کد خبر 101580
تاریخ انتشار: ۶ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۶:۳۱

محمدرضا باهنر از جمله قدیمی ترین نمایندگان مجلس شورای اسلامی است که در این دوره از انتخابات نیز در لیست تهران جبهه متحد اصولگرایان حضور دارد. وی علاوه بر آنکه بیشتر به عنوان یک چهره سیاسی و حزبی شناخته می شود، در حوزه برنامه و بودجه نیز تجارب بسیاری داشته و در بیشتر دوره ها عضو کمیسیون تلفیق مجلس نیز بوده است. وی هم اکنون معاون نظارت مجلس شورای اسلامی بوده و بهمین خاطر ناگفته های جالبی از قانون گریزی های دولت دکتر احمدی نژاد در ذهن دارد. وی در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی جبهه متحد، ضمن تشریح موارد متعدد تخلفات دولت، به بررسی مبانی جریان انحرافی پرداخته و "خودبزرگ بینی" را مهم ترین بیماری آنان می شمارد:

می خواهم نیم نگاهی به مشکلات کشور داشته باشید و بگویید مهمترین معضل کشور را چه می دانید؟

نهاد مجلس یک تفاوت اساسی با دیگر سازمان ها و نهادهای کشورمان دارد و آن اینست که مجلس یک مدیریت واحد متمرکز و مشخص نیست که سخن و فعل او برای نمایندگان حکم دستور را داشته باشد. از سوی دیگر آیین نامه داخلی مجلس مربوط به تعیین اعضای کمیسیون های تخصصی، فرایند خوب و معقولی است که تلاش دارد تا نمایندگان با توجه به تخصص و علاقه شان به کمیسیون های مربوطه بروند. اما مهمتر از کمیسیون ها، صحن علنی مجلس است در این باره به نظر می رسد که نمایندگان برای تاثیرگذاری بیشتر در صحن علنی نیاز دارند تا یکسری مشاوره هایی را در این خصوص داشته باشند البته مرکز پژوهش های مجلس در حال حاضر کارهای سنگین و خوبی انجام می دهد و معمولا هم گزارش های خوبی را برای نمایندگان در موضوعات مختلف تهیه می کند با این حال من فکر می کنم که اگر نمایندگان، مشاوران خاصی را برای خود در نظر بگیرند و یا از کارشناسان کمیسیون ها بهره بگیرند موفق تر خواهند بود.

در خصوص مشکلاتی که امروزه با آن مواجه هستیم به نظرم مهمترینشان معضل بیکاری است و قاعدتا نامزدها در زمان تبلیغات انتخاباتی به این مسئله توجه کرده و تقریبا به یک نظر واحد می رسند که اولین و مهم ترین مشکل داخلی کشور معضل بیکاری است که حتما باید برای آن یک فکر اساسی شود. دومین مسئله نیز به سطح بالای قیمت ها مربوط می شود که مخصوصا برای طبقات ضعیف مسئله مهم تری به شمار می رود. طبیعی است که همه اینها را باید در چارچوب امنیت ملی و منافع و مصالح ملی نگریست چراکه ما یکسری مشکلاتی با نظام بین المللی داریم، همچنین دشمنی هایی که از خارج بر ما تحمیل می شود. این ها عوامل مهمی هستند که یک هوشیاری ویژه ای را توسط نخبگان جامعه می طلبد. مجموع این مسائل ایجاب می کند که مجلس شورای اسلامی با توجه ویژه ای در کنار قوای دیگر و تحت رهنمودهای مقام معظم رهبری فعالیت کند.

* آنچه جامعه از جنابعالی در ذهن دارد شخصیتی سیاسی است اما بسیاری می دانند که شما طبیعتا بواسطه چند دور حضور در مجلس اشراف کاملی نسبت به بودجه دارید چطور این تجربه را کسب کردید؟

می توان گفت که در برنامه های توسعه البته منهای برنامه چهارم که در مجلس ششم تصویب شد، بنده یا دست اندرکار بودم و یا عضو کمیسیون تلفیق. در یکی دو برنامه نیز رئیس کمیسیون تلفیق بودم. در نتیجه از دوره های گذشته تجربیات زیادی دارم که به برخی از آنها اشاره می شود. در مسئله بودجه هم عموما عضو کمیسیون تلفیق بودم بخاطر همین سابقه بیست و چندساله بنده با بیشتر برنامه های بودجه درگیر بودم.

* دولت آقای احمدی نژاد از ابتدا اعلام کرده بود که سعی بر شفاف کردن بودجه دارد اما به نظر می رسد که این شفافیت در سال های اخیر کمرنگ تر شده است. این مشکل به خاطر تعطیلی سازمان برنامه و بودجه یا همان مدیریت و برنامه ریزی است یا عامل دیگری دخیل است؟

نقدی که ما به آقای احمدی نژاد داریم البته در کنار نقاط مثبت بسیار زیادی که دولت ایشان دارد و واقعا پرتلاش و با دغدغه کار می کند، این است که سیستم ها و سازمان هایی که دولت را برای راهبری امور اجرایی کمک می کرد، اینها در طول سال های دولت نهم و دهم، متکی به شخص آقای رئیس جمهور شدند یعنی به جای اینکه سیستم ها کارها را جلو ببرد، آقای رئیس جمهور به تنهایی جور سیستم را می کشند. حالا شما تصور کنید که هر چقدر طرف آدم قدری باشد، طبیعی است که به تنهایی نتواند کار سیستم را جلو ببرد. همین موضوع یکی از انتقادات اساسی ما به دکتر احمدی نژاد است. انحلال ساز و کارهایی چون شورای اقتصاد و یا سازمان برنامه و بودجه و همینطور شوراهایی که زیرنظر ریاست جمهوری فعالیت می کردند. این موضوع حتی در جاهایی نظیر شورای عالی امنیت ملی نیز صدق می کند یعنی در شوراهای اینچنین مهم نیز در دولتهای نهم و دهم از اختیارات آنها کاسته شده و به رئیس جمهور منتقل شد.

از سوی دیگر ما در مواردی شاهد بودم که برخی از وزرایی که در بازه رسیدگی به بودجه به مجلس می آیند، یکسری بحث هایی را متفاوت از آنچه که در لایحه آمده مطرح می کنند و وقتی که ما از آنها می پرسیم که چرا این سخنان را در دولت مطرح نمی کنید، می گویند که آنجا خیلی زمینه طرح بحث های کارشناسی وجود ندارد. به این معنی که طرف بیاید بحث و جدل کند و بتواند روی حرف خودش بایستد. حداکثر اینکه کارشناس و یا وزیر چند جمله ای صحبت می کند و سپس خود رئیس جمهور تصمیم نهایی را می گیرد. این در حالی است که شما می دانید طبق قانون اساسی، هیات وزیران شخصیت مستقلی از خود رئیس جمهور دارد البته اختیارات رئیس جمهور و کابینه هم پوشانی دارد اما این دو جایگاه یکسری اختیارات انحصاری هم دارند. البته باز باید تاکید کنم که چنن مسائلی به هیچ وجه تلاش های گسترده شخص دکتر احمدی نژاد را متاثر نمی سازد.

* علت اصلی تاخیر ارسال بودجه از سوی دولت را چه می دانید؟

یکسری برداشت هایی آقای رئیس جمهور از قانون اساسی دارد که ما نیز در مجلس بارها و بارها درباره آن صحبت کردیم. مثلا دکتر احمدی نژاد می آید به مجلس اخطار قانون اساسی می دهد و یا اظهار می دارد که چرا مجلس لایحه بودجه دولت را دستکاری می کند. نه صرفا درباره بودجه بلکه به طور کلی برداشت رئیس جمهور این است که وقتی دولت لایحه ای را به مجلس می فرستد، مجلس یا باید آن را همانطوری که هست تصویب کند و یا آن را رد کند. یعنی ایشان اساسا برای مجلس حق اصلاح لوایح را قائل نیستند این در حالی است که قانون اساسی چیز دیگری می گوید و همین موضوع بارها و بارها در مجلس به جدل تبدیل شد و ما در نهایت به شورای نگهان متوسل شدیم تا قانون را تفسیر کند. شورای نگهبان نیز برداشت ایشان را درست ندانست. همین برداشت اشتباه ایشان باعث شد تا چندین بار به مجلس و یا حتی قوه قضائیه اخطار قانون اساسی بدهند تا جائیکه یکبار نیز نامه ای را به مقام معظم رهبری نوشتند و برخی از ایرادات خود به مجلس را در آن نامه شرح دادند. پس از آن رهبر معظم انقلاب آقای جنتی را مامور کردند تا با همکاری سران قوا و سایر کارشناسان برای این موضوع راه حلی بیایند. البته مشروح این مسائل در آن زمان در رسانه ها آمده است و اینکه در نهایت این کمیته ایرادات رئیس جمهور را بررسی کرده و حدود ۱۵ مورد نامه ایشان را فاقد استدلال حقوقی تشخیص داد و مورد قبول حقوقدانان و اعضای محترم شورای نگهبان نیز قرار نگرفت.
دکتر احمدی نژاد در مجموع معتقد است که چون در وسط میدان اجرا قرار دارم پس باید اختیارات علی الاطلاق و تام داشته باشم. شاید برداشت برخی ها این باشد که رئیس جمهور می خواهد بودجه غیر شفاف باشد در حالیکه اینطور نیست بلکه ایشان اختیارات گسترده می خواهند.

* این روحیه ظاهرا در قضیه هدفمندی یارانه ها هم تاثیر داشته است.

بله هرچند که ما در مجلس قطعا آن را از ابهام در خواهیم آورد چرا که در زمان تصویب قانون هدفمندی یارانه ها ما این را تصویب کردیم که ردیف های بودجه ای این قانون باید در لوایح بودجه ای سالیانه تصریح شود. این بی نظمی بودجه ای و مالی را ما در سفرهای استانی رئیس جمهور هم می بینیم البته سفرهای استانی به جهت اینکه شخص رئیس جمهور و هیات وزرا به استان ها می روند و از نزدیک با مشکلات مردم مواجه می شوند و درد جامعه را می بینند اقدامی قابل تقدیر است که سرمایه اجتماعی بی نظیری را برای کشور فراهم آورده اما از جهت مالی طبیعتا قابل نقد است چرا که قول هایی که آقای احمدی نژاد در این سفرها می دهد و یا مصوباتی که در شهرها به تصویب می رسد تا پیش از این توسط استاندار و با کمک شورای برنامه ریزی استان انجام می گرفت اما اکنون توسط رئیس جمهور و با کمک وزرا صورت می گیرد. یعنی از جهت اینکه کارها از نزدیک انجام می گیرد قطعا کار مثبتی است اما از جهت اینکه استانداران نتوانند تصمیم بگیرند و معطل رئیس جمهور بمانند، طبیعتا نقطه منفی است.

* برای شفاف سازی ردیف های بودجه در مجلس چه برنامه ای دارید؟

ببینید ما در مجلس خدای ناکرده به دنبال این نیستیم که دست دولت را ببندیم و یا رئیس جمهور را محدود کنیم چرا که رئیس جمهور در وسط میدان اجرا است و طبیعتا باید اختیاراتی داشته باشد. به طور کلی ما معتقدیم که کشور باید با یک طرح و برنامه جامع اداره شود به عنوان مثال دولت در رابطه با مسکن قدم های بسیار خوبی را برداشت و توانست مسائلی نظیر تورم، مسکن و یا قیمت زمین و اجاره ها و همینطور طرح مسکن مهر که کمک بسیار زیادی به خانواده های جوان کرده است اما همین مسکن مهر روی خیلی از مسائل دیگر اثر می گذارد حالا یا اثر مثبت و یا اثر منفی. ما معتقدیم که در برنامه های اقتصادی باید تمام جوانب امر دیده شود یعنی الان مسکن مهر که دارد پیشرفت می کند اما خود مسئولان بانک مسکن می گویند که تا همین حالا سیصد هزار میلیارد ریال به بانک مرکزی بدهی دارند. بدهی به بانک مرکزی یعنی چی؟ یعنی تورم. یعنی بخشی از تورم غیرمستقیم کشور مربوط به مسکن مهر است.

مثال دیگر اینکه در دولت نهم آقای رئیس جمهور همراه وزیر کار وقت طرحی را ارائه دادند مبنی بر طرح اشتغالزایی زودبازده. ده ها هزار میلیارد تومان از طریق بانک ها وام داده شد تا افراد بیکار برای خودشان کاری دست و پا کنند. اگر این موضوع در یک سبد سیاستی دیده می شد، حتما طرح قابل تقدیری بود اما باید پرسید که چند درصد آن پول ها به هدف نشسته است؟ چقدر از این پول ها به سفته بازی و خرید سکه و دلار و مسائل دیگر مصرف شده؟ چقدر از این وام هایی که پرداخت شده بازپرداخت آنها به موقع صورت گرفت؟ البته من الان رقم دقیقش را نمی دانم اما حدود ۴۰، ۵۰ هزار میلیارد تومان معوقه بانکی داریم. بخشی از این مبلغ مربوط به آدم های دانه درشت است که باید به سرعت پیگیری شود و از آنها پس گرفت اما بخش زیادی از معوقات بانکی در طول سال های اخیر یعنی در دولت های نهم و دهم انباشته شد. همینطور بدهی بانک های مختلف به بانک مرکزی که آن هم افزایش یافت و در مجموع همه اینها زمینه ای می شوند برای افزایش تورم.

یک اشکال اساسی دیگر ما به دولت این است که دولت یا یک سیاست اقتصادی راهبردی ندارد و یا اینکه دارد و ما خبر نداریم! چون دولت این سیاست راهبردی را ندارد شما می بینید که به مجرد اینکه یکجا خوب می شود جای دیگر ضربه می بیند. اینکه شما می بینید در بازار سکه و ارز نابسمانی پیش می آبد این یک مسئله دفعی غیرقابل پیش بینی نیست بلکه یکسری اشتباهاتی روی هم انباشته می شود تا چنین مشکلی پدید می آید.

* در بحث وابستگی بودجه به نفت ما امسال هم شاهد افزایش این موضوع بودیم. روند این افزایش وابستگی را چطور ارزیابی می کنید؟

در واقع باید گفت که وابستگی به نفت نباید بیشتر شود. بلکه آنچه که قرار ما در برنامه چهارم برای بودجه بود این است که هر سال بخشی از بودجه جاری از وابستگی به نفت رها شود. این وابستگی قرار بود سال به سال کاهش یابد تا اینکه در پایان برنامه چهارم بودجه جاری کاملا منفک از نفت شود. خب متاسفانه این اتفاق نیافتاد و در این مورد نیز طبق برنامه انجام نشد.

* به نظر شما مهم ترین چالش بودجه سال گذشته چه عاملی بود؟
مشکل اصلی از نظر من همان مسئله عدم اجرای دقیق قانون بودجه بود.

* شما به عنوان معاونت نظارت مجلس درباره برنامه پنجم چه کار جدی انجام دادید؟

اولین سال اجرای برنامه پنجم سال ۹۰ است. معاونت نظارت مجلس بر عهده بنده است. ما در آنجا احکام مختلف برنامه را استخراج کردیم و امسال حدود ۱۴۰۰ حکم قانونی در این زمینه داریم که تعداد زیادی از این احکام برای اجرا یک جدول زمانبندی دارد. ما مجموعه این احکام را جدول بندی کرده و برای کمیسیون ها فرستادیم تا آنها نیز بر اجرای این احکام از سوی دولت نظارت کنند. البته باید اذعان کرد که در برخی از بخش های دولت خیلی خوب عمل کرد و در برخی بخش ها نیز کاستی هایی وجود دارد.

از سوی دیگر برخی از مسائلی که مطرح می شود بیشتر در مورد آنها اغراق می شود مثلا ما بارها با نمایندگان دولت بحث و بررسی کردیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که اگر همه ما تمام توانمان را روی هم بگذاریم می توانیم حداکثر در سال، یک میلیون و صدهزار شغل ثابت و خالص ایجاد کنیم و در این صورت، تازه نرخ بیکاری ثابت می ماند. با این وجود دولت آمد در سال ۸۹ اعلام کرد که من به جای این تعداد، یک میلیون و ششصدهزار شغل ایجاد می کنم و در سال جاری هم این تعداد را به دو میلیون و پانصدهزار شغل افزایش داد! وقتی که ما از این موضوع انتقاد کردیم دولتمردان اعلام کردند که شما چرا مخالفت می کنید؟! که ما گفتیم که بحث ما اصلا مخالفت نیست بلکه حرف ما سر اجرایی شدن قولی است که به مردم داده می شود.

* یکی از منابعی که در سال های اخیر دولتمدران برای اشتغال مطرح می کردند مشاغل وابسته به مسکن مهر بود که طبیعتا برای برخی افراد، مشاغلی تعریف می شد. با پایان یافتن پروژه های ساخت و ساز مسکن مهر تعداد زیادی بیکار، دوباره بدون شغل پایدار می ماند. برای این افراد، فکری شده است؟

ببینید اگر مسکن سازی به عنوان یک پروسه، تعریف شود، مشاغل مرتبط به آن نیز پایدار خواهند بود. بر اساس آمار هر چهل متر مسکنی که ساخته می شود، یک شغل کامل را در سال برای یک نفر ایجاد می کند. این شغل تا زمانی است که این ۴۰ متر ساخته می شود اما موقعی که ساخت مسکن تمام می شود این شغل نیز دیگر معنا ندارد مگر اینکه دوباره ۴۰ متر دیگر برای ساخت، شروع شود. سوال اینجاست که مسکن با این حجمی که دارد ساخته می شود تا چند سال دیگر ظرفیت ساخت و ساز دارد؟ البته طبیعی است که ما به صورت دائمی، ظرفیت ساخت این حجم مسکن را نداریم. چون سرمایه اش را نداریم. حتی اگر سرمایه اش باشد نیاز به مسکن به استناد سخنان رئیس جمهور تا سه سال دیگر تمام می شود. طبق این محاسبات، پس از سه سال، سه میلیون آدم بیکاری که مرتبط با مسکن مهر بودند روی دست ما می مانند. اگر به عنوان مثال برای هر ۴۰ متر ساخت مسکن، بیست میلیون تومان هزینه شود، اگر همین ۲۰ میلیون را یک دستگاه تراش بخرید و به یک صنعتگر بدهید شاید بتواند ۴۰ سال با این دستگاه کار کند. پس این می شود یک شغل پایدار و ثابت و آن شغل می شود نا پایدار و موقت. همچنین مسکن نیاز به تجدید دائم سرمایه گذاری دارد اما در آن مورد، دیگر نیاز به سرمایه گذاری مجدد نیست. البته این به معنای نفی مسکن سازی نیست بلکه این مسکن را سال های گذشته خود مردم می ساختند اما الان و با ورود دولت، سرمایه های مردم به بازارهای دیگر سرازیر شده و تمام توجه دولت رفت روی مسکن. در این صورت وقتی که خود دولت پول ندارد باید از بانک ها بگیرد و خود بانک ها نیز از بانک مرکزی می گیرند و بانک مرکزی نیز در نهایت مجبور به چاپ پول می شود که مجموعه این عوامل یک سیکل معیوب را رقم می زند.

* در مقطع کنونی ما تا چه اندازه ای به اهداف سند چشم انداز رسیدیم و در این مسیر، چه نقاط مثبت و منفی داشتیم؟

سند چشم انداز، همانطور که می دانید ابعاد مختلفی دارد. بنده درباره این موضوع نیز معتقد به سبد سیاستی و برنامه جامع راهبردی هستم. خوشبختانه در زمینه تولید علم و فناوری الان ما از چشم انداز جلو زده ایم و به حق، دولت های نهم و دهم اقدامات خیلی خوبی در این زمینه انجام داند. همینطور در خصوص تولید علم و فناوری های نو پیشرفت های خیلی خوبی داشتیم. در زمینه اقتصادی می بایست رشد متوسط ۸ درصدی داشته باشیم که متاسفانه به آن نرسیدیم.

در ریشه یابی این مسائل حتما باید نقش تحریم ها در نظر داشت. بالاخره وقتی که ما در علم و فناوری پیشرفت می کنیم طبیعی است که دنیای استکبار اینها را نمی خواهد و سنگ اندازی می کند. مهم این است که ما بتواینم یک مدیریت به روزی را در کشور اعمال کنیم یعنی یک ستاد تخصصی را در این زمینه تشکیل دهیم تا بصورت مجزا این مسائل را دنبال کند و اجازه ندهد تا دستگاه های مختلف با این سنگ اندازی ها مشغول شود.

* مجلس اعلام کرد که رای اعتماد دوباره اش به وزیر اقتصاد، رای مشروط بود. با توجه به نوساناتی که در ماه های اخیر در حوزه اقتصاد رخ داد، احتمال دارد مجلس این رای مشروط خودش را پس بگیرد؟

درست است که مجلس هشتم و نمایندگان این دوره تا ۶ خرداد سال آینده رسمی و قانونی هستند و اختیارات قبل از انتخابات خود را دارند، اما یکماه بعد از انتخابات به صورت کامل وقت مجلس صرف بررسی بودجه می شود. این یکماه فرصت مفید مجلس و منهای تعطیلات عید است. یعنی ما اگر بتوانیم تا اوایل اردیبهشت ماه بودجه را بررسی و ابلاغ کنیم، یکماه تا پایان دوره مجلس وقت داریم که در این زمینه، کار مهم نیمه تمام داریم. مثلا قانون تجارت که ۷، ۸ سال است که در مجلس مانده که قانون مفصلی است و حدود هزار ماده دارد. قانونی است که دولت آقای خاتمی به مجلس ارائه داده است!

مسئله هدفمندی یارانه ها را بازهم در قانون بودجه می بینیم اما باید با مشورت دولت، یکسری اصلاحاتی روی آن صورت گیرد. چند کار جاری فوری مهم هم داریم که باید انجام شود. بنابراین فکر می کنم که مجلس هشتم دیگر نتواند خیلی به مسئله ای که شما اشاره کردید برسد. مجلس نهم تا خودش شکل بگیرد سه چهار ماه طول می کشد و تا کمیسیون های تخصصی تشکیل شوند به اواخر تیرماه می کشد.

* برخی معتقدند جریان انحرافی موضوعی است که هر چه به آن پرداخته شود بزرگتر می شود برخی هم به نقد آن باور دارند. شما کدام نظر را می پسندید؟

پیش از پاسخ به سوال لازم است بگویم که متاسفانه تيم رسانه‌اي جريان انحراف اصرار دارند اصولگرايان را در برابر تماميت دولت قرار دهند. بهتر بگويم اين كه احتمالا بيماري خودبزرگ‌بيني دارند. مجموعه انحراف، جماعت بسيار محدودي هستند كه مي‌خواهند خودشان را به دولت تحميل كنند و اصرار دارند كه بگويند تمامي دولت با آنهاست و خودشان را به نظام تحميل كنند كه البته نمي‌تواند. اين گروه با جنجال‌سازي رسانه‌اي به دنبال مطرح‌كردن خودشان هستند و به عبارتي بحران‌زيست هستند. اينها مي‌خواهند مطرح باشند حتي به بدنامي كه البته يك سياست به سبك انگليسي است و مي‌خواهند در فعاليت‌هاي خود، تمامي دولت را شريك و همفكر خود معرفي كنند. به اعتقاد ما دولت مجموعه خدوم است و فارغ از هياهوهاي اين جمع محدود به فعاليت‌هاي خود مشغول است و همين امر اقبال مردم را در پي داشته كه اين گروه محدود در پي مصادره اين خدمات به سود تفكرات التقاطي خود هستند. من فكر مي‌كنم الان دقيقا زمان تبيين مسائل مربوط به انحراف است.

انحراف، لايه‌هاي تو در توي زيادي دارد. من بارها گفته‌ام، الان هم اعلام مي‌كنم كه انحراف، مساله اول ما نيست و اين مساله نبايد به مساله اول كشور تبديل شود، مساله اول ما همچنان فتنه است و بايد درخصوص آن مراقب باشيم، اما معنا و مفهوم آن اين نيست كه انحراف، تبيين نشود. من سه چهار تا جمله كوتاه به عنوان تيتر عرض مي‌كنم و چيزهايي را كه از آقايان صادر شده است اشاره مي‌كنم، بعد اينها را در كنار هم مي‌گذاريم و تلاش مي‌كنيم يك ايدئولوژي بر اساس آن تعريف كنيم و ببينيم كه چه چيزي از كار درمي‌آيد: يك اين‌كه شعارهاي اسلامي ديگر در كشور حاميان زيادي ندارد و طرفدارانش بيشتر از ۱۰، ۱۲ درصد نمي‌شود، بر همين اساس اگر مي‌خواهيم مردم را داشته باشيم بايد مكتب ايراني را جايگزين مكتب اسلام كنيم. بعد كه از آنها سوال مي‌كنيم مقصودتان از اين حرف چيست توجيه مي‌كنند كه مقصود ما اسلام ايراني است، اما اين پاسخ، به قول معروف، عذر بدتر از گناه است. اولا اگر مكتب ايراني را با اين نيت مطرح كنيم كه العياذ بالله، دوره مكتب اسلام تمام شده است، اين‌كه همان پاشنه آشيل اصلي انقلاب است. تمام تكيه امام بر اين بود كه اسلام ما، تمامش سياست است و سياست ما، تمامش ديانت است. اگر كسي بخواهد اين مساله را كمرنگ كند به اعتقاد من تئوري پايه‌اي انقلاب اسلامي و نظام اسلامي را زده است. ما معتقديم كه حتي توجيه آنها مبني بر اسلام ايراني هم خيلي بد است. زيرا يكي از شعارهاي محوري ما در جهان اسلام و يكي از دلايل پيروزي امام و پيشرفت‌هاي نهضت ايشان، بحث وحدت مسلمين است. وقتي كه صحبت از اسلام ايراني بشود اين مساله مي‌طلبد كه بلافاصله در كنارش صحبت از اسلام مصري، اسلام مراكشي، اسلام عربستاني، اسلام تركيه‌اي و امثالهم داشته باشيم و اين دقيقا همان چيزي است كه دشمن مي‌خواهد. اين تنها بخشي از مطالبي است كه از سوي جريان انحراف مطرح مي‌شود. آنها حتي در مورد بسيج هم مطالبي گفته بودند. آنها گفته‌اند كه ما اگر مي‌خواهيم بسيج ۲۰ ميليوني داشته باشيم ديگر با اين شعار بسيج مستضعفان نمي‌توانيم به اين هدف برسيم. ما بايد از لشكر ايراني صحبت كنيم تا بتوانيم ۲۰ ميليون آدم جمع كنيم. در حالي كه ما مي‌بينيم در بسياري از كشورهاي اسلامي به بسيج ما تاسي مي‌شود. بچه‌هاي حزب‌الله لبنان، ايراني نيستند، اما بچه‌هاي امام هستند. حالا از آن طرف هم شاهديم كه بعضي‌ها مي‌خواهند ايراني‌ها را متهم كنند كه ايراني‌ها مي‌روند در ساير كشور‌ها اقداماتي را انجام مي‌دهند، اما خودشان هم مي‌دانند كه در ميان آنها يك ايراني هم پيدا نمي‌شود، اما ابايي از گفتن اين حقيقت هم نداريم كه همه اينها شاگردان مكتب امام خميني(ره) و مقلدان مقام معظم رهبري هستند. مساله سومي كه از سوي جريان انحراف مطرح مي‌شود هم به همين مكتب ايراني و اظهارات آنها در خصوص چهره‌هايي چون كوروش و آرش و خشايارشا و كمبوجيه برمي‌گردد. اين افراد طبيعتا براي ما قابل احترامند، زيرا تاريخ و فرهنگ ما هستند، ما به تمدن كهن و فرهنگ اصيل خود افتخار مي‌كنيم اما اين‌كه آنها بخواهند در كشور ما جايگزين «قال‌الباقر» و «قال الصادق» بشوند، اين مساله جايگاهي ندارد و پذيرفته نيست. بحث بعدي كه آنها مطرح كردند بحث ملت اسرائيل بود در حالي كه ما اصلا اسرائيل را مشروع نمي‌دانيم و به رسميت نمي‌شناسيم. ما آمريكا را اگرچه زورگو مي‌دانيم ولي براي او مشروعيت قائليم ولي اصلا حكومت اسرائيل را مشروع نمي‌دانيم و آدم‌هايي كه آنجا حكومت مي‌كنند اصلا اهل آنجا نيستند. اين‌كه كسي بيايد بگويد ما با ملت اسرائيل دوست و رفيق هستيم مردود است. نكته بعدي اين‌كه تا حالا ۱۰ دفعه، مقامات رسمي نظام و در راس آنها مقام معظم رهبري تاكيد كرده‌اند « بيداري اسلامي»، اما باز آقايان مي‌گويند «بيداري انساني». در مورد حوزه‌هاي علميه، مراجع و ساير مسائل نيز كدهاي زيادي وجود دارد. آنها اين توجيه را هم مي‌آورند كه ما اين كارها را براي اين انجام مي‌دهيم كه مي‌خواهيم ولايت فقيه، پررنگ‌تر شود و به همين خاطر به دنبال كمرنگ‌كردن حوزه‌ها و مراجع هستيم. در حالي كه ما مي‌گوييم، اصلا رهبري، سمبل و تبلور همين شجره طيبه است و همين حوزه‌هاي علميه و مراجع و جامعه روحانيت هستند كه به رهبري، ختم مي‌شوند و اگر اينها نباشند ريشه و بنيان رهبري چه مي‌شود. نكته بعد اين‌كه آقايان مدعي هستند ارتباطاتي با امام زمان(عج)‌ دارند، ما هم يك شوخي مي‌كنيم كه البته خيلي هم شوخي نيست و جدي است، ما مي‌گوييم كه اگر كسي مدعي باشد كه با خود امام زمان(عج)‌ ارتباط دارد آن وقت ديگر چه‌كار با نايب ايشان دارد. اين افراد مي‌خواهند ابتدا اثبات كنند كه با امام زمان(عج)‌ ارتباط دارند و بعد هم كم‌كم بگويند كه با نايب امام زمان(عج)‌ كاري نداريم. در همين داستان‌هاي اخير شاهد بوديم كه آقا به صراحت فرمودند ما در شعب ابيطالب نيستيم و در شرايط خيبر و بدر هستيم. اين شعب ابيطالب را چه كساني مي‌خواستند راه بيندازند. آنها مي‌خواستند القا كنند كه ديگر زمان پذيرش قطعنامه ۵۹۸ فرا رسيده است و كم‌كم بايد كوتاه بياييم و كار را تمام كنيم. آنها تحليل‌هايي هم براي خودشان دارند ولي ما اين تحليل‌ها را قبول نداريم و در بهترين حالت مي‌گوييم كه ساده‌انگاري است و اگر هم بخواهيم كمي‌ بدبينانه نگاه كنيم مي‌گوييم كه اينها توطئه و برنامه است. به همين دليل است كه من مي‌گويم اگر يك وقتي جريان انحراف شكل بگيرد مملكت ما مملكت كمونيستي نمي‌شود، اما اسلام ما مي‌شود اسلام آمريكايي، اسلام ما مي‌شود اسلام آل‌سعود و آن وقت،‌ آمريكا و اسرائيل هم ديگر از اين اسلام نمي‌ترسند. اين است كه معتقدم بايد اين مسائل تبيين و روشن شوند. نكته ديگر اين است كه اين گروه انحراف مي‌خواهند دكتر احمدي‌نژاد را هم به نفع خود مصادره كنند.

احمدي‌نژاد با شعارهاي انقلاب آمده و قطعا در دامن انقلاب خواهد ماند. نظام قطعا لاله و لادن سياسي را از هم جدا خواهد كرد. انقلاب اسلامي بحران‌هاي بسيار جدي داشته است، بسيار پيچيده‌تر از انحراف. اين گروه محدود خودشان را خيلي بزرگ مي‌دانند و قطعا به اهداف خود نخواهند رسيد.

از سوی گروههای مختلف اصولگرایی، فهرستهای مختلفی منتشر شده کدام فهرست، فهرست اصلی است؟

تاکید دارم که بگویم اصولگرايان، بيشتر از يك فهرست انتخاباتي سنگين در تهران نخواهند داشت و آن هم فهرست انتخاباتي جبهه متحد اصولگراین است. تحليل برخی اين بود كه چون اصلاح‌طلبان نيستند، اصولگرايان بايد با هم رقابت كنند. ما اين تحليل را قبول نداشتیم و نداريم و معتقديم اصلاح‌طلبان حضور دارند و تلاش مي‌كنند و مصلحت اصولگرايان در رقابت نيست، اما زماني كه برادران ما در ایستادگی، پايداري و.. فهرست جداگانه‌اي بدهند طبيعي است كه ما با آنها هم رقابت مي‌كنيم، البته رقابتي سالم و اخلاق‌محور و قطعا همچنان پايبند هستيم به قاعده اثبات خودمان و تبيلغ و ترويج فهرست جبهه متحد اصولگرایان و نه نفي و تخريب فهرست رقبا.

* در ادامه چند کلمه می گویم شما نظرتان را به صورت کوتاه بگویید:

لاریجانی: رئیس خوب و مقتدری است
مجلس ششم: مجلس تنش آفرین
مجلس هفتم: آرام بخش ولی محافظه کار
مجلس هشتم: مجلسی که نظارت های قوی داشت
مجلس نهم: مجلس اصولگرا و کارآمد
فیلترینگ: در حداقل ضرورت باید انجام شود
جبهه پایداری: دوستان خوب ولی عجول
آیت الله مصباح: از شخصیت های بزرگ مذهبی
وحدت: یک مفهوم فلسفی نیست همچنین نباید امید به وحدت صد درصدی داشت
مشایی: (می خندد)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس