شما در دوران آقای هاشمی، خاتمی و همچنین در شرایط کنونی نسبت به اوضاع انتقاد داشته‌اید، بالاخره در انتخابات پیش‌رو کاندیداها نسبت به یک جریان گرایش دارند، شما در انتخابات آینده به کدام سمت و سو بیشتر سوق دارید؟

افروغ: من به نفع اصولگرایانی رای می‌دهم و به نفع چهره‌ها و نیروهایی موضع می‌گیرم که مواضع مستقل، شجاعانه، پاک و منتقد داشتند و متعادل حرکت کردند؛ یعنی سعی می‌کردند که حوادث را جمع کنند نه اینکه نانی بخورند یا اینکه به حوادث دامن بزنند.

مواضع من تقریبا مشخص است؛ من تمام افراد را رصد و مواضع آنها را در مجلس دنبال کرده‌ام؛ من مواضع افرادی که مصلحت‌اندیشانه پیش نرفتند را می‌پسندم و من خودم هم که در مجلس بودم موضع‌ام همین بود.

شما خودتان در مجلس همین‌طور بودید؟

افزوغ: من در مجلس نه اهل لابی بودم و نه کسی سراغ من می‌آمد. خودشان هم می‌دانستند و بارها گفته بودند که افروغ فرد لابی‌ناپذیر است؛ می‌گفتند که فقط اگر عقل افروغ توانست قانعش کند، خودش وارد می‌شود.

خیلی از آقایان بودند که خودشان استیضاح را پیش می‌بردند و بعد پشیمان می‌شدند که این زیبنده مجلس نیست، من به افرادی رای می‌دهم که کیسه ندوخته باشند و افرادی که به تعادل بیاندیشند و ضعف‌های قوه مجریه را به همراه ضعف‌های قوه مقننه به رخ بکشند؛ من به کسانی رای می‌دهم که مجلس را در رأس می‌خواهند. مجلس مرتبط با حق مردم است بنابراین باید مدافع نیازها و حقوق آنها باشد.

**در انتخابات آینده یک لیست رای نمی‌آورد/مردم به افراد رأی می دهند

فضای ذهنی شما به دنبال یک مجلس اصولگرا است؟

افروغ: یک حسنی که انتخابات پیش‌رو دارد، این است که یک لیست رای نمی‌آورد.

یعنی مردم به افراد رأی می‌دهند؟

افروغ: به اعتقاد من اینطور است؛ من همیشه می‌گفتم که اینطور بهتر است و احساس می کنم مردم آگاهانه از روی لیست‌های مختلف افراد را انتخاب می‌کنند و نمایندگانشان را به مجلس می‌فرستند.حالا اینکه بگوییم آرایش کلی مجلس عوض خواهد شد، به اعتقاد من اینطور نیست؛ ممکن است برخی نمایندگان عوض شوند. مثلا اصولگرایان طیف وسیعی هستند که یک عده از آنها با دولت و یک عده هم منتقد هستند. به اعتقاد من در مجلس آینده فضا یک مقدار به سمت منتقدین می‌رود؛ ولی آرایش کلی آنچنان تغییر نمی‌کند.

**مجلس نهم کار سختی در پیش دارد

به اعتقاد شما مجلس نهم چه دغدغه‌هایی باید داشته باشد؟

افروغ: مجلس نهم کار سختی را در پیش دارد؛ اولا اینکه مجلس باید در تمام حوزه‌ها توجه داشته باشد؛ من فکر می‌کنم که مهمترین معضل مجلس نهم بحث یارانه‌ها باشد؛ نمی‌دانم مجلس آینده با این موضوع می‌خواهد چه کند؛ وعده‌ای داده شده که محقق نشده است و به تمام ابعادش توجه نشده و روز به روز تورم  و بیکاری و مشکل تولید را بیشتر می‌کند. امروز توقعات هم بالا رفته و به راحتی هم نمی‌توان یارانه‌ها را قطع کرد و در کل کار سختی در انتظار مجلس نهم است. به اعتقاد من در این زمینه‌ها نیاز به اصلاحات جدی وجود دارد و این اصلاحات جدی چگونه می‌خواهد اعمال شود مهم است.

بحث عدالت اجتماعی، هدفمند کردن یارانه‌ها، پر کردن شکاف‌های طبقاتی، فرصت‌های اشتغال، برنامه‌ریزی هماهنگ و کمک به دولت در ارتباط با این برنامه‌ریزی علاوه برمسائلی مثل آزادی بیان همه از چالش‌های پیش‌روی مجلس بعدی است. من فکر می‌کنم مجلس بعدی، مجلس بسیار پرخطری است و باید بسیار پرکار هم باشد.

برای نمایندگان یا برای مردم، یا برای هر دو؟

افروغ: برای همه، چرا که اگر نمایندگان در خور و شایسته وارد مجلس نشوند، مشکلاتش متوجه مردم هم می‌شود. امروز توقعات مردم را هم بالا برده‌اند و به همین دلیل کار نمایندگان فکور سخت‌تر می‌شود. البته کار دولت هم سخت است؛ دولت بعدی کار سختی در پیش دارد.

**شرف ما مرهون امام خمینی (ره) است

نظرتان را به اختصار در مورد افراد و کلمه‌هایی که می‌گوییم، بفرمایید؟ امام خمینی (ره)؟

افروغ: ایشان آنقدر بزرگ هستند که من نمی‌توانم در قالب مفاهیم از ایشان یاد کنم.

ایشان یک نظریه‌پرداز، رهبر و راهبر انقلاب بزرگ بشری و اسلامی بودند و همه ما به گونه‌ای وامدار ایشان هستیم.

شرف ما مرهون امام خمینی (ره) است و ایشان نجات بخش ما بودند.

امام خمینی (ره) پیام رسان معنوی و دینی عصر جدید هستند؛ من هر چه در مورد ایشان بگویم کم گفتم؛ من به قدری نسبت به ایشان ارادات دارم که برخی از من می‌پرسند که آیا شما امام خمینی (ره) را به عنوان اصل موضوعه پذیرفته‌اید؛ اصل موضوعه خیر، امانتیجه اصل موضوعه من و تفکراتم در بهترین حالت چیزی جز امام خمینی (ره) نمی‌تواند باشد.

مقام معظم رهبری؟

افروغ: من احساس می‌کنم ایشان هم در چارچوب اندیشه امام (ره) حرکت می کنند؛ اما بسترها و زمینه‌های مستعد که بخشی از آن به روشنفکران برمی‌گردد، در اختیار ایشان نیست و شرایط به گونه‌ای رقم خورده که بعضی به نام ایشان و در پشت سنگر حمایت و تبعیت از رهبری، منافع شخصی خودشان را دنبال می‌کنند.

زدودن این مسئله هم متوجه عالمان و هم متوجه خود ایشان است که اجازه ندهند یک رکن فراجناحی دستاویز منافع گروهی خاص باشد؛ من رهبر انقلاب را در این چارچوبی که گفتم می‌دانم ولی احساس می‌کنم شرایط ساختاری و روانی یک واقعیت‌هایی را ایجاد کرده که وظیفه نخبگان روحانی و غیرروحانی را دو چندان می‌کند تا بستر را فراهم کنند تا ایشان آن چیزی که تشخیص می‌دهند، عمل کنند و اسیر مصلحت‌های تحمیلی نشوند.

**در میدان واقعی مصاف مدافع ولی فقیه بوده‌ام/ولایت فقیه یک رکن رکین است

شما گفته بودید که حاضرید در میدان کارزار دفاع‌تان را از ولی فقیه نشان دهید...

افروغ: بنده همواره در میدان واقعی مصاف مدافع ولی فقیه بوده‌ام و اگر دقت کرده باشید، همزمان با مسائلی که در انتخابات 88 رخ داد، بنده همان موقع کتاب احیاگری و مردم سالاری دینی را چاپ کردم که این کتاب در دفاع از ولایت فقیه بود و بعد هم یک مصاحبه داشتم که طی آن گفتم مهمترین ضرورت کنونی ما وحدت ذیل اصل ولایت فقیه است و این درست زمانی بود که شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه سر داده می‌شد.

بنده کماکان از ولایت فقیه دفاع می‌کنم و حتی قبل از برنامه "پارک ملت" در یک برنامه در شبکه پرس تی وی هم به این مسئله پرداختم.

اما اگر به من بگویند که در یک دادگاه فرمایشی و صوری و دادگاهی که بوی تفتیش عقاید بدهد از ولی فقیه دفاع کنم، این کار را نخواهم کرد. چرا که تصنعی می‌شود.

همه حرف من این است که در میدان کارزار دفاع می‌کنم و در میدان‌های تصنعی که ممکن است همراه با پاداش و موهبت یا ترس و وحشتی باشد، دفاع نمی‌کنم چرا که معتقدم این اصل نباید دستاویز منافع شخصی قرار گیرد.

بنده معتقدم در نظام ولایی تفتیش عقاید معنا ندارد، متاسفانه تفکرات تفتیش عقایدی زیادی در جامعه می‌بینم که این تفکرات فضا را رعب آمیز می‌کند. به نظر من ولایت فقیه یک رکن رکین است و باید از آن دفاع کرد ولی در میدان اصلی نه در دادگاه تفتیش عقاید و نه جایی که سفره‌ای پهن است و نه جایی که بوی تملق و ریا به مشام می‌رسد.

شهید چمران؟

افروغ: شهید چمران یک عارف بی ریا بود  و راز و رمز جاودانگی و ماندگاری ایشان همان عرفان بی ادعای ایشان است. او برای خدا کار می‌کرد و کار را برای خوب بودن فی نفسه آن انجام می داد و نه برای دریافت پاداش و مواهب دنیوی و حتی اخروی.

علی شریعتی؟

افروغ: علی شریعتی یک روشنفکر واقعی بود و به درد مردم می‌اندیشید و زمان شناس خوبی هم بود و فهمید که باید روی بعد حرکت آفرین اسلام تاکید داشته باشد.

شریعتی در حد توانش سعی کرد که بازگشت به خویشتن خویش را محقق کند و یکی از کسانی بود که دوشادوش سایر روشنفکران نسل دوم توانست به بسط آگاهی مردم کمک کند و بستر ساز انقلاب اسلامی شود و زمینه را در مسیری که امام (ره) از سال 42 فراهم کرده بودند مهیاتر کنند.

صندلی مجلس؟

افروغ: علی‌القاعده جایگاه دفاع از حقوق ملت؛ جایگاه نظارت بر دولت. انشاءالله که این "علی القاعده"  جاری و ساری شود

علی لاریجانی؟

افروغ: مرد سیاست

دانشگاه آزاد اسلامی؟

افروغ: دانشگاه آزاد، دانشگاهی است که قابلیت‌های خوبی دارد. همین که این دانشگاه دولتی نیست یک حسن برای آن محسوب می‌شود. اما باید نسبت خودش را با فرهنگ و جامعه و تاریخ و شرایط زیست محیطی و زیست جهانی روشن‌تر کند و به کیفیت، بیشتر بیاندیشد و مواظب باشد کیفیت و محتوا تحت الشعاع کمیت قرار نگیرد و در توسعه رشته‌ها به قابلیت‌های محیطی و نیازهایش هم توجه کند و بکوشد که بین ساختارهای شغلی و نظام آموزشی رابطه برقرار کند.

**با سبحانی، نادران، توکلی، خوش‌چهره، ابوطالب و سروری روابط خوبی داشتم

احمد توکلی؟

افروغ: یک اصولگرای منتقد و شجاع و کسی که در مجلس هشتم یکی از کسانی بود که آبرو داری کرد.

 شما در مجلس هفتم با چه کسانی بیشتر رابطه دوستانه داشتید؟

افروغ: من با سبحانی، نادران، توکلی، خوش‌چهره، ابوطالب و سروری روابط خوبی داشتم.

**اصحاب رسانه باید بسوزند و بسازند

رسانه؟

افروغ: رسانه یکی از ابزارهای روشنفکری است و بارها گفته‌ام که کسانی که با رسانه سر وکار دارند، اگر لایه اول روشنفکری را رقم نزنند، لایه دوم هستند و آنها که با رسانه سر وکار دارند، باید روشنفکری کنند و باید درد مردم را بشناسند.

من وقتی می‌شنیدم که به گونه‌ای پاداشی به رسانه‌ها می‌دهند و ممکن است این پاداش روی آن رسانه و رسالتش تاثیر بگذارد، ناراحت می‌شدم.یا اینکه احساس می‌کردم برخی از آنها تحت تاثیر القائاتی که از بالا به آنها می‌شود، قرار می‌گیرند بسیار متاثر می شدم.

من فکر می‌کنم اصحاب رسانه باید روشنفکری کنند یعنی برای مردم کار کنند و بسوزند و بسازند که البته سخت است. یعنی اصحاب رسانه باید ساده زیستی، شجاعت و استقلال و حریت را بیاموزند تا نامی جاودانه از آنها باقی بماند.

** فارس را خبرگزاری ارزشی می‌دانم/فارس نسبت به من اخلاقی عمل کرده

خبرگزاری فارس؟

افروغ: خبرگزاری فارس یک افت و خیزهایی داشته؛ به نظر می‌رسد هرچند خبرگزاری فارس نسبت به گذشته اخلاقی‌تر و عاقل‌تر شده است.

*فارس: نسبت به چه زمانی؟

افروغ: نسبت به زمانی که خیلی هیجان زده و شتاب زده عمل می‌کرد. ولی هنوز رگه‌هایی از بی‌توجهی به اعتدال و اخلاق در آن دیده می‌شود. ولی نسبت به شخص بنده که اخلاقی عمل کرده. شاید سیاست‌های شما اقتضا می‌کند همه خبرها را پوشش دهید مثلا بیشترین توهین‌هایی که به شخص من شده از طریق خبرگزاری فارس مطلع می‌شوم.

بالاخره مثلا در مجلس یک نفر در تذکری اسم شما را می‌آورد و رئیس مجلس هم در پاسخ نکته‌ای را می‌گوید. نمی‌شود که اینها را نزد.

افروغ: نه منظورم آن نیست؛ مثلا یک خبرگزاری با من مصاحبه می‌کند و وقتی من نام کسی را می‌برم در خصوص آن حساس می‌شود.

ولی خیلی موقع‌ها خودمان تولید کننده خبر نیستیم؟

افروغ: بله متوجه‌ام. ولی به نظرم برخی نکات قابل تامل است. مثلا ممکن است شما بگویید که ما یک رسالت خبری داریم که بر اساس آن همه چیز را پوشش می‌دهیم که اگر این طور است من حرفی ندارم اما اگر می‌خواهید فضا به سمت لطافت بیشتر برود‌؛ شاید بتوان برخی مسائل را مضمونی‌تر بیان کرد.

البته من خبرگزاری فارس را یک خبرگزاری ارزشی می‌دانم و وقتی که آن را خبرگزاری ارزشی می‌دانیم باید نسبتش را با این جایگاه تعریف کند.

تعطیلات نوروز؟

افروغ: فکر می‌کنم در تعطیلات نوروز رفتار همه عوض می‌شود؛ یعنی افرادی هم که مخالف نوروز و نوروزگرایی هستند رفتارشان عوض می‌شود. به هر حال رفتارمان مبتنی بر جهت خاصی می‌شود که بر اساس آن حتما باید به دیگران سر بزنیم و صله رحم کنیم.

تعطیلات نوروز در فصل بهار و نو شدن است و این فصل جایگاه خاصی دارد. به اعتقاد من فصل بهار می‌تواند فرصت خوبی برای بالاترین فعل اخلاقی یعنی گذشت باشد.

**یک زمانی قبل از انقلاب، در دوران دانش آموزی طرفدار استقلال بودم

شما استقلالی هستید یا پرسپولیسی؟

افروغ: الان هیچ کدام. ولی یک زمانی قبل از انقلاب، در دوران دانش آموزی طرفدار استقلال بودم. ولی کلا زیاد در این وادی نیستم. دوست دارم یک زمانی پرسپولیس ببرد و یک زمانی استقلال و یک زمانی هم دوست دارم که فجر سپاسی که تیم همشهری ما است، ببرد. چرا که دوست ندارم تیم همشهری‌ام را در انتهای جدول ببینم.

البته من مسائلی را که در مقوله فوتبال اتفاق می‌افتد به عنوان یک مقوله کلان تحلیل می‌کنم و در مقوله کلان این مسئله فقط به عرصه فوتبال برنمی‌گردد.

من می‌گویم که بی‌اخلاقی در سیاست گریبانگیر فوتبال هم شده است. در کل می‌گویم که فوتبال می‌تواند در حد خودش مورد توجه قرار گیرد نه خارج از حد خودش چرا که وقتی خارج از حد خودش مورد توجه قرار گیرد و بعد هم با آن برخورد سیاسی شود، نمی‌تواند موثر باشد.

احیانا شما ارتباط فامیلی با سیاستمداران دیگر هم دارید؟

افروغ: نه. با کسی فامیل نیستم. شاید جزء افراد نادری باشم که از محله جنوب شهر شیراز برخاستم و سرنوشتی برایم رقم خورد و به این جا رسیدم و هر چه که بوده لطف خدا بوده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس