کد خبر 985608
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۳:۲۰

دستگاه قضایی در چند ماه اخیر، حرکت خوب و امیدارکننده‌ای در زمینه مبارزه با مفاسد دانه‌درشت‌ها و مدیران مقصر و متخلف آغاز کرده است.

به گزارش مشرق، محمد ایمانی در یادداشت روزنامه کیهان نوشت:

1- خیلی‌ها معمولا یا در گفتن حق و عدالت‌طلبی کم می‌گذارند و یا در مصلحت‌اندیشی. یا از حق و عدالت چنان دفاع می‌کنند که خود، تبدیل به مفسده می‌شود، و یا چنان مصلحت‌اندیشی می‌کنند که حق و عدالت‌ قربانی شود و دنیا به کام تضییع کنندگان حق و تبعیض‌طلبان شود. بسا حق‌جویی و عدالت‌طلبی که ابعاد آن درست سنجیده نشد یا در بیان و مطالبه آن، دقت و هوشمندی لازم لحاظ نگردید و تبدیل به ضد خود شد؛ زبان بدخواهان را برای غبارآلود کردن فضا و ایجاد حاشیه امن تخلف دراز کرد.

بیشتر بخوانید

واکنش آیت‌الله جنتی به اختلاف آیت‌الله یزدی و آملی لاریجانی

2- جامعیت در رفتار، میراث بزرگ امیر مومنان علی علیه‌السلام است. امام با وجود اینکه به نصب الهی، «امیر المومنین» بود و پیامبر اعظم (ص) درباره او فرمود «علی مع الحق و الحق مع، یدور حیثما دار. علی با حق است و حق با علی؛ می‌گردد هر جا که او بگردد»، هرگز موضعی نگرفت که تشخیص حق را برای مردم دشوار کند یا موجب دراز شدن زبان دشمنان امت و نهضت شود. مولای متقیان با سیره خود آموخت که چگونه باید میان دو فریضه «امر به معروف و نهی از منکر» (عدالت‌طلبی و حق‌گویی) و «وحدت و مصلحت عمومی» تعادل برقرار کرد. اینکه هم صریح و قاطع باشی و بر سر حق مداهنه و مجامله نکنی، و در عین حال، مصلحت را مراعات کنی و موجب آسیب به مصالح کلان عمومی نشوی. یا گفتار و رفتاری از تو صادر شود که دشمنان با دستاویز آن، عقده‌گشایی و فتنه‌انگیزی کنند. جانب تقوا و انصاف و مصلحت را در نسبت با دیگران نگاه داشتن، معمولا برای انسان دشوار می‌نماید؛ و دشوار تر، هنگامی است که انسان با کسی - ولو به حق- مخالف و معارض باشد.


3- امام (ع) با مخالف‌خوانی زبیر و طلحه، تا کارشان به کارشکنی و محاربه نکشید، مدارا کرد؛ در عین حال که حاضر نشد بیت‌المال و برخی مناصب را به نام مصلحت، به آنان بسپارد تا راضی شوند و کارشان به شورش نکشد. زمانی، برخی یاران به نام مصلحت، از امام خواسته بودند تا قبضه کردن قدرت و ثبات یافتن حکومت، با دانه درشت‌های امتیازطلب و دست درازی‌های آنها به بیت‌المال مماشات کند اما حضرت فرموده بود «أَتَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ؟... آیا مرا فرمان می دهید که پیروزی را با ستم کردن بر کسانی که بر سرپرستی آنها گماشته شده‌ام، طلب کنم؟ به خدا سوگند تا شب و روز از پی هم می‌آیند و در آسمان، ستاره‌ای از پس ستاره دیگر طلوع می‌کند، چنین نخواهم کرد. اگر این مال از آن من بود، باز هم آن را به تساوی میانشان تقسیم می‌کردم. پس چگونه چنین نکنم، در حالی که مال، از آن خداوند است» (خطبه 126 نهج‌البلاغه). امام در عهدنامه مالک هم تصریح کرد که نباید صاحب‌منصب، رضایت خواص را به قیمت تضییع حق عامه و برانگیختن نارضایتی آنان جلب کند. حضرت در عین حال حتی در جنگ جمل، کوشید روحیات زبیر را چنان مدیریت کند که از جنگ کناره بگیرد و آتش فتنه فروکش کند؛ حضرت موفق هم شد اما پسر شوم زبیر (عبدالله)، دوباره پدر را تحریک به جنگ کرد. با این وجود، امام از سپاه خود خواست، وقتی زبیر از جنگ کناره گرفت، کاری با او نداشته باشند. اما یکی از تندروها که بعدا جزو شورشیان خوارج شد، خلاف امر امام، زبیر را کشت!


4- امیر مومنان(ع)، اختلافات جدی و روشنی با خلفای سه گانه داشت و بارها با صراحت، اعتراض و انتقاد و مرزبندی کرد. در عین حال، جانب تقوا و رعایت مصلحت امت را هرگز رها نکرد و در خیرخواهی و دلسوزی برای خلفا سر سوزنی کم نگذاشت. خلیفه سوم، به اعتبار سیره‌اش بارها مورد اعتراض عمومی قرار گرفت و خانه‌اش به محاصره مردم درآمد. مردم تشنه عدالت، خشمگین بودند و حتی بیم کشته شدن خلیفه بود. بنابراین امام، بارها حسنین علیهماالسلام را سپر بلای صیانت از خانه خلیفه کرد تا فتنه، دامنگیر جامعه اسلامی نشود. خلیفه در یکی از آخرین موارد، نامه‌ای را از طریق عبدالله ابن عبّاس فرستاد و از حضرت خواست به ملک خود در ینبع برود تا هیجان مردم برای نامزد نمودن او به خلافت بخوابد. امام در پاسخ (خطبه 240 نهج‌البلاغه) می‌فرماید «...وَالله لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّی خَشِیتُ أَنْ أَکُونَ آثِماً. او جز این نمی‌خواهد که من چون شتر آبکش باشم، با دلوی بزرگ پیش آیم و پس روم. به من فرستاد تا بیرون روم، سپس فرستاد تا باز گردم و اکنون فرستاده است تا بیرون شوم. به خدا کوشیدم آزار مردم را از او باز دارم (از او دفاع کردم)، چندان که ترسیدم در این کار گناهکار باشم».


5- نمونه دیگر، هنگامی است که خلیفه دوم برای رفتن به جنگ با رومیان، با حضرت مشورت کرد. احتمالا هر مخالفی در چنان فرصتی، بی‌تردید طرف مقابل را برای واگذاشتن پایتخت و رفتن به میدان پر خطر جنگ تشویق می‌کند. اما امام در خطبه 134 و در پاسخ این مشورت‌خواهی فرمود «خدا برای مسلمانان عهده‌دار شده که حوزه مسلمانی را نیرومند سازد، تا حرمتشان مصون ماند و دشمن بر آن نتازد... هرگاه خود به سوی دشمن بروی و با آنان روبرو شوی و آسیب و بلایی متوجه تو شود، مسلمانان تا دورترین شهرهای خود، دیگر پناهگاهی ندارند و پس از تو کسی نیست تا به او پناه ببرند. بنابراین مردی شجاع و کارآزموده به سوی دشمن بفرست، و کسانی را همراه او کن که جنگاور و خیرخواه باشند، اگر خداوند پیروزیت داد، همان است که دوست داری، و اگر مسئله‌ای دیگر پیش آمد، باز پناه مردم و مأمن مسلمین خواهی بود».


6- با این همه که درباره مصلحت‌اندیشی امیر مومنان نوشتیم، مجددا باید تاکید کرد امام در اثر شدت حق‌خواهی و عدالت‌طلبی، مغضوب طیف‌های گوناگون واقع شد. او اگر کمترین سازشکاری و حق‌فروشی روا می‌داشت، در چهار سال و نه ماه خلافتش، سه جنگ به آن حضرت تحمیل نمی‌شد؛ همچنانکه احتمالا دو دهه از خلافت و اِعمال ولایت باز نمی‌ماند. چنان پرهیزگاری و صبر و استقامت و پای خدا نوشتن‌هایی که گاه تلخ‌تر از زهر و گلوگیرتر از استخوان بود، اسلام و امت اسلامی را پاسداری کرد و معجزه انقلاب اسلامی را در پس 1400 سال غربت دین بر پا کرد. اکنون امهات مسائل پیش روی ما، مشابه همان‌هایی است که پیش روی امیر مومنان (ع) بود و باید به سیره جامع حضرت اقتدا کرد تا بتوان گفت «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایهًْ علی بن ابیطالب علیه‌السلام».


7- یک شگرد محافل سیاسی-رسانه‌ای آلوده به فساد و نفوذ برای معارضه با جمهوری اسلامی، این است که روی موج درگیری و مجادلات میان چهره‌های درون نظام سوار شوند و ضمنا نسبت به همه طرفین دعوا عقده‌گشایی کنند (چنانکه اخیرا درباره آقایان یزدی و آملی لاریجانی دیدیم). آنها همان قدر که از جبهه پایداری و امثال سعید جلیلی و جوانان حزب‌اللهی مطالبه‌گر کینه دارند و عقده‌گشایی کرده‌اند، نسبت به حزب موتلفه و جمنا و امثال قالیباف و دیگران نفرت پراکنی کرده‌اند. همان گونه که علیه آیت‌الله مصباح یزدی ترور شخصیت کردند، مشابهش را به بهانه‌های دیگر، علیه آیت‌الله مهدوی کنی (ره) انجام دادند؛ و اگر مکررا علیه آیت‌الله یزدی (رئیس ‌شورای عالی جامعه مدرسین) حملات تبلیغاتی ترتیب داده‌اند، بارها (به خاطر مقابله با جریان فتنه سال 88) دست به عقده‌گشایی علیه آیت‌الله آملی زده‌اند. شبکه آلوده به فساد و نفوذ، هر جا که مجادله‌ای میان یکی از این طیف‌ها در فضای عمومی دیده، فارغ از اینکه حق با کدام طرف باشد، هیزم‌کش شده و بنزین بر آتش مجادلات ریخته است. تا هم مردم را بدبین کند و هم خود، به حاشیه امنیت برود؛ نه مورد رصد و حساسیت قرار گیرد، و نه پاسخگو باشد.


8- دستگاه قضایی در چند ماه اخیر، حرکت خوب و امیدارکننده‌ای در زمینه مبارزه با مفاسد دانه‌درشت‌ها و مدیران مقصر و متخلف آغاز کرده است. در سلامت جمهوری اسلامی ایران، همین بس که در طول این چهل سال، در مقابل امتیازطلبی و خودکامگی خواص یا اطرافیان آنها کوتاه نیامده است. بارها در همین نظام، رئیس‌دفتر و معاونان روسای جمهور برای رسیدگی به اتهامات، پای میز محاکمه خوانده شدند. این نقطه قوت و اعتبار دستگاه قضائی است که از تخلف‌دانه درشت‌ها نمی‌گذرد؛ در معاونت حوزه ریاست رئیس ‌پیشین این دستگاه باشد، یا جزو منصوبان و اطرافیان و نزدیکان فلان یا بهمان رئیس‌جمهور؛ خاتمی باشد یا هاشمی، احمدی‌نژاد یا روحانی. اما شبکه‌های فساد و نفوذ که بارها از قوه قضائیه ضربه خورده‌اند، می‌کوشند همین نقطه قوت را تبدیل به نقطه ضعف کنند.


9- اهتمام قوه قضائیه، مایه امید و اعتماد عمومی است. این روند را باید به دور از جنجال و با دقت و قاطعیت ادامه داد تا اطرافیان مدیران، برای خیانت در امانت احساس امنیت نکنند. بااهتمام موجود، نیازی به ملتهب کردن افکار عمومی و ایجاد حواشی غیر قضایی نیست. اتفاقا در فضای توام با آرامش و خویشتنداری، حق و عدالت و مصلحت بیشتر مراعات می‌شود. باید به دستگاه محترم قضایی مجال داد تا در آرامش به پرونده‌ها رسیدگی کند. یک نشانه سلامت و درایت مدیران این است که وقتی پای منصوبان یا خویشاوندان و اطرافیان آنها به دادگاه می‌رسد، رسیدگی قضایی را محترم شمارند. آنها باید مراقب پوست خربزه‌ای که برخی عناصر آلوده ممکن است پیش پای‌شان برای مخالفت با رسیدگی قضایی بگذارند، باشند


10- و بالاخره اینکه باید بین پیگیری مستند و منصفانه تخلفات افکار عمومی، با هوچیگری رسانه‌ای و سیاه‌نمایی و پرتاب بی‌محابای اتهامات فاقد سند به عرصه عمومی تفاوت گذاشت. اولی دنبال انتقاد متقن و مشخص برای حفظ سلامت نظام و اصلاح امیدآفرین امور است، و دومی در پی لجن مال کردن همه جا و هم کس و القای اصلاح ناپذیری امور. نیروهای جوان و عدالت‌خواه نباید در نقشه طیف بی‌صداقتی که اتفاقا، منشا فساد و رانت در کشور بوده‌اند، وارد شوند. جنجال، تحریک به حاشیه‌سازی و یا بزرگ‌نمایی اختلاف‌نظرهای سیاسی، اغلب برای فراری دادن مفسدان و طرف‌های زد و بند آنها در مدیریت‌ها و مناصب است. فعالان سیاسی و رسانه‌ای انقلاب نباید اجازه دهند روند رسیدگی به زد و بندها و مفاسد اقتصادی چنان درگیر حواشی گردد که قابلیت تداوم نداشته باشد.